به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۷:۱۷
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ ساعت ۱۶:۳۵
کد مطلب : ۱۲۴۱۶۳

دولت با سینما چه کند؟

صادق صدرایی

از پرسش های اساسی که چند دهه است درباره اش نظرات و دیدگاه های مختلفی مطرح می شود چگونگی مواجهه دولت با حوزه سینما است؟ مقصود از مواجهه در این جا لزوما وجه سیاست گذاری یا حوزه ممیزی نیست و مشخصا داریم در خصوص نوع رویکرد اقتصادی دولت ها در حوزه سینما سخن می گوییم. در این موضوع به شکل کلی شاهد سه دیدگاه هستیم.

دیدگاه اول معتقد به دخالت مستقیم اقتصادی دولت در حوزه تولید است. به این معنا که آنان که چنین نگاهی دارند معتقدند که دولت می بایست در حوزه تولید فیلم های سینمایی بودجه سنگینی را در اختیار تولید کنندگان آثار سینمایی قرار دهد و مداخله مستقیمی را در تولید فیلم ها داشته باشد. این رویکرد که مورد قبول دولت پیشین به خصوص بین سالهای 88تا92 نیز بود واجد اشکالات بسیاری است که مهمترین آن را می توان ایجاد زمینه هایی برای رانت در سینما دانست. به این معنا که فعالان عرصه سینما ، با توجه به آن که منابع اصلی مالی در اختیار دولت است از تمام طرق مشروع و غیر مشروع تلاش خواهند کرد که برای دریافت منابع و امکانات دولتی خود را به آن منبع مرکزی برسانند.

دیگر دلیل فسادزا بودن چنین مواجهه ای با سینما هدر رفت منابع مالی عمومی است. به این معنا که اکثریت قریب به اتفاق آثار سینمایی که در آن سالها با عنوان «فیلم فاخر» تولید شدند و از صفر تا صد هزینه تولید آن را دولت پرداخت می کرد در فروش به یک دهم هزینه ساخت هم نرسیدند و با شکست سنگین گیشه سینماها را ترک می کردند اما آنچه مایه تعجب و نگرانی می شد این بود که تهیه کنندگان آن گونه آثار سود خود را در زمان تولید از اصل هزینه کم می کردند. به این معنا که پیش از اکران این گونه فیلم ها که با بودجه دولتی تولید شده اند همه سهم خود را از پول دولتی برداشته اند. این رانت و فساد عظیم و البته کمبود منابع مالی دولتی باعث آن شد که با ورود مدیریت جدید در سازمان سینمایی دیگر شاهد این رویکرد نسبت به سینما نباشیم و تقریبا حمایت مالی از فیلم ها به آن شکل بی قاعده جای خودش را به حمایت های اندک مالی از تمام فیلم ها در زمان تولید داد.

دیدگاه دوم درباره رویکرد اقتصادی دولت نسبت به سنیما معتقد است دولت ها می بایست به شکل کلی خود را بیرون از حوزه سینما تعریف کنند و به اصطلاح طرف حساب هر فیلم در زمان تولید بخش خصوصی باشد و در وقت اکران مردم. این دیدگاه با الگو قرار دادن سینمای امریکا معتقد است که حضور دولت در سینما حتی در حوزه اکران چرخه طبیعی سینما را دچار اخلال می کند و به مواجهه مستقیم سینماگر با مردم آسیب های جبران ناپذیری را وارد می آورد.

و دیدگاه سوم با تاکید بر آن که قطعا عدم مداخله دولت در سینما وضعیتی بهتر از مداخله مستقیم دولت را به وجود خواهد آورد معتقد است که مطابق واقعیت های روی زمین نه آرزوهای دور و دراز وضعیت سینمای ایران در شرایطی نیست که بتوان انتظار داشت تحمل حذف یکباره دولت را داشته باشد در نتیجه می بایست نوع هزینه منابع مالی عمومی را به سمتی هدایت کرد که مشکلاتی مانند رانت پیش نیاید.

به نظر می رسد که این دیدگاه سوم که معتقد به هدایت منابع مالی به سمت اکران به جای تولید است می تواند در میان مدت راه را برای حذف دولت از چرخه سینما فراهم آورد. دولت می تواند به جای آنکه منابع در اختیارش را خرج تولید فیلم کند و باعث ایجاد رانت و انحصار گردد تمرکز خود را بر ایجاد شرایط تسهیل کننده برای ساخت سالن سینما و هم چنین دادن یارانه به سینماداران برای کاهش قیمت بلیط قرار دهد. به عنوان یک نشانه یکی دو نوبتی که سینماها به شکل نمادین رایگان اعلام شد مردم نشان داده اند که در صورتی که بلیط های سینما قیمت های کمی داشته باشد همچنان سینما را یکی از مهمترین تفریحات خود می دانند در نتیجه دولت می تواند با متمرکز کردن منابع مالی در اکران استقبال جامعه از سینما را بیش از پیش افزایش دهد.