کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

دموکرات‌ها واقعا خوش شانسند

دروغ‌گوی عاقل به ز راستگوی جاهل!

7 مهر 1395 ساعت 9:57


امید پورعزیز


گروه مقالات: رقابت انتخاباتي بین هیلاری کلینتون و دونالد‌ترامپ نه تنها موضوع روز آمریکا، بلکه شاید به نوعی یك موضوع جهانی هم باشد. تقابلی که جزء لاینفک دموکراسی مدرن بوده و کسانی که داعیه دار دموکراسی هستند باید چالش‌های آن را نیز پذیرا باشند. در عصر حاضر مردم جوامع مختلف در قبال مسائل و مشکلات مبتلابه و بغرنج خویش، دنبال راه حل‌ها و بدیل‌های جایگزین می‌گردند، که عرصه سیاسی نیز از این امر مستثنی نیست.

بحران‌های سده اخیر همچون ورشکستگی بانک‌ها، سقوط آزاد سهام، بحران بیکاری و همچنین معضل مهاجرت و موارد متعدد دیگر باعث شده که ناخودآگاه جوامع به سمت صداهای متفاوت و سیاستمداران اپوزسیون و بعضا افراطی و حتی پوپولیستی سوق داده شوند. عملا بدبینی به بعضی از سیاستمداران کلاسیک و ساختارگرا منجر به این واکنش‌های سلبی شده و عرصه دموکراسی و سیاست را در بسیاری از کشورها متحول کرده است. می‌توان به نمونه‌های قدیمی‌تر کشورهای آمریکای لاتین، ایران و حتی برخی کشورهای عربی و یا نمونه‌های جدیدتر برخی کشورهای اروپایی، فلیپین و اخیرا آمریکا اشاره نمود.

دونالد‌ ترامپ، جدیدترین زایده یکی از مدرن‌ترین دموکراسی‌های دنیا می‌باشد. دموکراسی که تار و پودش با سرمایه داری عجین شده است، و بر همین اساس عکس العمل‌های ایجابی اش در قبال مشکلات مبتلابه کشور از‌تریبون پرغرور سرمایه داری عنوان می‌گردد. دونالد‌ترامپ نه یک سیاستمدار آمریکای مدرن بلکه یکی از نمادهای ذاتی رویای آمریکایی می‌باشد که اتفاقا شاید خیلی هم مدرن نباشد. تکثر و آزادی بیان در آمریکا باعث شده که ما گمان کنیم شاید روشنفکری سیاسی بر اکثریت آمریکایی‌ها سایه انداخته است، ولی در واقع اینگونه نیست. جامعه آمریکا از نظر مؤلفه‌های مدرنیته شاید در اوج توان اقتصادی و توانگری باشد ولی لزوما اکثریت آمریکایی‌ها متعهدترین انسان‌ها در زمینه دموکراسی خواهی، آزادی طلبی و برابری خواهی نیستند. حتی چه بسا که برای تحقق رویای آمریکایی شان بعضا حقوق بشر، در اولویت جدی آنها نباشد.

دونالد‌ ترامپ شاید به تناسب سیاستمداران امروز چندان دروغ پرداز و یا لفافه گرا نباشد ولی او بشدت نفرت پراکن، خودشیفته و متوهم است که اتفاقا تصور می‌کند انسان هرچه جسورتر و پرمدعاتر باشد، چون کمتر دروغ می‌گوید قابل ستایش است. در صورتیکه که این کبر و رک گویی بیش از حد انسان را در ورطه جهالت و خودبزرگ بینی گرفتار می‌کند، بنحوی که بینشش به دنیا صرفا تک بعدی شده و ریشه‌های روشنگری، مشورت و هم اندیشی را می‌خشکاند.

اصولا شاید خیلی واقع بینانه نباشد که انتظار شفافیت و صداقت مطلقی از سیاستمداران داشته باشیم، ولی این مسئله نمی‌تواند توجیه گر همه دروغ‌ها و چند چهره گی سیاستمداران نیز باشد. شاید تا حدودی رفتار سیاسی باراک اوباما از این منظر دارای تعادل نسبی باشد، ولی متأسفانه هیلاری کلینتون نتوانسته آن اعتماد عمومی نسبی را که یک سیاستمدار کلان می‌بایست جلب کند، برای خود کسب کرده باشد. و اتفاقا دقیقا همین مسأله پاشه آشیل او در مقابل فردی حتی همچون دونالد‌ترامپ شده است.

به جرأت می‌توان گفت که دموکرات‌ها واقعا خوش شانس بوده‌اند که جمهوری خواهان در این مقطع اسیر نفرینی بنام‌ ترامپ شده و ناچارا به کاندیداتوری او تن داده‌اند اما اینکه چرا کلینتون نه تنها قادر نبوده اعتماد عمومی را در حد نسبی برای خود جلب کند، حتی آن ثبات و استواری که از رئیس جمهور آمریکا انتظار می‌رود را نیز نتوانسته در شخصیت سیاسی خویش متبلور سازد. هیلاری کلینتون اساسا یه شخصیت سیاسی لابی گر و فرصت طلب است که سعی می‌کند با ژست سیاسی متواضعانه اش چهره معصومی از خود نشان دهد.

این رویه شاید در جایگاه همسر رئیس‌جمهور آمریکا جوابگو بوده است ولی عملا برای کسوت ریاست جمهوری کافی نیست. و اتفاقا همین ضعف در متقاعد کردن افکار عمومی، پرنده اقبال شخصیت سیاسی نامتوازنی همچون‌ترامپ شده است. چرا که اگر در مقابل‌ترامپ شخص دیگری همچون سندرز ایستاده بود، بشدت نقاط اتکای‌ترامپ برای تضعیف طرف مقابل تقلیل می‌یافت. همه این کاستی‌ها در مناظره اول ریاست جمهوری آمریکا مشهود بود.‌ترامپ که علنا تسلط حرفه یی در مناظره نداشت بارها از ژست یک سیاستمدار خارج شده و حرف‌ها و شیوه بیانش به حاشیه می‌رفت.

کلینتون که کاملا به این نقاط ضعف احساسی و غیرحرفه یی‌ترامپ آگاه بود بارها سعی کرد طرف را خیلی محترمانه ناک اوت کند. ولی حتی در این شرایط هم قادر نبود آبرو و حیثیتی مستقل برای خود کسب نماید، بلکه کماکان اتکای او برای اثبات خویش انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف فاحش حریف بود.
اما این ناامیدی حاکم بر فضای سیاسی آمریکا چه عواقبی می‌تواند داشته باشد در هاله ایی از ابهام قرار دارد. ولی مسلما این تضادها و تعارض‌ها به شکاف‌های موجود در آمریکا دامن خواهد زد.

البته در سطح بین المللی نیز باید منتظر عواقب پیش بینی نشده یی بود، ولی مسلما حضور هیلاری کلینتون در عرصه بین المللی ریسک‌های کمتری را بدنبال خواهد داشت، و با اندکی تغییر احتمالا همان رویه سابق ادامه خواهد داشت. ولی شاید اعتماد بین المللی به آمریکا باز هم کاهش یافته، و همینطور تأثیرگذاری امریکا در تحقق صلح جهانی را تحت الشعاع قرار دهد. ولی مشکلات موجود در سطح داخلی با آمدن کلینتون بمراتب عمیق‌تر شده و آمریکا بیشتر در گره‌های کور دموکراسی اش فرو خواهد رفت ولی حضور‌ ترامپ بسی فاجعه بارتر از این نیز خواهد بود، و نه تنها موقعیت بین المللی آمریکا را بهبود نمی‌بخشد بلکه حتی چه بسا سقوط آزادی برای آنها بهمراه داشته باشد. و اما در سطح داخلی نیز ضمن افزایش شکاف‌ها و تشدید دوقطبی شدن جامعه، عملا انرژی مثبت وسازنده جامعه صرف تعارض‌ها شده و جامعه در مقابل معضلاتش انعطاف ناپذیری کمتر و ناامیدی بیشتری را به انتظار خواهد نشست.


کد مطلب: 117189

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/article/117189/دروغ-گوی-عاقل-ز-راستگوی-جاهل

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir