سیاست خارجی کشور ما بر سه اصل «عزت، مصلحت، حکمت» مبتنی است که باید آن را به تعامل با هر کشور، موسسه، نهاد خارجی یا هر فرد خارجی که در استخدام ایران است تسری بدهیم. همه ما با سخنان و واکنشهای تند آقای کیروش در برابر اشخاص، مربیان، و مقامات فوتبالی کشور آشنا هستیم و همه ما هم، متأسفانه با فراموش کردن سه اصل فوق، صرفاً به این دلیل که بازیهایی را با نتایج ضعیف بردهایم و در بازیهایی فقط با نتایج فضاحتبار نباختهایم (هر چند به هر حال باختهایم) در برابر جسارتها و گستاخیهای ایشان همواره اغماض کردهایم.
اگر آقای کیروش فراموش میکند که در استخدام مردم ایران است و باید در برابر مردم ایران پاسخگو باشد. تعجبی ندارد؛ تعجب آن جاست که مقامات فوتبالی ما فراموش میکنند که کارفرمای ایشان هستند و این آقا باید در برابرشان پاسخگو باشد و نه برعکس. از ایشان دو سوال شد: 1- چرا باید در مجتمعی بیکیفیت در دوبی اردو برگزار شود؟ 2- برگزاری اردو بدون حضور یازده لژیونر چه سودی دارد؟ آقای کیروش که عادت کردهاند به همه پرسشها با توهین و بیاحترامی به این و آن واکنش نشان دهند، این بار هم با واکنشی غیرمنطقی و از سر لوسبازی محض هفت بازیکن ملیپوش پرطرفدارترین تیم کشور را از اردو مرخص (بخوان
اخراج) کرد تا این بازیکنان را در برابر مربی خود قرار دهد و به تیم مربی منتقد ضربه بزند. بدیهی است بازیکنی که هر لحظه استرس دارد و میترسد به دلیل اختلاف دو مربی (و نه به دلایل فنی) از تیم ملی کنار گذاشته شود، نمیتواند در تیم باشگاهی خود درست بازی کند. آقای کیروش با لطمه زدن به تیم بزرگ پرسپولیس (آن هم عامدانه)، در واقع تیشه به ریشه فوتبال کشور میزند تا از این پس کسی جرئت نکند به او و برنامههای غیرمنطقیاش انتقاد کند. همه مردم ایران خواهان آن هستند که تیم ملی ایران در تمام ادوار جام جهانی حضور داشته باشد، اما اگر قرار باشد این امر امثال آقای کیروش را آن قدر جسور و گستاخ کند که به خود اجازه دهند عزت ما را زیر پا بگذارند، بهتر است اصلاً به جام جهانی نرویم. یک پرسش هم از مقامات فوتبالی کشور: چه وقتی میخواهید به ایشان بفهمانید که ایشان در استخدام شما (به نمایندگی ملت ایران) ست؟