گروه مقالات: از ابتدای سال 94 تاکنون 13 دانش آموز با سنین یازده تا هجده سال به صورت زنجیرهای پرپر شدهاند. اولین بار در خرداد و آخرین بار در بهمن ماه، شاهد پرپر شدن این گلهای نوشگفته بودهایم. بسیاری از رسانهها این نوع مرگها را با عنوان خودکشی یاد میکنند. شاید هیچ یک از والدین عزادار به فکرشان هم چنین مسئلهای خطور نمیکرد. حال با این نوشتار قصد آسیب شناسی و پیشگیری از وقوع چنین پدیدهای تلخی داریم.
نویسنده: وحید مرادی
دلایل و انگیزهها:
انگیزه و دلایل مطرح شده این افراد عبارتند از: افت تحصیلی وترس از انعکاس آن به خانواده، خسته و بیهدف شدن در زندگی (به پوچی رسیدن) ، الگوبرداری از فیلمهای نا مناسب، بحثهای دوستانه یا خانوادگی که فرد امکان اثبات حق یا دیدگاه خود را ندارد. مشکلات و سرزنشهای خانوادگی، عدم موفقیت در برقراری ارتباط میان پدر و مادر متارکه کرده.
طرح مشکل: علت وقوع چنین رخدادهایی چیست؟ ریشه در چه مسائلی دارند؟
افزایش درونگرایی و تنهایی:
در سالهای اخیر با توجه به مشکلات اقتصادی و تغییر سبک زندگی ارتباط اجتماعی کاهش یافته است. برای مثال چند شغله شدن پدران، آپارتمان نشینی، تلفن همراه و شبکههای اجتماعی و. . . همه این موارد باعث افزایش تنهایی و درونگرایی نوجوانان و نسل جدید شده است.
نبود نظارت کافی در خانواده:
متاسفانه تنها در مواردی که کودک مرتکب اشتباه یا عدم توفیق در نتیجه تحصیلی مناسب میشود خانواده به سرزنش و نصیحت او میپردازد. در حالی که امکان دارد فردی بهترین نمرات را کسب کند اما به لحاظ روحی و درونی مشکلات عدیدهای داشته باشد.
عدم توجه کافی به دستهبندی فیلم و بازی:
دسترسی به انواع و اقسام فیلم و بازی از طریق اینترنت به همراه صحنههای خشونت و خودکشی در این فیلمها برای نوجوانی که هنوز به قابلیت تشخیص درست و غلط نرسیده مناسب نیست. آیا خانواده و نهادهای نظارتی مربوطه توجه کافی به دستهبندی سنی و روحی این فیلم و بازیها دارند؟
سبک کاری مدارس:
در مدارس کشورمان زندگی و همکاری گروهی آموزش داده نمیشود و بر روی نمرات و تواناییهای فردی تاکید بیشتری میشود. طبیعتا وقتی فردی حائز نمره مناسب یا نتیجه لازم نمیشود با سرزنش دیگران، حس حقارت وترس رو به رو میشود؛ و چون آموزش لازم جهت "پذیرش مسئولیت عملکرد" را فرا نگرفته است صورت مسئله را با مرگ خود از بین میبرد.
عدم توجه کافی به روح و روان دانش آموزان:
فرض کنید مدرسهای 200 نفر دانش آموز دارد. آیا یک مشاور یا کارشناس روانشناختی به تنهایی قادر به رسیدگی به این افراد میباشد؟ آیا به معلمان آموزش روانشناختی دادهایم؟ یا آنها را با مشکلات معوقات حقوقی و شغل دوم تنها گذاشته ایم؟ پس چگونه انتظار توجه و نظارت کافی در مدارس را داریم؟
سرکوب سوال و انتقاد:
متناسب با سن نوجوان امکان طرح پرسش یا انتقاد درباره هر مسئلهای وجود دارد. آیا در خانه و مدرسه امکانات و توانایی لازم برای طرح چنین مسائلی در نظر گرفته شده است؟
رهایی نزدیکان متوفی:
پس از وقوع چنین پدیده تلخی، نزدیکان فرد متوفی حداقل یکبار به خودکشی فکر کرده و در مواجهه با مشکلات زندگی تهدید به چنین رخدادی میکنند. درگروه دوستان و همسالان به دلیل الگوبرداری نادرست احتمال عملی شدن چنین تهدیدهای بیشتر میباشد. آیا پس این مرگهای زنجیرهای دانش آموزان کسی به سراغ نزدیکان ایشان رفت؟
مرگ امید:
به طور قطع آینده نامشخص میزان امید به زندگی را کاهش میدهد. واضح و مبرهن است که شاخص اقتصادی، بیکاری و. . . بر روی شادابی و عملکرد نسل جوان و نوجوان تاثیر به سزایی دارد.
راهکار:
- نظارت مستمر خانواده و مدرسه
- تمامی مدارس موظف به داشتن مشاور و کارشناس روانشناختی باشند.
- از پتانسیل دانشجوهای روانشناسی با حداقل هزینه بهره وکمک گرفته شود.
- به پرونده تحصیلی دانش آموزان سوابق روانشناختی نیز اضافه شود.
- امکان طرح سوال و انتقاد را برای دانش آموزان فراهم کنیم.
- آموزش معلمان، خانواده و دانش آموزان برای مواجه با مشکلات از طریق برگزاری جلسات مشاوره، اهدای کتاب و. . .
- خانوادهها توجه و ارتباط بیشتری با کودک داشته باشند.
- نظارت مستمر و شدید بر اطرافیان دانش آموزان متوفی