کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

نشانی گیرنده: صدا و سیما؛ برنامه ماه عسل

یک انتهای خالی بی پایان...!

5 تير 1394 ساعت 16:08

...در همین شهر و همین حوالی، شش مرد به یک دختر 11 ساله دستفروش تجاوز کرده اند آن هم پیش روی چشمان ناباور و بهت‌زده عابران و البته رسانه ملی نگران، غم زده و دلواپس نشد!...


گروه فرهنگی: سیدمحمدهادی شریعتی-فعال حقوق کودکان در یادداشتی برای بهارنیوز نوشته است: باید همین جا باشی تا تلخی را حس کنی، حس که نه بلکه شاید کمی درک کنی. باید در کنارشان بمانی توی همین کوچه‌های تنگ و باریک بی نهایت کارتن خواب و مملو ازسرنگ، باید نفس بکشی و زندگی کنی آن هم نه یک روز نه یک ماه نه یک سال...

می‌دانید که احساس سوختن به تماشا نمی شود، وقتی در آلوده ترین نقطه تهران پیدایش کردی، هنگامی که تلاش می‌کنی بعد از کار ساعتی بیاید درس بخواند و کودکی کند وقتی فکر می‌کنی همه چیز دارد خوب پیش می‌رود ناگهان جواب آزمایش را دکتر با بغض می‌خواند: (اچ آ وی مثبت) آن وقت است که باید گفت: آتش بگیر تا بدانی چه می‌کشم، من هم راوی هستم.

راوی یک داستان، این روایت شرح یک سقوط است اما نه سقوط یک پسر دلداده که خودش را از بلندی پرت کرده تا اثبات کند که عاشق است! نه! داستان من شرح سقوط آهسته، آهسته ارزش هاست. قصه تلخ و سیاه دستمایه قرار دادن کودکانی است که نمایش رنج هایشان بهانه ای شده برای جذب مخاطب بیشتر و سرازیر شدن اشک ها، آن هم به هر قیمتی حتی به قیمت پایمال کردن حقوق انسانی و ابتدایی یک کودک کار!

این روایت از بداقبالی بود که در عصر گرم و گرفته تابستان ناگهان شاهد نمایشی تاسف بار باشم. برای همه آنچه که در دقایقی کوتاه نمایش داده شد متاسفم، برای همه دیالوگ‌های رد و بدل شده، برای عذر خواهی میهمان برنامه به نیابت از پدر و مادر آسیب دیده آن کودک، برای همه احساس ترحمی که موج می‌زد در استودیو رسانه ملی، برای تکرار جمله (مادر تو الان کمپ است) برای زیر سوال بردن پدر و مادری که آرزوی فرزندشان خوب شدن آنها بود، به عشق آنها کار می‌کرد و چشمان متحیرش داد می‌زد که با واژه‌های جام جم و خیابان‌های اطرافش سخت بیگانه است و هیچ مترجمی نمی تواند این درد را برای مجری ترجمه کند.

روایت من پر از سوال است، پر از ابهام و مجهولات که هر چند می‌دانم برای آنها جوابی نخواهم شنید اما نمی توانم در این روایت از حقوق کودکانی بگذرم که سالهاست پیمان بسته ام که مدافع آنها در برابر نادیده گرفتن‌ها و تضییع حقوق شان باشم.

سازندگان محترم برنامه ماه عسل! نمی دانم شما چقدر با مناطق آسیب دیده ایران و همین شهر تهران آشنایید، چقدر با واژه هایی مثل کارگر، اخراج، بیکاری، جنوب شهر، حاشیه نشینی، کارتن خوابی، اعتیاد، اختلاف طبقاتی، و بی عدالتی سر و کار دارید؟

بعد از سالها فعالیت برای احقاق حقوق کودکان کار در سرزمینم و بن بست‌های پیش رو حالا دچار ابهام شده ام که آیا ریشه مشکلات کودکان کار همه و همه در خانواده و بودن مادر و پدر آنها در کمپ خلاصه می‌شود؟ آیا راه حل همه این دردهای گران، رفتن به فضای سخت و نفس گیر مراکز شبانه روزی بهزیستی می‌باشد؟ آیا ساختار کلان جامعه و مسوولان نقش تماشاچی را ایفا می‌کنند در این روایت تلخ و سیاه؟!

متعجبم که نمی دانید کودکان از تبعات خیلی از رفتارها و گفتارهایشان همچون بزرگسالان آگاه نیستند و قوانین داخلی و بین المللی نیز بر این گفته مهر تایید می‌زنند که افشای مسائل خصوصی همراه با نمایش چهره کودک کار آن هم در برابر برنامه ای که مخاطبان فراوانی دارد با اصول اولیه حقوق کودک در تعارض است.

آیا این امکان وجود نداشت به جای حضور یک کودک کار و سو استفاده ابزاری از نمایش چهره غم زده‌اش و ایجاد یک نمایش صرفا احساسی، مسوولان مرتبط در بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و وزارت رفاه را دعوت می‌کردید و از آنان علت این آسیب را جویا می‌شدید؟ تا از همه ندیدن هایشان بگویند. بهتر نبود از بگیر و ببند و رفتارهای پادگانی مدیریت شهری با کودکان کار صحبت می‌کردید؟ از کودکان کاری می‌گفتید که رفتارهای پر خطر جنسی، اعتیاد، ایدز و هپاتیت در آنها مرز هشدار را نیز رد کرده ، زنگ خطری که صدایش در سایه دعواهای سیاسی و امنیتی گم شده است.

بهتر نبود به جای به میان کشیدن و تکرار اعتیاد پدر و مادر آن کودک، حادثه چند شب گذشته در تهران را بازگو می‌کردید؟ تا آنها که بی خبر هستند بدانند، در همین شهر و همین حوالی شش مرد به یک دختر 11 ساله دستفروش تجاوز کرده اند آن هم پیش روی چشمان ناباور و بهت زده عابران و البته رسانه ملی نگران، غم زده و دلواپس نشد!، حادثه وحشتناکی که قطعا هنوز به ساختمان جام جم نرسیده از بس که این روزها گرفتار در دلواپسی‌های دیگر است!

اشتباه و خطا در ذات بشر است و هر کسی دچار آن خواهد شد اما اشتباهی که با همه گوش‌زدها، نامه نوشتن‌ها و توصیه‌های کارشناسان بارها و بارها تکرار می‌شود را نمی توان به سادگی از کنارش گذشت زیرا بیشتر شبیه غرض ورزی می‌شود تا اشتباه.

بعد از بی توجهی‌های مکرر در برنامه‌های سال‌های گذشته ماه عسل که تیره ترین آن هدیه دادن کودکی به یک خانواده در برابر دوربین بود انتظار می‌رفت این برنامه و در آغازین روزهای این ماه که رعایت اصول اخلاقی و ترویج آن به شدت توصیه می‌شود دقت بیشتری در دعوت از میهمان‌ها و موضوعات مطرح شده صورت می‌گرفت که متاسفانه نگرفت، در رسانه ملی روزگارِ غریبی‌ست و روایت کودکان کار هم در آن گویی پایان غریبی دارد.

یک روز در سریالی آنها را عضوی از باند و گروههای مافیایی معرفی می‌کنند و روزی دیگر انگشت اتهام به سمت زندگی و خانواده اش گرفته می‌شود و آنچه برای مخاطب به جای می‌ماند تنها یک انتهای خالی بی پایان است...


کد مطلب: 82141

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/article/82141/یک-انتهای-خالی-بی-پایان

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir