به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۲۱:۰۴
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۹ ساعت ۱۸:۰۵
کد مطلب : ۱۳۳۲۴۲

خانواده ایرانی در عصر جولان فضای‌مجازی

دکتر علی میرزامحمدی (جامعه‌شناس)
اگر ادعا کنیم که با همه‌گیری شبکه‌های مجازی و تسخیر فضای خانواده‌ها توسط آنها عصر جدیدی در تاریخ خانواده ایرانی آغاز شده است به بیراهه نرفته ایم. اعتراف اخیر وزیر ارشاد به اینکه با استیلای شبکه‌های اجتماعی تعامل خانواده‌های ایرانی از 2 ساعت در روز به ۲۰ دقیقه رسیده است می‌تواند زنگ خطری برای سیاستگذران اجتماعی کشورمان باشد. خانواده ایرانی در حال دست و پنجه نرم کردن با پدیده جدیدی است که کارکردهای سنتی آنرا به چالش کشیده است. مشخصات این چالش برانگیزی را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

الف- این پدیده صیانت از مرزهای خصوصی افراد را بسیار دشوار نموده است.
ب- این پدیده همچنین مرزهای واقعیت و دروغ را در هم ریخته و به شکل گیری آن چیزی می‌انجامد که در جامعه شناسی پست مدرن آنرا فراواقعیت نام می‌نهند.
در حقیقت هیچ مرجعی برای تشخیص مطالب علمی از غیر علمی، یا مستند و غیر مستند وجود ندارد.
ج- این پدیده امکان طرح بسیاری از تمایلات غیر عرفی افراد را فراهم کرده است که در فضای واقعی جرات بیان و جلوه گیری آنها به ندرت وجود داشت. این ویژگی را می‌توان بسترسازی برای گستاخی یا "خلق گستاخی" نامید.
د- این پدیده موجب تسهیل فراخوانی افراد در مکانها و زمانهای متنوع شده است.
ه- این پدیده تنوع خواهی کاذب و سیری ناپذیری را برای ارتباط با افراد ناشناس و شناس فراهم می‌کند.
و- این پدیده علایم و نشانه هایی برای شروع و پایان بهره بری به کاربران خود نمی‌دهد تا با حصول آن از آن دست بکشند و خود را برای استفاده بعدی آماده نمایند. به عبارت دیگر تفاوت کار با ابزار مجازی با ابزار واقعی در سیگنالهایی است که به کاربر در فضای واقعی می‌فهماند که کار در مرحله‌ای اتمام یافته و مرحله یا گام بعدی آغاز خواهد شد. در  زندگی روزمره افراد بر اساس همین سیگنالها اوقات روزانه خود را تنظیم می‌کنند. اما حس اتمام ناپذیری کاذب در فضای مجازی موجب می‌شود افراد به زور این فضا را‌ترک کنند و از این‌ترک فضا احساس رضایت ندارند؟!
ز- این پدیده به افراد کمک می‌کند تصویری اغواگرانه و غیرواقعی از خود به دیگران نمایش بگذارند. هویت نمایشی افراد در فضای مجازی بسیار با هویت واقعی آنها متفاوت و حتی متضاد است.

این 7 ویژگی موجب شده است تا تغییراتی در ساختار بنیادی و ظاهری خانواده ایرانی ایجاد شود که در زیر به دو مورد مهم آنها می‌پردازیم:

الف- رشد تعاملات جزیره‌ای: این ویژگی‌ها موجب شده است تا تعاملات بین اعضای خانواده از "تعاملات موزاییکی" به "تعاملات جزیره ای" تغییر یابد. تعاملات موزاییکی به تعاملات خانواده در عصر تلویزیون اشاره دارد که توجه  اعضای خانواده ضمن تماشای تلویزیون گاهی به صورت افقی به همدیگر معطوف می‌شود. گاهی تعاملات موزاییکی در خانواده بواسطه وعده‌های غذایی و تفریحات خانواده و گفتگوهای روزمره قطع می‌شود و تعاملات حالت واقعی و چهره به چهره پیدا می‌کند.
از طرف دیگر تعاملات موزاییکی تجربه مشترکی است و محور دیالوگ‌های اصلی خانواده در گفتگوهای خانواده و بیرون از خانواده را نیز تشکیل می‌دهد. اما با ظهور شبکه‌های اجتماعی تعاملات به تعاملات جزیزه‌ای تبدیل می‌شود. ارتباط بین اعضای خانواده گاهی به طور کامل قطع می‌شود و با وجود آنکه آنها در فضای مشترک واقعی هستند اما از نظر تجربه فکری هیچ فصل اشتراکی بین آنها وجود ندارد.

بر این اساس اعضای خانواده ایرانی در این عصر هر روز تنهاتر از پیش خواهد بود و تنهایی را با تمام وجود احساس خواهد نمود. اعضای خانواده ایرانی هر روز ایزوله می‌شوند و قدرت درک همدیگر و همدلی در آنها به صورت قابل توجهی کاهش می‌یابد.
ب- اختلال در همگام‌سازی امور مشترک خانواده: تجربه رسانه‌ای اعضای خانواده در تعاملات موزاییکی که در تماشای تلویزیون ایجاد می‌شود تجربه‌ای مشترک و همزمان است و آغاز و پایان این تجربه تقریبا" مشترک است اما تجربه رسانه‌ای اعضای خانواده در شبکه‌های اجتماعی تجربه‌ای همزمان و همگاه نیست. بر این اساس تنظیم امور روزمره و مشترک خانواده با استیلای شبکه‌های مجازی مختل می‌شود. برای مثال وقتی مادر خانواده فرزند و همسر خود را برای نهار دعوت می‌کند آنها در شبکه‌های اجتماعی مشغول هستند و دل کندن آنها از این فضا با نارضایتی همراه است.

 این مساله علاوه بر آنکه ریشه در  حس اتمام ناپذیری کاذب در فضای مجازی دارد به غیر همزمانی تجربه رسانه‌ای نیز ارتباط دارد. از طرف دیگر اعضای خانواده از تجربه رسانه‌ای عضو دیگر خانواده بی خبر است. در نتیجه سیگنالی وجود ندارد که اعضای دیگر خانواده زمان امور روزمره خانواده را با همدیگر هماهنگ کنند. بر اساس شناخت این دو  تغییر در ساختار بنیادی و ظاهری خانواده ایرانی لازم است سیاستگذاران کشور در مدیریت این فضا رویکرد انفعال را در پیش نگیرند و با آسیب شناسی جدی مساله، ضمن پرهیز از رویکرد برخورد سلبی (مممنوعیت و تحریم) و بهره مندی از مزایای این فضا، به تدوین راهبردهای کنترلی ایجابی همت گمارند.