به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۲۰:۵۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶ ساعت ۱۱:۴۴
کد مطلب : ۱۳۰۱۹۸
گفتگو «بهار» با اردشیر پشنگ به بهانه یکی از درخواست‌های اقوام

تدریس زبان مادری عملیاتی شده است

مرجان يگانه پرست- روزنامه بهار
یکــی از مهــم‌ترین چالش‌هایی که این دوره از کاندیداهای ریاســـت جمهوری  با آن مواجه بودند، درباره به رسمیت شناختن زبان مادری اقوام بود و نظرات و پاسخ‌های آنها، واکنش‌های مردمی و جامعه مدنی را هم به دنبال داشته است. در ادامه این مباحث و مضامین مطرح شده و با احترام به بخش بزرگی از جامعه با اردشیر پشنگ، کارشناس علوم سیاسی و ارشد روابط بین الملل گفتگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
***

چالش‌های موجود جهت به رسیمت شناختن زبان اقوام چه مواردی است؟ چگونه این موضوع حل خواهد شد؟
ایران، کشوری با اقوامی بسیار و تاریخی چند هزار ساله است و در این سرزمین،  سیستم‌های مختلفی هم که از روزگاران کهن بر سر کار آمده اند، سعی کرده‌اند از این تنوع زبانی و قومی بهره بگیرند. یکی از نکات قابل توجه سنت ایرانی با منشی میانه رو و اهل تسامح، از این تنوع به عنوان عنصری جهت تولید قدرت و همچنین نمادی از همزیستی مسالمت آمیز سود جسته است. در عصر جدید هم که تمدن بشری و نگاه‌های حقوقی پیشرفت داشته و همزمان با پایان عصر ناسیونالیسم و ملی گرایی، یک بار دیگر رویکرد جهان وطن انگاری از یک سو و از سوی دیگر استفاده از استعدادها و توانمندی‌های گروه‌های مختلف تبدیل به یک اصل شده است و بنا بر همین اصل شهرهای بزرگی چون نیویورک، هنگ کنگ و توکیو در تلاشند تا گروه‌های مختلف قومی و زبانی را در خود جای بدهند. مثل محله چینی ها، محله ایرانی ها، محله عرب‌ها یا محله ایرلندی ها. آنها این تنوع را تبدیل به یک  فرصت کرده‌اند و سعی کرده‌اند از این فرصت در راستای افزایش قدرت خودشان، تولید ثروت و همچنین بهره مندی از نخبگان اقوام استفاده کنند. کشورهایی که مدعی تمدن پیشرفته‌تری هستند، این بهره وری به خوبی بازتاب داشته و آنها را تبدیل به کشور فرصت‌ها کرده است. این سنت که برای برخی از کشورها، یک سنت جدید محسوب می‌شود برای کشور ما یک سنت تاریخی به حساب می‌آید زیرا پیش از این در ایران همه اقوام در کنار هم می‌زیستند و از استعدادها و فرهنگ هم بهره می‌جستند. اگر هر دولتمردی در ایران خارج از این فکر کند و تنها بر یک هویت و زبان در منطقه ایران فرهنگی تمرکز کند، به صورت ناخودآگاه سعی بر نا دیده گرفتن بخش قابل توجهی از مردمان ایران داشته است و از سوی دیگر بخش بزرگی از استعداد و پتانسیل جامعه نادیده گرفته می‌شود و به هدر می‌رود. در شرایطی که خاورمیانه دچار درگیری و تعارضات شدید هویتی شده است، ایران می‌تواند خود را به عنوان یک الگوی عملی و تاریخی با ایجاد زندگی مسالمت آمیز گروه‌های قومی و زبانی معرفی کند و از این فرصت بهره‌برداری کند.

چرا توجه ویژه‌ای به این تنوع زبانی و قومی نمی‌شود و اقوام مختلف نمی‌توانند از  زبان مادری در مدارس شان استفاده کنند؟
بخشی جدی از این داستان بر می‌گردد به تحول دولت  و ملت‌سازی به ابتدای قرن حاضر که در دوره دوم رضا شاه شروع شد و در دوران محمد رضا پهلوی با توجه به محتوا و شرایط حاکم بر آن زمان ادامه یافت. در آن دوره ها، ناسیونالیسم به عنوان یک دولت، یک ملت و یک زبان مطرح بود که تا حد زیادی این ایده متاثر از تحولات‌ترکیه بود و در ایران نیز توسط رضا شاه اجرایی شد. رضا شاه که در پایان دوره قاجار بر سر کار آمد، دولت و ملت ایران در شرایطی از هم پاشیده قرار داشت و او با استفاده از این ایده توانست ایران را احیا کند و برای این مهم با رسمیت دادن به زبان فارسی و متحدالشکل کردن لباس، ملت ایران را به انسجام برساند و تشکیلاتی قوی و جدی ایجاد کند. این ایده ادامه پیدا کرد و حتی بعد از انقلاب اسلامی هم برغم این که در قانون اساسی صریحا درباره این حق طبیعی شرح داده شد، ادامه پیدا کرد. با این که به درستی در اصول حقوق بین الملل و منشور بشر و قانون اساسی کشورمان به صراحت درباره حق زبان مادری تاکید شده است، آن چنان که شایسته است و قانون تاکید کرده، عده‌ای به اشتباه فکر می‌کنند که اگر زبان‌ترکی، کردی یا دیگر زبان‌ها در دانشگاه‌های مهم کشورمان تدریس شود، این توجه ویژه موجب ضربه وارد شدن به زبان رسمی و فارسی می‌شود. این موضوع در شرایط فعلی کاملا معکوس کرده است و آنها که آذری زبان یا کرد زبان هستند، برای تحصیل زبان و فرهنگ مجبورند از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی موجود در‌ترکیه یا دیگر کشورها استفاده کنند و این روند آهسته آهسته موجب می‌شود که افراد جذب آنها و تحت تاثیر اندیشه‌های سیاسی و فکری آنها که منطبق بر منافع خودشان است، شوند. ادامه این شرایط می‌تواند کشور را تحت شعاع قرار دهد و جوامع مختلف اقوام را متاثر کند. اگر نخبگان و بزرگان زبان‌های مختلف بتوانند در دانشگاه‌های شهرهای بزرگ تدریس کنند یا به طور مثال دانشگاه‌های تبریز، قزوین و ارومیه در دنیا در تدریس زبان آذری شناخته شده بشوند، این راه دوم موجب جذب دانش آموختگان زبان‌های مختلف از دیگر کشورها خواهد شد. این جریان در ادامه تقویت کننده هویت ملی و ایران ما خواهد شد.

آیا ممنوعیت زبان مادری در بین اقوام مختلف، تبعاتی هم به دنبال داشته است؟
عدم عملیاتی شدن اصل 15 قانون اساسی از منظر بسیاری از فعالین سیاسی و مدنی، یک رویکرد تبعیض انگارانه بوده است و همین بسیاری از‌ترک زبان ها، کرد زبان ها، بلوچ زبان‌ها و‌ترکمن‌ها که حق طبیعی و بدیهی شان است که بتوانند از زبان مادری خودشان در کنار زبان فارسی در مدارس استفاده کنند. فقدان برنامه‌های رسمی و مدون، نوعی اجحاف در حق این افراد بوده است و تبعاتی هم به دنبال داشته است و بیانیه‌های گروه‌های مختلف سیاسی چه آنها که با جمهوری اسلامی زاوایه دارند و چه آنها که در داخل فعالند، همواره از عدم این اصل به عنوان نماد و مدرکی برای اثبات فشار و تبعیض علیه خودشان یاد کرده اند. مسئولان امر هم به این اصل قانونی عمل نکرده‌اند و مطرح شدن این موضوع در مناظرات پیشین و اخیر حاکی از عدم انجام این اقدام قانونی است که کاندیداها به آن اذعان دارند و از طرفی حاکی از اهمیت آن در بحث نوع نگاه به گروه‌های قومی و ملی است که حساسیت برانگیز است و برخی برای رای آوری این موضوع را مطرح می‌کنند.

سال 92 و 93 وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم اظهار تمایل کرد که زبان مادری در مدارس اقوام تدریس شود اما عملیاتی شدن آن اخیرا در برخی از شهرها ممکن شده است. فکر می‌کنید که رویکرد دولت یازدهم در عملیاتی شدن این روند نوین، موثر بوده است و می‌توان به بهبود این وضعیت امیدوار بود؟
بی شک رویکرد دولت یازدهم و خود آقای روحانی تاثیر بسزایی در عملیاتی شدن این وضعیت داشته است. این حق در قانون اساسی تاکید شده است اما سال‌ها بنا به دلایل و بهانه‌های مختلف مورد غفلت واقع شده است. در دولت اصلاحات یک بار دیگر به طور جدی به این موضوع پرداخته شد اما مجالی برای عملیاتی شدن آن فراهم نشد. در دولت یازدهم بود و به واسطه بیانیه حقوق شهروندی این مهم مطرح شد و بعد از پیروزی روحانی به صورت عملیاتی به طور رسمی در مدارس و دانشگاه‌های سنندج و کردستان، آموزش زبان کردی آغاز گردیده و مقدمات زبان‌ترکی در دانشگاه تبریز فراهم شده است. بی شک رئیس جمهوری که روی کار هست و آموزش عالی و آموزش و پرورشی که زیر مجموعه آن هستند، تاثیر فراگیری در اجرایی شدن این موضوع داشته است. فکر می‌کنم اگر فرد دیگری غیر از آقای روحانی در سال 92 رئیس جمهور می‌شد، نه به این موضوع پرداخته می‌شد و نه عملیاتی می‌گردید. در دوره اخیر هم به رغم این که برخی کاندیداها اشاره کردند که زبان کردی را خدا آزاد کرد و درباره این موضوع نظراتی ابراز داشتند اما این وضعیت با نگاهی به کارنامه و پیشینه عملکرد دیگر کاندیداها بهبود نخواهد یافت. به باور من اگر کسی غیر از روحانی سر کار بیاید، این موضوع نه ادامه خواهد کرد و نه به دیگر مناطقی چون سیستان و‌ترکمن و غیره تسری خواهد یافت.

وقتی توجه به زبان اقوام می‌تواند به تثبیت هویت و میراث فرهنگی ما کمک کند، چرا مورد غفلت قرار می‌گیرد؟
در صورت ادامه دولت روحانی علاوه بر توجه به زبان‌های کردی، آذری،‌ترکمن و بلوچی که در فلات ایران هم‌تراز با زبان فارسی هستند، می‌بایست به لهجه‌ها هم بها بدهیم. حمایت از لهجه‌های مناطق مختلف، محافظت و حمایت بخشی مهمی از هویت و میراث فرهنگی ما خواهد بود. لهجه‌ها به تنوع و رنگارنگی فرهنگ ما کمک خواهد کرد. جهان به تنوع زبانی و فرهنگی روی آورده است و در بسیاری از مناطق دنیا در پی این هستند که این تنوع را به طور مصنوعی ایجاد کنند، در حالی که ما این تنوع را به صورت تاریخی و ملی داشته‌ایم و داریم. باید سعی کنیم که از این تنوع قومی نه به عنوان یک تهدید بلکه به عنوان یک هنر سیاست ورزی و فرصت از آن استفاده کنیم.

فکر می‌کنید دولت یازدهم به دلیل رویکردی که در حقوق شهروندی هم آورده شده است، از تنوع زبانی و فرهنگی اقوام حمایت می‌کند یا در اثر فشارها و امضای اسناد بین المللی و حقوقی وادار به توجه شده است؟
برداشتم این است که خود شخص دکتر روحانی به عنوان یک رئیس جمهور و فرد تحصیل کرده، تاثیر بسزایی در فراگیر شدن و عملی شدن این موضوع داشته است. در کنار افزایش فشار جامعه مدنی در مناطق مختلف ایران و تحولاتی که در کل دنیا بعد از انقلاب عصر تکنولوژی رخ داد و مرزها را از میان برداشت و این موضوع را به خواسته‌ای جدی تبدیل کرد، اعتقاد فکری و شخصی رئیس‌جمهور و تیم همراهش بر عملیاتی شدن این مهم تاثیر بیشتری گذاشته است.