محمد توکلی
زنگ خطر آسیبهای اجتماعی در این دههی اخیر چنان پر صدا نواخته شده و نمودارش با شیب تندی رو به صعود بوده است که در این روزها دیگر کمتر کسی را میتوان یافت که حداقل با یکی از این آسیبها در بین نزدیکترین افراد خانواده اش درگیر نباشد. این وضعیت بحرانی سبب آن شده است که جلساتی در حضور رهبری نظام و با شرکت همهی سازمانهای مرتبط با این موضوع برگزار شود و شخص اول مملکت هم به شکل مستقیم وارد این موضوع شده اند. آن طور که حاضران در جلسهی اخیر بررسی آسیبهای اجتماعی بیان داشتهاند رهبری نظام فرمودهاند که حتی آنها که شاید با نظام هم زاویهای دارند اما ایران را دوست دارند باید وارد این کار شوند و حتی اگر فقط وجدان داشته باشند باید به این امور اهتمام بورزند.
این نوع نگاه در صورتی که به ردههای پایینتر مدیریتی هم سرایت کند میتواند کمک شایانی به ایجاد یک عزم ملی و همگانی برای درمان آسیبهای اجتماعی که به شدت هم فراگیر شده است نماید. این نگاه که دیگر در آن خبری از خودی و غیر خودی کردنهای مرسوم نیست به آن معناست که برای درمان مسائل مرتبط به معضلات اجتماعی آنچه که باید اهمیت پیدا کند نه جهت گیریهای سیاسی کارشناسان و درمانگران این حوزه بلکه تخصص و وجدان کاریشان است.
در صورتی که این نگاه به تصمیم گیران دیگر نظام هم تعمیم یابد آنگاه حتما دیگر شاهد نخواهیم بود که جامعه شناسی مانند دکتر سعید مدنی بواسطهی تحقیقاتش در حوزهی آسیبهای اجتماعی تحت محدودیتهای مختلفی قرار بگیرد، یا میتوانیم شاهد این باشیم کهNGO های مرتبط با مسائل آسیبهای اجتماعی که برای فعالیت هایشان باید از هزار و یک نهاد باربط و بیربط مجوز بگیرند و بعد از گذر از هفت خوان رستم همواره باید نگران سایهی نگاه امنیتی باشند که بر رویشان است با خیال آسودهتری به فعالت بپردازند.
آنچه فعلا مرسوم است نگاهی است که درآن رگههایی از تردید و شک به فعالان عرصههای اجتماعی موج میزند و قاعدتا نمیتواند به عزمی ملی برای درمان گری این معضلات کمکی کند و اتفاقا تنها باعث دلسرد شدن دلسوزانی است که علاقه مندند همهی همّ و غمّ خود را برای حل چنین معضلاتی صرف کنند. امید است بعد از این کلام رهبری در باب این مسئله دیگر تصمیم گیران هم کمی فضا را بیش از گذشته برای فعالان و تشکلهای مرتبط با این نوع مسائل باز کرده و نگاه امنیتی و پلیسی را در موضوعات اجتماعی کنار بگذارند.