دکتر هوشنگ عطاپور
گروه مقالات: اعلام شعار سال 1394 از سوی رهبری با عنوان «ملت و دولت؛ همدلی و همزبانی» در امتداد تدوین مبانی راهبرد بلند مدت اداره ی جامعه ی اسلامی است و این نام گذاری ها برای یک دوره ی مقطعی نبوده است. به همین خاطر وقتی مجموعه شعارهای سال های ماضی را کنار هم و در ارتباط معنایی و مفهومی با هم ببینیم، خط مشی کلی نظام برای مدیران آینده نیز مشخص ميشود. پس نگاه به آینده و در مفهومی جامعه شناختی، لوازم «حکمرانی» خوب چنین اقتضائاتی را برای مردمی که تاریخ ساز بوده و ميخواهد در مدیریت آینده ی جهان سهمی درخور داشته باشد؛ از عناصر این نوع نظریه پردازی های «عام و خاص گرایانه»است.
سابقه
به نظر ميرسد ریشه نام گذاری سال 1394 به نظرات مستحکم و خدشه ناپذیر رهبر معظم انقلاب در ایام انتخابات یازدهمین دوره ی ریاست جمهوری بر ميگردد که فرمودند همه ی کسانی که "حتی نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند در انتخابات شرکت کنند " و "رای مردم حق الناس است". زیرا با این بیان و موضع مستحکم معظم له، خط بطلانی بر تقسیم جامعه به خودی وغیر خودی کشیده شد و همه ی ایرانیان با هر دین، مذهب، باور و گرایش سیاسی به مشارکت سیاسی دعوت شدند و "همه را صاحب حق تعیین کنندگی مناصب عالی نظام دانستند". همین دعوت به مشارکت سیاسی از سوی عالی ترین مقام سیاسی – مذهبی کشور، موجد شور و امید و اشتیاق برای مشارکت سیاسی و خلق حماسه ای دیگر گردید که هنوز نیز خوشبختانه اداره دارد.
الزامات همدلی و همزبانی
حکمرانی خوب: قانونمداری، شفافیت، پاسخگویی،مسوولیت پذیری، شایسته سالاری، و رعایت حقوق شهروندی از ارکان حکمرانی خوب است که اگر در جامعه ای اجرا شود باعث امیدواری و اعتماد مردم ميشود و وقتی ملت به دولت خود اعتماد بکند، با او همدلی و همراهی خواهد داشت.
عدالت سیاسی: همه خود را در مدیریت جامعه سهیم بدانند و احساس حذف و کنار گذاشته شدن نکنند.همه امیدوار به کسب قدرت سیاسی باشند و مناصب ومشاغل اجرایی و تقنینی، قابل دست یافتن برای همه ی ایرانیان باشد.
عدالت اقتصادی: همه خود را از ثروت ها و امکانات مادی نظام متنعم بدانند و احساس تبعیض نکنند. شکاف حاشیه و مرکز پرشود و حداقل رفاه اجتماعی برای عموم جامعه فراهم گردد. فرصت های شغلی برابر برای همه فراهم باشد و امتیازات و رانت ها از بین برود و فرصت های برابر برای رقابت های اقتصادی فراهم باشد.
عدالت اجتماعی: امکان مشارکت اجتماعی برای همه ی اجزا و عناصر جامعه فراهم باشد. امنیت پایدار و احساس امنیت پایدار در فرد-فرد جامعه برقرار باشد و تامین اجتماعی همگانی، حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه، بهدداشت و درمان و آموزش عمومی و عالی برای همه قابل دستیبابی باشد. دسترسی اصلا به معنای دستیابی نیست.یعنی همراه با بهبود شاخص های توسعه انسانی شاخص های توسعه اجتماعی نیز فراهم شود.
تقویت سرمایه اجتماعی: خوشبختانه شعار رهبری معطوف به مهمترین «دارایی یک ملت» یعنی «سرمایه اجتماعی» است. زیرا وقتی همدلی و همراهی ملت با دولت ایجاد ميشود که ملت و دولت به همدیگر اعتماد بکنند و پشتیبان یکدیگر باشند.این یعنی افزایش ارزش واحد پول رایج اجتماعی که به سرمایه ی اجتماعی معروف است.
نگاه پیکر واره به ملت و دولت: جامعه مشحون از تفاوت هاست. تنوع و موزائیسم ذات جامعه است. ملت را باید به همین شکل قبول کرد. یعنی جامعه متشکل از اجزای کارکردی مختلف یا سیستم های متعدد است.این سیستم ها باید به خوبی کار کنند تا حیات ساختار اصلی که همان کشور ميباشد، حفظ شود. یعنی در کنار استقلال عملکردی (دستگاهی= قوا) در نهایت برآیند همه عملکرد ها به تداوم حیات پیکر اصلی- تمامیت کشورو حفظ نظام سیاسی مستقر- منجر شود. پس ميبایست تمامیت و کلیت همه سیستم ها را پذیرفت و در عین حال آنها را هماهنگ نمود .اگر چنین نگاهی حاکم باشد ؛ جامعه ی همدل و همزبانی خواهیم داشت.
توسعه فرهنگی
ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی: احترام و تکریم عناصر و اجزای خرد و کلان جامعه، ترویج اخلاقیات، احترام به خرده فرهنگ ها و تکریم ساختارهای ارزشی جامعه، در کنار ترفیع مقام و منزلت اجتماعی گروه های به حاشیه رانده شده، مبارزه با دروغ و ریا و رذایل اخلاقی و تاکید بر حفظ هویت ایرانی – اسلامی همه ی شهروندان و پذیرش تکثر فرهنگی از لوازم وحدن و همزبانی ملت با دولت است. جای اجرای استراتژی فرهنگی نظام که توسط مقام معظم رهبری تدوین و در سفر خراسان شمالی تبیین فرمودند همچنان خالی است. اجرای این الگوی به زیبایی بیان شده، راهگشای همزبانی و همدلی دولت و ملت در سطح فرهنگی و خانواده و اجتماع ميباشد.
مبارزه با احساس تبعیض فرهنگی: تقویت اشتراکات فرهنگی و توجه به مطالبات مشروع و قانونی طرفداران خرده فرهنگ ها و در عین حال تقویت احترام به همدیگر علیرغم تفاوت ها و قبول زیبایی های تکثر فرهنگی مردم ایران از پایه های همدلی و هم زبانی است.هر چه قدر همدیگر را همانگونه که هستیم قبول بکنیم و به آداب، سنن، فرهنگ و هنر هم احترام بگذاریم و دوستی و صمیمیت را بین اقوام ایرانی ترویج دهیم، شاهد جامعه ای متحد خواهیم بود. اساساً مردم ایران از هر قومیت ومذهبی به ایرانیت خود افتخار ميکنند، و این سرمایه معنوی را در هشت سال دفاع مقدس به منصه ظهور رسانیدند. نباید بگذاریم که علقه های وحدت و همدلی با تمامیت خواهی فرهنگی عده ای متعصب مخدوش شود.این خواست مقام معظم رهبری و همه اندیشمندان و متفکرین متعهدی است که اسلامیت ما را اصل و ریشه وحدت ما ایرانیان ميدانند.
مبارزه با تحقیر فرهنگی: مبارزه با اقدامات افراد خودشیفته و دگر ناپذیر و ترویج روحیه مدارا و تساهل در جامعه و مبارزه با مصادیق اختلاف افکنی مانند تحقیر قومیت ها، لهجه ها و زبان و باورها و اعتقادات و ترویج دگر پذیری در جامعه ميتواند به همدلی و همزبانی ملت با دولت بینجامد.
اتخاذ سیاست های فرهنگی برای ترویج امر به معروف و نهی از منکر: فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر ميبایست از تقلیل به مقولات محدود رهایی یابد و همه ی ارکان و اجزا آن در جامعه رواج یابد. بهترین نتیجه در حوزه ی اجتماعی کار فرهنگی است. ترویج فرهنگ لسانی و کتبی تذکر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ميتواند از هر نوع برداشت های تحقیر گرایانه پیشگیری کند و مقاومت در برابر اجرای این فزیضه متعالی اسلامی را کاهش دهد.امروز، یکی از مهمترین معروف ها دعوت عموم جامعه به همدلی و همزبانی با دولت است. مگر در نظام اسلامی، منکری مهمتر از ایجاد شکاف بین ملت و دولت ميتوان متصور شد؟
ترویج روحیه نیکوکاری و خیریه: ترویج احساس مسوولیت در برابر جامعه و فرد – فرد اعضای آن ميتواند به وحدت و همدلی بین مردم کمک کند و نتیجه ی آن بهبود مناسبات دولت و ملت ميباشد. این که در تعالیم دینی ما نیز براحساس مسوولیت در برابر اعضای جامعه با هر دین و اعتقادی تاکید شده، ميتواند به وحدت همه ی تنوعات و تکثرها بیناجامد.
تکریم کارکنان دولت: مدیران باید کارکنان زیردست خود را تکریم بکنند. به مسائل و مشکلات آنها رسیدگی کرده و ارتباط انسانی با آنها داشته باشند تا آنها نیز در برابر مراجعین خاضع و فروتن باشند.فرهنگ مشتری مداری باید مهمترین اصل توسعه فرهنگ اداری باشد که به بهبود روابط دولت وملت کمک خواهد کرد.
مبارزه با فساد و آسیب های اجتماعی واحساس ناامنی اجتماعی
رشاء و ارتشاء، پارتی بازی، رانت خواری، امتیازات، نابرابری ها در دسترسی به فرصت های شغلی، تورم و بیکاری، اعتیاد، حاشیه نشینی، فقر، تکدی گری، کودکان خیابانی و ... موجب نمایش چهره ای فاقد اقتدار از دولت ها در نزد افکار عمومی ميشود. در مقابل ورود دولت ها به مبارزه با جنبه های مختلف فساد، حمایت از مستمندان، سالمندان، زنان و اقشار آسیب پذیر جامعه و .. موجب ارتقا جایگاه دولت در نزد مردم ميشود.
حل مشکل جوانان
مهمترین دغدغه مشترک نسل های متفاوت جامعه مشکل اشتغال، ازدواج و مسکن جوانان است. هر دولتی موفق به شروع حل مشکلات آنها شود ؛ بیشترین اعتماد را به خود جلب خواهد کرد. مردم در آنیده به دولتی دل خواهد بست که موفق به حل مشکل بیکاری حوانان گردد.