اکبر حاجعلیپور
گروه مقالات: جامعه ایران در حیات کنونی خود تحت تاثیر تکنولوژیهای ارتباطی قرار گرفته است. انقلابی در روابط اجتماعی ایجاد شده است که حاکمیت فضای مجازی نمودها و برآیند چنین تحولی است. هر تکنولوژی فرهنگ خاصی را بازسازی مینماید؛ بدون فرهنگسازی نه تنها تکنولوژی کمکی به کیفیت زندگی نمیکند بلکه تبدیل به ابزاری جهت پوچی وبی هدفی میشود.
تکنولوژی در سه پارامتر سرعت، قدرت و دقت به کمک انسانها میشتابد ولی در صورت استفاده غلط از آن" آهنگ زندگی" از کار میافتد؛ جامعه ایران تحت تاثیر تکنولوژیهای ارتباطی جدید یک حاکمیت مجازی را تجربه میکند؛ حاکمیتی که بخش واقعی زندگی انسانها رو تحت تاثیر خود قرار داده است، یک لایه مجازی گسترده در سطح جامعه شکل گرفته است؛ کمتر کسی پیدا میشود به جامعهای شبکهای ومجازی هنوز نپیوسته باشد؛ شبکهای که هیج مرکزیتی ندارد بلکه فقط اتصالات افکار واخبار واندیشههای مختلف ومتعارض مشاهده میشود.
ارتباطات مانند هر ابزاری دیگری بخودی خود مثبت و تعالی ساز نیست؛ هر ارتباطی به سرمایه اجتماعی مثبت نمیانجامد، کما اینکه در صورت غفلت، حاکمیت فضای مجازی باعث تقویت بعد منفی سرمایه اجتماعی گردد وتبعا ناهنجاریهای اجتماعی مثل کلاهبرداری، ارتباطات نامشروع، فروپاشی خانواده و پخش شایعات و اخبار و اطلاعات بیمحتوا منجر شود. بلکه نوع استفاده وبهره مندشدن از آن است که مطلوبیت وکارامدی تکنولوژی را نشان میدهد.
نکته مهم این است ماهیت وذات هر تکنولوژی اساسا برای خدمت انسانها ایجاد شده است ولی طرز برخورد با آن باعث میشود که زندگی فدای تکنولوژی گردد؛ در واقع " انسان تکنولوژی را ایجاد میکند وتکنولوژی انسان را" ابرگروهها وکانالهای زیادی که با محتوا و کارکردهای مختلف ایجاد میشود، برخی کانالها و گروهها اهداف مثبت اجتماعی را دنبال میکنند ولی اطلاعات فضای مجازی به کنشگری عملگرایانه نمیانجامد در واقع مطالعه اطلاعات زیاد وپراکنده و بمباران اطلاعاتی اجازه فکر و تمرکز را از فرد میگیرد؛ علاوه براین گروهها و کانالهای مبتذل وبی محتوا موجی از پسرفت وانفعال را بروی زندگی فرد میگشاید.
انسان نباید به هر محتوایی تمرکز کند، محتوایی ارزش خواندن دارد که در راستای مسائل اجتماعی و هرگونه بازدهی در زندگی روانشناختی وجامعه شناختی عصر حاضر کمک نماید؛ مشخص وهدفمند تایمهای خاصی میشود از تلگرام استفاده کرد؛ نیازی نیست که مداوم در معرض پیامها ومحتواهای مختلف قرار بگیریم؛ در برخی ابرگروهها روزانه بیش از "چند هزار پیام" در معرض مخاطب قرار میگیرد، آیا این همه اطلاعات در یک روز برای فرد اصلا نیاز هست؟
ذهن کشش وظرفیت پردازش وتصفیه همه آنها را دارد؟ بمباران اطلاعاتی تمرکز وتفکر را از ذهن انسان سلب میکند و بهمین خاطر فرد نه تنها سواد تحلیلی وعلمی پیدا نمیکند بلکه استفاده افراطی وگرفتن پیامهای فزاینده، ذهن انسان را در یک وضعیت" انفعال و خنثی " قرار میدهد؛ که صرفا بصورت سطحی پیامها را مشاهده میکند وبعنوان مثال در ده دقیقه بیست تا پست روانشناسی و اجتماعی آنهم از شاخههای مختلف وپراکنده میببیند. اگر بنا وفرض را بر علمی ودرست بودن این اطلاعات بگذاریم، ذهن چطور میتواند در کمترین زمان این اطلاعات را کدگذاری وتثبیت کند؟
به همین خاطر است اطلاعات زیادی که فرد دریافت میکند از زیرساختها و زمینههای رضایت بخشی برخوردار نیست؛ و به کنشهای معطوف به عمل مفید منجر نمیشود، کم خوابی وبی حوصلگی یکی از نتایج بمباران اطلاعاتی افسار گسیخته است؛ فردی که در دوازده شب صدتا پیام مختلف ورنگانگ میبیند قطعا تا دو ساعت بعدش ذهن وروان نمیتواند به مرحله " خواب آرام بخش" برسد؛ بدون داشتن تفکر انتقادی وبدون مطالعه کتابهای علمی ونشریههای معتبر فرد سواد لازم را کسب نمیکند.
هر کسی بخشی از زندگی خود را در قاره هفتم (فضای مجازی) میگذراند؛ قارهای که رفتار انسانها در قالب "کلمات و واژهها و نمادها تبلور و تجلی یافته است؛ هر کاربری نماینده یک شخص نیست بلکه نماینده افکار واخلاق وطرز منش فرد هم هست. بسیار زیبنده است که از این فضای مجازی ایجاد شده در راستای حاکمیت علم وآگاهی و هرگونه بازدهی مثبت اجتماعی استفاده شود.