مرتضی آژند
گروه سیاسی: برخوردهای قهری و امنیتی با اصلاحطلبان به بهانه حوادث سال 88، باعث شد تا این جریان فکری در دوره های بعدی انتخابات (ریاست جمهوری سال 92 و مجلس سال 94) استراتژیهای مختلف و گاهاً بحث برانگیزی را انتخاب کند. استراتژیهایی که در صورت بررسی نشدن میتواند به سرخوردگی بخشی از بدنه اجتماعی این جریان در انتخابات دورههای بعد منجر شود.
ایپزود اول
انتخابات سال 92 آشتی مجدد اصلاحطلبان با صندوق رای بود، کنارگیری کاندید اصلاحطلب در دقایق آخر و حمایت همه جانبه سران اصلاحطلب باعث شد تا آقای روحانی راهی پاستور شود. در چرایی انتخاب آقای روحانی به عنوان کاندید مورد حمایت، مشی اعتدالی و شعارهای انتخاباتی ایشان تاثیر به سزایی داشت. همچنین استدلال اصلاحطلبان بر این بود که بازگشت مجدد اصلاحطلبان به قدرت بعد از انتخابات سال 88 در صورت برنده شدن احتمالی با کارشکنی و فشار بیشتر بر اصلاحطلبان از جانب دیگر نهادهای که در دست طیف مقابل است رو به رو خواهد شد؛ در صورتی که پیروزی کاندید مستقل نزدیک به این جریان میتواند فرصتی به دست دهد تا بدنه اجتماعی خود راترمیم کنند.
در کنار برطرف کردن مشکلات حاد به جا مانده از دولت دهم؛ شاید تنها خواسته اصلاحطلبان از رئیس دولت یازدهم ایجاد فضای باز سیاسی و رفع محدودیت از شخصیتهای برجسته این جناح بوده است؛ درخواستهایی که در نهایت پاسخ شفافی به آنها داده نشد.
اپیزود دوم
انتخابات اسفند 94 مجلس را شاید بتوان از متمایزترین انتخابات در چند سال اخیر دانست. رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان باعث شد تا در اکثر حوزههای انتخابی کاندیدی نداشته باشند و از نیروهای اعتدالی و اصولگرا حمایت کنند. کار تشکیلاتی منسجم (ارائه لیست مشترک در سراسر کشور به نام لیست امید) و خواست عمومی گستره مردم برای تغییرات باعث شد تا لیست امید در اکثر حوزه ها با استقبال نسبی رو به رو شده و وارد مجلس شوند. انتخاب هیات رئیسه موقت مجلس اولین آزمون جدی برای لیست امید بود که به خواست عمومی تغییر پاسخ دهند، آزمونی که از آن سربلند بیرون نیامد تا مردم متوجه شوند که به لیست امید، امیدی نیست.
دیری نپایید که یاران اجارهای، اخلاق را به سیاست باختند و از لیست امید کنارهگیری کردند تا حتی اصلاحطلبان از داشتن یک فراکسیون قوی و حداکثری در مجلس محروم شوند. بغرنجتر از وفای به عهد نکردن لیست امید سکوت و بیبرنامگی است که در طی این چند ماه بر دیگر اعضای فراکسیون حکم فرماست؛ به طوری که میتوان گفت بود یا نبود لیست امید در مجلس تا امروز به چشم نیامده است.
اپیزود سوم
مسالهای که در آستانه هر انتخابات بر آن تاکید میشود آن است که اگر مردم در انتخابات حضور حداکثری داشته باشند اصلاح طلبان پیروز انتخابات خواهند بود. مروری بر انتخابات در دورههای قبل صحت این مطلب را نیز مورد تایید قرار میدهد. اما به نظر میرسد که در انتخابات اردیبهشت 96 مساله عدم حضور بدنه اجتماعی این جریان به صورت جدیتر مطرح خواهد شد. کارنامه دولت یازدهم در عمل نکردن به وعدههای انتخاباتی و عملکرد فراکسیون امید، باعث شده تا این سوال در آستانه انتخابات اردیبهشت 96 شنیده شود که مگر فایده انتخابات قبل چه بوده است؟
انتخابات مجلس دهم میتوانست یه عنوان یک نقطه عطف و تجربه به یاد ماندنی از انجام کار تشکیلاتی و استقبال مردم از آن در کارنامه اصلاحطلبان بدرخشد ولی در حال حاضر به خاطر عملکرد گنگ اعضای این لیست به پاشنه آشیل اصلاحطلبان (سرخوردگی مردم از شرکت در انتخابات) تبدیل شده است. ظاهرا اعضای فراکسیون امید فراموش کردهاند که اعمال و رفتار آنها ملاک اصلاحطلب بودنشان است نه صرفا برچسب اصلاحطلب داشتن شان.
مساله دیگر نحوه مواجهه با انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم است، بالاخره رابطه آقای روحانی با جریان اصلاحطلب و چرایی محقق نشدن وعدههای انتخاباتی ایشان لازم است که روشن شود.
آیا قرار است در شعارهای انتخاباتی 96 دوباره وعده رفع محدودیتها سر داده شود، در صورتی که در طول دولت یازدهم حتی یک نطق رسمی در این زمینه صورت نگرفته است؟
دلیل دیگر، عدم حضور کاندیدای سرشناس اصولگرایان در انتخابات پیش رو و زمزمه حمایت طیفی از اصولگراین از روحانی است، حمایتی که در نهایت میتواند به جدا شدن کامل ایشان از جریان اصلاحطلب منجر شود. از این رو لازم است که در آستانه انتخابات 96، اصلاحطلبان به آسیبشناسی سیاستهای انتخابات دورههای قبل بپردازند و اولویت برنامههای انتخاباتی خود را بر احیای پایگاه اجتماعی خود متمرکز کنند؛ چرا که در کشوری که احزاب فعالیت چندانی ندارند ریزش بدنه اجتماعی میتواند باعث به حاشیه رانده شدن یک طیف از جریان سیاسی کشور شود؛ به خصوص برای جریان اصلاحطلب که بعد از آن همه نامهربانیهای صوررت گرفته تنها به لطف و خواست مردم در صحنه مانده است.