یک هفته، تنها یک هفته از رحلت یار دیرین امام و انقلاب میگذرد، دلواپسان یک هفته بیشتر نتوانستند حرمت نگه دارند و از فتنه! سخن نگویند. یک هفته بیشتر نشد که موضع نگیرند و افراط نکنند و بر طبل تفرقه نکوبند. علياكبر هاشمی رفت، به قول فاطمه دخترش «دق» کرد و رفت. حالا نوبت باقی ماندگان صاحب عزاست. نوبت دق دادن بقیه است. این میان گویا نوبت علياكبر ناطقنوري رسیده است. چه زود دفاعش از مظلومیت هاشمی را تاب نیاوردند و شمشیرها از رو کشیدند.
صاحب عزاست ناطق و در عزای هر عزیزی از مظلومیتش بیشتر میگویند، آداب عزا هم گویا از یادها رفته است. در سوگ هاشمی ناطق از دردها سخن گفته است، بر نتابیدهاند، به بهانه ناطق، هاشمی را، یا شاید به بهانه هاشمی ناطق را تخریب کردهاند. به قول شهید مظلوم بهشتی این آسیاب به نوبت است و از ظواهر امر پیداست که تنها یک هفته پس از هاشمی نوبت به ناطق رسیده است.
جرم ناطق این میان چیست؟ از ظلمهایی سخن گفته است که در این یک دهه بر هاشمی رفته است؟ همین. نه، این بهانه است، اصل مسئولیتی است که ناطق پس از هاشمی بر دوش خود احساس میکند. اصل این است که از حضور ناطق در قامت هاشمیترسیدهاند. اصل این است که اعتدال و اصلاحات یتیم نمیشود. اصل این است که شاید و تنها شاید ناطق در راه اصلاحات و اعتدال استوارتر گام بردارد. اینکه چرا ناطق محور وحدت میشود، بحثی دیگر میطلبد اما این هجمه علیه ناطق، آغاز تراژدی تلخی است که هاشمی را یک دهه دق داد و خدا میداند قرار است با ناطق چه کنند.
دلواپسان از ظلم هایی سخن میگویند که هاشمی بر مردم روا داشته است! اما به راستی کدام مردم؟ اگر مردم همان چند میلیونی نیستند که برای وداع با هاشمی آمدند و سیاهپوش شدند و بدرقهاش کردند، پس چه کسانی هستند؟ این مردم که هستند که دلواپسان به بهانه آنها بزرگان انقلاب را دق میدهند؟ مگر جمعیت میلیونی روز تشییع مردم نیستند؟ آیا آنها جز برای تسلیت و تشییع پیکر یار امام آمده بودند؟ اگر ظلمی بر ایشان از سوی هاشمی رفته بود که در سوگش چنان پریشان نمیشدند.بر فرض محال حتی اگر هاشمی بر مردم ایران ظلمی هم روا داشته بود، مردم با حضورشان او را بخشیدند. اینکه چرا دلواپسان نمیبخشند هزاران پاسخ دارد که شاید مهمترینش این باشد که ببخشند با دلواپسیشان چه کنند؟
هاشمی برای این گروه تمام نمیشود نشانهاش هم تاختن بر ناطق به بهانه هاشمی است. هنوز ناطق برای قیمومیت اعتدال اعلام موضع نکردهاست و هنوز نبودن هاشمی برای هیچکس عادی نشده است، اما دلواپسان، دلواپسی آغاز کردهاند که شاید و شاید میراثدار هاشمی شیخ نور باشد. ناطق را به جرم اعتدال در سخن و انصاف در بیان آماج حمله قرار میدهند و چه آشناست این تدبیر، مگر همین دسته نبودند که از تریبون رسانه ملی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را آماج تهمتهایی قرار دادند که هرگز اثبات نشد. مگر سخت است ناطق را هم با همین شیوه دق دادن؟