صادق صدرایی
مسئولان صداوسیما روزهای سختی را میگذرانند. از یک سو جریان مخالف دولت به دنبال سهمی بیشتر برای خود در این رسانه است و از طرف دیگر جریانات اصلاحی مانند همه سالها این دو سه دهه اخیر نسبت به نوع عملکرد یکجانبه رسانهای که قرار بر ملی بودنش بوده است معترض است. هر چه به 29 اردیبهشت نزدیکتر شویم این اعتراضات از هر دو طرف بیشتر از پیش خود را نشان خواهد داد. دیروز بود که ابراهیم رییسی در نامهای خطاب به رییس سازمان صداوسیما از پوشش رسانهای اقدامات جاری دولت از سوی این رسانه گلایه کرده بود و از طرف دیگر روزی هم نیست که جریان حامی دولت که سهم ناچیزی را در همه این سالها در برنامههای صداوسیما داشته است درباره یکسویه نگری حاکم بر رادیو و تلویزیون معترض نباشد. میتوان به جرات گفت که امروز دیگر به جز مدیران این سازمان عریض و طویل هیچ کس از هیچ جریانی حداقل از عملکرد این رسانه در حوزه سیاسی راضی نیست.
شاید یادآوری این نکته جالب توجه باشد که به یاد بیاوریم اکثریت قریب به اتفاق مدیران این حوزه سالهاست در این بخش مشغول فعالیت هستند و هر نوع تغییر مدیریتی باعث تحول قابل ملاحظهای در حوزه سیاسی فعالیتهای صداوسیما نشده است. نکته ابهام برانگیزی است که چگونه در کشوری که هر نوع تغییر در هر جایی باعث تعویض صدر تا ذیل مدیران آن سازمان میشود حوزه سیاسی صداوسیما در همه این سالها دست نخورده باقی مانده است؟ گویا تغییر در این حوزه چندان در اختیار فردی که درجایگاه ریاست سازمان سیاسی – رسانهای صداوسیما است قرار ندارد.
این گلایههای مشترک به عملکرد سیاسی صداوسیما که در این روزها بیشتر از گذشته از هر دو سوی سپهر سیاست کشور شنیده میشود بهانه خوبی است که برای یک بار هم که شده دو جناح عمده فکری – سیاسی ایران حامی ایجاد شبکههای رادیو تلویزیونی خصوصی باشند. همین چند روز پیش بود که علی مطهری، نماینده مردم در مجلس، خبر از بررسی طرحی برای قانونی شدن ایجاد شبکههای خصوصی داده بود. مطرح شدن این طرح در مجلس فرصت بسیار خوبی است که نمایندگان هر دو جناح کشور که در مجلس دهم حضور دارند تمام قد از آن حمایت کرده و پس از تصویب مجلس در صورت رد شدن این طرح از سوی شورای نگهبان که گویا مانع اصلی بر سر راه تحقق این امر مهم است ادامه مسیر را به مجمع تشخیص مصلحت ببرند. شاید در آن نهاد تصمیم گیر با تدبیر بزرگان نظام شاهد تصویب و اجرای این طرح باشیم. اجرایی شدن چنین طرحی که دیگر در عقب ماندهترین کشورهای جهان هم امری مرسوم است از اعتراضات همیشگی به عملکرد غیرحرفهای و نادرست صداوسیما خواهد کاست. به نظر میرسد یک یا دو شبکه تلویزیونی برای ساختار رسمی قدرت کافی باشد و میتوان با اجرای طرح هایی بر پایه ایجاد شبکههای خصوصی از زاویه اقتصادی نیز مبالغ کلانی از بیت المال را که در صداوسیما هدر میرود صرفه جویی کرد.