کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

پاسخي به گزارش عجیب رييس محيط زيست؛

خانم ابتكار؛ لياقت خوزستان اين نيست كه هست!

9 آذر 1393 ساعت 16:01

پدیده آزار دهنده چندسال گذشته آلودگي آب و هوای کشور و البته در حجم وسیع آن خوزستان بوده است، هجوم ریزگرد و غبارهای آلوده به مواد سمی و شیمیایی است که این نیز به کارشناسان خبره و دستگاههای پیچیده نیازی ندارد.


مسعود کنعانی


گروه مقالات: خانم ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست، بعد از سیل انتقادات و گلایه مندی کارشناسان و فعالان زیست محیطی در صفحات اجتماعی ایشان و چندین مورد نامه نگاری و حتی دعوت وی به برگزاری گفتگوی مستقیم بالاخره گزارشی از اقدامات سازمان متبوعش را در صفحه فیسبوک خویش منتشر کرد.

باتوجه به محتوی و نوع این گزارش، نگارنده به عنوان یک شهروند آبادانی ضمن تجدید دعوتم از ایشان برای برگزاری گفتگویی مستقیم، پاسخ اولیه و مجملی به برخی ابعاد گزارش مذکور را که در پی مي‌آید تقدیم مي‌نمایم. ضمن اینکه از کارشناسان و متخصصان محیط زیست، انتظار مي‌رود با واکاوی تخصصی این گزارش به تبیین هرچه بهتر اقدامات انجام گرفته و همچنین توضیح وضعیت زیست محیطی و بویژه دلایل آلودگی های اخیربپردازند.

نفس پاسخگویی سرکار خانم دکتر ابتکار امری پسندیده و در خور تقدیر و تشکر مي‌باشد. هرچند براساس قاعده لاشکر علی واجب، یکی از اهم وظایف و واجبات یک مقام مسئول همانا مورد سؤال قرار گرفتن و لزوم پاسخگویی است اما پاسخگویی نیز مثل تمام امور موضوعه اجتماعی مستلزم رعایت قواعدی است که متاسفانه در پاسخ ایشان این قواعد رعایت نشده است. البته این شکل گزارش دهی یکی از مهمترین معضلات سیستم اداری در سازمانهای مختلف کشور می باشد و در حقیقت پاشنه آشیل مدیران عالی و حتی استراتژیک گشته است.

زیرا شکل گزارش نویسی مبهم و یا تقسیم یک پروژه واحد به موارد مجزا در جهت افزون نمایی عملکردها و...از بیماریهای اداری و از نتایج بروکراسی حجیم و درهم تنیده سازمانهای مختلف بوده که سازمان محیط زیست نیز از آن مستثنی نیست. ولی وقتی نقطه‌ایی از کشور با فاجعه و بحرانی زیست محیطی، ضمن رعایت معنی و مفهوم این دو واژه و استانداردهای لازم در جهت توصیف یک پدیده در این مقیاس، مواجه می‌گردد. انتظار از مدیران عالی و مسئولانی در اندازه خانم دکتر ابتکار، روی نهادن به سمت مدیریت بحران و اتخاذ تدابیر سریع و صریح و قاطعانه در جهت گذر از بحران و رسیدن به حداقلهای اطمینان بخش و آنگاه پرداختن به موضوعات به صورت استراتژیهای میان مدت و طویل المدت است.

مطمئنا مبحث محیط زیست در بسیاری جهات فی نفسه زمان بربوده و همکاری و هماهنگی های بسیاری را مي‌طلبد. لیکن آنچه ایشان ارائه فرموده اند اغلب صحبت از آغاز دارد و کمتر کاری به تناسب حجم فاجعه به اتمام رسیده و حتی درموضوع صنایع آلاینده بیشتر گشایش پرونده است تا رسیدن به نتیجه و حکم سریع برای کاستن از حجم وحشتناک آلودگی‌ها، که گمان نکنم ایشان مرگ روزانه اطفال معصوم و زجر مداوم بیماران محکوم به مرگ سرطانی و بیماری‌های نوعا جدید و دلهره آور گوارشی و تنفسی را دارای اهمیتی کمتر از حادثه شوم و مشمئزکننده اما محدود اسیدپاشی بدانند. هرچند جان و سلامتی حتی یک انسان ارزش آن را دارد که تمام امکانات بیت المال برای نجاتش بسیج گردد.

عدم صراحت لازم از دیگر شاخص‌های گزارش ایشان می‌باشد. بعنوان مثال در منطقه‌ای که حدود 90% منابع هیدروکربوری کشور در آن حفاری، استخراج و آماده بهره برداری می‌گردد صحبت از پایش و خرید و نصب دستگاههای اندازه گیری در بحبوحه بحران و فاجعه‌ای چنین وحشتناک درد آور و مأیوس کننده است. زیرا در واقع ما دستگاههایی بهتر و مفیدتر و با مارکی ایرانی، برای عرضه به شما در اختیار داریم که باعث تسریع در سنجش ها و حتی پایش‌های منطقه‌ای خواهدبود.

سیل افرادی که هر روز بیشتر از روز پیش به سمت مراکز درمانی روان است. نمونه هایی انسانی و در حد وسیع و چند هزار نفری که گزینه بسیار مفید و موثری در کوتاه مدت برای شناخت عناصر آلاینده و علت اساسی و عمده مسمومیتهای تنفسی و گوارشی و گودزیلای سرطان که شهرها را در چنبره خود گرفته است، به شمار مي‌آیند. منابع آلودگی هم اظهر من الشمس در افق دید هر رهگذری بویژه اگر دوستدار محیط زیست پاک و سالم باشد و ذره‌ای حس نوعدوستی اش یاری نماید به وفور قابل مشاهده و بررسی هستند.

پس از گذشت بیش از صدسال مجاورت مردم با چاهها و دکلهای حفاری نفت و تاسیسات بهره برداری و پالایشی، حتی کسانی که در عمر خود به هیچ مکتب و مدرسه‌ای نرفته اند. با تمام عناصر شیمیایی و سمی و اسیدی بخوبی آشنا هستند و به عبارت دیگر قاتل عزیزان خود را هر روز در مقابل دیدگان خود داریم! سالهاست کارشناسان امر، منابع عمده آلایندگی را عنوان می‌کنند.

تحقیقات متنوع و پژوهشهای متعددی صورت گرفته و می‌گیرد ولی غیر از گزارش‌های اینچنینی چه چیزی عاید مردم شده است؟ سال‌های گذشته نیز کمیته های مختلف، تشکیل و هیأتهایی اعزام شدند اما ماحصل چه بوده است؟ چرا شرکتهای ملی حفاری ایران ومناطق نفتخیز جنوب و صنایع نیشکر را مجاب به حفظ محیط زیست و رعایت احساسات زخم خورده و دلهای مصیبت زده مردم نمی‌کنید؟ چرا از آنها نمی‌خواهید که محل انباشت پسماند و فاضلاب شیمیایی و اسیدی و مواد خطرناک هزاران حلقه چاه نفتی که حفاری شده و می‌شود کجا قرار دارد؟ و اگر چنین محلی وجود ندارد پس کجا سرازیر و یا دفن مي‌شوند؟!

اصلا شاید هم ما در اشتباهیم و آنها نیز در شمار صنایع پاک و دوست محیط زیستنند. پسماندی نیز ندارند و خودشان را محیط بان اصلی زیست ما دانسته اند؟! چرا وزیران محترم نفت و مدیران این شرکتها در اين همه سالها، شفاف با کارشناسان و اهل فن به بحث و گفتگو نمی‌نشینند تا راهکارهای لازم برای عبور از بحران اندیشیده  و بکار گیری شود؟

پرواز دردناک هنرمند احساس و آئینه زنده یاد مرتضی پاشایی برای هر مسئولی باید علامت سؤالی بزرگ ایجاد نماید که براستی علت اصلی و شاید پنهان اقبال عمومی به این هنرمند جوان و تاثرعمیق جامعه از واقعه درگذشتش در قیاس با دیگر بزرگان و نامداران سفر کرده چه مي‌تواند باشد؟ آیا جز این است که بخش عظیمی از جامعه با وی همذات پنداری کرد و آلام و دردهای عزیزان خویش را در آئینه مرتضی دید؟

مرتضی و مرتضی‌های بسیاری که هم اینک در کنار خود داریم شما را بعنوان اولین فرد مسئول در این رابطه مي‌دانند. بدون شک کسی نمی‌تواند مدعی باشد که این انتقادها متوجه شخص سرکار عالی است و شما به قصد، هدف تیرهای انتقاد قرار گرفته اید. خیر حقیقت امر نهفته در جایگاه و منصبی است که در اختیار دارید!

بواسطه وظایف نظارتی و تفوق قانونی بر وزارتخانه های متخلف و توان ایجاد همکاریها و هماهنگیهای الزامی بین وزارتی، انتظارات و توقعات وهمچنین نقد و گلایه ها را به سمت شما سوق مي‌دهد والا چه کسی است که نداند وزارت نفت زیر بار مسئولیتهای زیست محیطی نمی رود و هرگاه اقداماتی هم انجام داده بیشتر سمبلیک، نمایشی و فرار ازتعهدات بوده است. در حالیکه انتظار از سازمان محیط زیست این بوده و هست که اجازه ندهد نفتی‌ها با مانورهای نمایشی، لابی گری و اصرار بر عدم رعایت استانداردهای زیست محیطی بیش از این جان و حیات هموطنان را به بازی بگیرند.

مسلما مورد دیگری هم که پدیده آزار دهنده چندسال گذشته آلودگي آب و هوای کشور و البته در حجم وسیع آن خوزستان بوده است، هجوم ریزگرد و غبارهای آلوده به مواد سمی و شیمیایی است که این نیز به کارشناسان خبره و دستگاههای پیچیده نیازی ندارد. چون از وقتی آب کارون بواسطه سدها و تونلهای متعدد در فرادست هر روز کم و کمتر شد. تالابها رو به خشکی گرائید و خاک نرم موجود در تالابهای مرده، هر از گاهی با کوچکترین جابجایی هوا میهمان ناخوانده ریه های زخمی و اسیدی ما مي‌گردد.

لذا کوتاه سخن گزارش خانم دکتر ابتکار در مورد خوزستان، بسیار دور از انتظار و در حقیقت شوک آور بود! زیرا تعدد بندها و سرفصلها لزوما به معنای حجم گسترده و بالای اقدامات انجام شده و یا سنجش میزان مفید بودنشان نیست و همه این موارد تک به تک قابل بحث و واکاوی است. اینگونه بیلان کارها و همچنین برگزاری جلسات مختلف و همایش‌ها اگر توفیقی برآنها مترتب بود، تا کنون اثر و نتیجه ایی را ملموس مي‌نمود ولی به صداقت و صراحت باید اذعان داشت که چیزی جز آب در هاون کوبیدن نخواهد بود.

خانم دکتر ابتکار؛ در دولت پیشین هم مدت زمان طولانی محیط زیست کشور را اداره نموده‌اند. مسئولیت‌های این‌چنینی که با جان و مال و سلامت مردم در تمام نقاط ایران عزیز ارتباط مستقیم پیدا مي‌کند، مستلزم سعه صدر، پذیرش صمیمانه انتقادها و مهمتر از همه برخورداری از روحیه و همتی بلند که بسان چتری تمام فضا و محیط زیست کشور را در بر گرفته و هرگز در دهلیزهای تنگ و تاریک جناح و گروه و منطقه گرایی و بخشی نگری گرفتار نگردد. هرگز هیچ مادری به خود اجازه نمی دهد که جان فرزندی را بگیرد تا دیگر فرزندش زنده بماند و اگر غیر از این او را مجال و اختیاری نبود، برای حفظ شآن مادریش چه خواهد کرد؟ شاید، مادر نبودن و نماندن بسیار زیباتر و جاودانه تر از جفا کردن به مقام مادری باشد!


کد مطلب: 61594

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/article/61594/خانم-ابتكار-لياقت-خوزستان-هست

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir