به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۲۲:۴۳
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۵ ساعت ۰۹:۵۸
کد مطلب : ۱۲۰۴۶۹

خاکستري بودن ابناء بشر را بپذيريم

صادق صدرايي

يکي از مشکلات بزرگ سينماگران ايراني اين است که با مدلي از مميزي رو به رو هستند که چندان منطقي نيست. اين وجه از مميزي اين گونه است که نبايد نقش هايي که در جامعه وجوه به اصطلاح ارزشي دارند داراي ويژگي‌هاي منفي باشند. اين شکل از سانسور که در صداوسيما بيشتر از سينما گريبان فيلم‌سازان را مي‌گيرد با همه‌ي مباني منطقي در تضاد است و مشخص نيست که دليل اين اصرار بر آسماني نشان دادن قشري از جامعه براي چيست.

هر آدمي ويژگي‌هاي مثبت و منفي را با هم دارد و اگر خواهان توليد فيلم با کيفيت و باورپذير هستيم چاره‌اي جز اينکه وجوه خاکستري شخصيت‌ها به خوبي نمايان شود نداريم. بعنوان مثال اينکه شخصيتي روحاني يا قاري قرآن يا فردي با ظاهري که در آن شعائر مذهبي هويداست در يک فيلم يا سريال داراي نقاط منفي و تاريکي باشد نه تنها نبايد باعث نگراني شود بلکه مي‌توان خوشحال بود که حداقل يک فاکتور شخصيت‌سازي در سينما در اين اثر در نظر گرفته شده است.

شوربختانه در عمل مي‌بينيم که اين گونه نشان دادن شخصيت‌ها چندان بازخورد خوبي بين مسئولان تصميم گير ندارد و تيغ تيز سانسورشان را از‌ترس اعتراض عده‌اي پر سر و صدا که در برابر چنين تصويري از شخصيت هايي که به اشتباه آسماني نشان داده مي‌شوند اعتراض خواهند کرد به کار مي‌اندازند. همه‌ي اين نوع مواجه شدن با خاکستري نشان دادن برخي قشرها در شرايطي است که در سطح جامعه و تجارب شخصي هر کدام از ما و همين طور بررسي پرونده‌هاي قضايي نشان مي‌دهد که هيچ فردي در هيچ قشري فقط داراي نقاط مثبت نيست و همه خاکستري هستيم.

به نظر مي‌رسد که بهتر باشد به جاي مميزي‌هاي جاهلانه واقعيات را بپذيريم و ديگران را متهم به سياه‌نمايي نکنيم و به جاي آن هشدارهاي اهل هنر در اين گونه آثار را جدي بگيريم تا وقتي که مثلا با فساد اخلاقي يا اقتصادي يک قاري قرآن يا يک روحاني مواجه مي‌شويم تا اين حد دچار تعجب نشويم.