گروه سياسي- محمد توكلي: قسمت اول فیلم مستند تبلیغاتی مهندس موسوی در انتخابات88 را اگر به خاطر بیاورید حاوی صحنهای بود که در آن مادری جلوی میرحسین موسوی را میگیرد و با گریه و ناراحتی از وضعیت اعتیاد میگوید و از پسرش که معتاد است و نسبت به وضعیت اجتماع سخنان معترضانهای را خطاب به او میگوید. در این نوشته کاری به صحت و سقم این موضوع که عدهای معتقدند آن زن یک بازیگر بوده و همهی این صحنه یک نمایش و امثال این حرفها نداریم و بحث چیز دیگری است.
بعد از نمایش این فیلم از تلویزیون بسیاری از رسانههای جریان اصولگرا که در آن انتخابات به شدت از احمدی نژاد حمایت میکردند معتقد بودند که نشان دادن چنین موضوعاتی مصداق سیاه نمایی است و هدف میرحسین و تیم همراهش تخریب دولت وقت بوده است. حالا هفت سال از آن زمان میگذرد و امروز دیگر کمتر کسی است که بحران اعتیاد و آسیبهای اجتماعی دیگر را در جامعه نبیند.
حتی این آژیر قرمز چنان پر صدا نواخته شده است که جلساتی در سطح رهبری نظام برای علاج این درد مزمن برگزار میشود و گزارش هایی که توسط دستگاههای مسئول در این چنین موضوعاتی در این جلسات بیان میشود مایهی تاثر مقامات عالی رتبهی نظام را فراهم آورده است. امروزه دیگر کمتر کسی را میتوان یافت که در بین خانواده و اقوامش حداقل یک فرد درگیر با این معضلِ به واقع خانمان سوز را نداشته باشد.
این که باید چه کرد؟ و اینکه آیا بگیر و ببندهای مرسومی که سال هاست بعنوان یگانه راه برخورد با آسیبهای اجتماعی در برنامههای مسئولان این حوزه دیده میشود فایدهای دارد یا خیر مسئلهای است که متخصصان امور اجتماعی به آن خواهند پرداخت اما آنچه مورد بحث است این موضوع مهم است که به واقع خیلی از موضوعاتی که در سالهایی به عنوان سیاهنمایی و تخریب وجههی دولت و نظام مطرح میشده است امروز واقعیت عینی جامعهی ماست و میتوان از این موضوع نتیجه گرفت که گناه آنها که متهم به سیاهنمایی میشوند نه تخریب و امثال آن بلکه زودتر دیدن چیزی است که دیگران با تاخیر چند ساله خواهند دید.