بهار نیوز - درصدهای قالیبافی!

صادق صدرایی
نامزد ناکام انتخابات که انصراف داده شده بود به برنامه زنده تلویزیونی متعلق به تندروهای اصولگرا دعوت شد و بیش از نود دقیقه هر آن چه خواست گفت. کمی که به عقب‌تر بازمی گردیم شاهد آنیم که نامزدهای اصلاح طلب انتخاباتی پر حرف و حدیث که حائز اکثریت آرا نشده بودند به سختی از روزنامه‌ها حرفشان را به مردم می‌رساندند چه برسد به اجازه یافتن برای حضور در صداوسیما و در اختیار گرفتن‌تریبون‌های رسمی. از این موضوع که نشانه‌ای دیگر از استانداردهای دوگانه موجود در کشور است که بگذریم شاهد آن هستیم که علاقه سردار قالیباف به درصدها همچنان پابرجاست و حالا و پس از درصد‌بندی جامعه به 4 درصد «زالو صفت» و 96 درصد مظلوم از این سخن گفته است که اگر در صحنه انتخابات باقی مانده بود یا با آرا مساوی با پیروز انتخابات به دور دوم می‌رفت و یا در نهایت با اختلاف نیم تا یک درصد شکست می‌خورد. بر چهره آقای شهردار در هنگام بیان این درصدها اثری از شوخی نبود و ظاهرا به طور جدی معتقدند که اگر انصراف نداده بودند در بدترین حالت با اختلاف یک درصد شکست می‌خوردند.

واقع امر این است که جناب قالیباف هیچگاه مبنای آن درصد‌بندی معروفش در روزهای انتخابات را بیان نکرد و یا مثلا هیچگاه نگفت که چگونه می‌خواست درآمد ملی کشور را در چهار سال، دو و نیم برابر کرده و نرخ رشد اقتصادی سالانه را به 25 درصد افزایش دهد در نتیجه شاید این که انتظار داشته باشیم مبنای این ادعای درصدی تازه شان را تشریح کنند انتظار چندان به جایی از او نباشد اما حداقل توقع این است که به این پرسش پاسخ دهند که اگر واقعا رقابت بین خود و نامزد پیروز را اینقدر تنگاتنگ می‌دیدند به چه دلیل انصراف دادند؟ بیاییم همه نظرسنجی‌ها را که نشان دهنده کاهش محبوبیت قالیباف بود را فراموش کنیم و یا بی اعتبارشان بخوانیم و بپذیریم که فاصله «حقوق دادن» و «سرهنگ» در بدترین حالت یک درصد بوده است. در چنین شرایطی چر انصراف؟ در همان روزهای انتخابات هم برای برخی این سوال جدی پیش آمده بود که شخصی که با آن شدت و انگیزه وارد رقابت شده است چرا و چگونه انصراف می‌دهد؟ آن هم آن انصراف در یک سفر تبلیغاتی و ساعتی پس از یک سخنرانی پرشور انتخاباتی!

محمدباقر قالیباف با شعار شفافیت وارد انتخابات شده بود و اعلام اموالش را هم به عنوان نشانه‌ای از همین شفافیت می‌داند. در نتیجه این انتظار وجود دارد که ایشان در کنار تلاش هایی که برای قرار دادن نامشان در بین سران جریان اصولگرا دارند و تبیین «نواصولگرایی» و درصد درست کردن‌های معمولشان موضوع انصراف خود را نیز شفاف‌سازی کنند. این شفافیت قطعا در حوزه سیاسی بسیار حائز اهمیت است و منافع وثمراتش از اعلام اموال شخصی ایشان بیشتر خواهد بود.