محمد توکلی
گروه سياسي: در دنیای سیاست مرزهای جناحی بسیار پر رنگ است. گاه پر رنگتر از چیزی که باید باشد. برای همین پر رنگ بودن این مرزبندی هاست که مثلا حضور چند اصولگرا در دولت روحانی در ابتدای کار برای عدهای ناخوشایند بود یا ترجیح لاریجانی به عارف در مصاحبههای برخی اصلاحطلبان برای عدهای ناراحت کننده بود اما این مرزها در موضوعات فرهنگی و اجتماعی فرو میریزد و چقدر خوب که چنین میشود.
در دنیای فرهنگ، فردی که وجه مداحیاش پر رنگتر از وجوه دیگرش است و از بچههای جبهه و جنگ است از فضای بستهی فرهنگی انتقاد میکند و درد دل برخی هنرمندان مغضوب جریان رسمی را به گوش تصمیم گیران میرساند و در مقابل شاعری که شاید نگاه متفاوتی با او به جهان و سیاست دارد برایش پیام تقدیر میفرستد، یا در برنامهای که به نیت تخریب فیلم فروشنده و اصغر فرهادی تهیه شده است شهاب اسفندیاری که منتقدی از تبار فکری جریان اصولگرا ست یک تنه در برابر برنامه ساز و منتقد ثابت برنامه از اصغر فرهادی و فیلمش دفاع میکند و احتمالا بعد از آن برنامه با اخم دوستانش مواجه میشود.
یا آن سوتر حس عباسی و حسینیان بعنوان دو چهرهی شناخته شدهی اقلیت تندرو در جریان اصولگرا از خانوادهی یاشار سلطانی بعنوان یک فعال رسانهای که در زندان است دلجویی میکنند، مثال دیگر این فرو ریختن مرزها نوع مواجههی رسانهها با یادداشتهای محمدرضا زایری است؛ فردی که از نظر سیاسی ذیل جریان اصولگرا تعریف میشود و انتقاداتش به هاشمی رفسنجانی در سالهای گذشته معروف بود اما نوشته جاتش در حوزه فرهنگی و اجتماعی مورد استقبال رسانههای اصلاح طلب واقع میشود.
این از بین رفتن مرزهای پر رنگ جناحی و سیاسی در حوزهی فرهنگ و اجتماع واقعهی مبارکی است و میتواند باعث هم کناری بیش از پیش افرادی بشود که شاید از نظر سیاسی دو قطب مخالف یکدیگر را تشکیل میدهند. نتیجهی طبیعی چنین هم کناری هایی گفتگو خواهد شد و نتیجهی قهری گفتگو آموختن مدارا و افزایش اتحاد و انسجام در جامعه میشود. برآیند چنین وضعیتی این است که به تدریج یاد میگیریم که در دنیای سیاست هم نقاط مشترکی مانند منافع ملی است که میتوان بر اساس آنها به تفاهم مشترکی رسید. اینها نشانههای خوبی از احتمال به نتیجه رسیدن برجام داخلی.