افتخاری ادامه داد: «به خاطر دل آن بچهها راه افتادم و به این کنسرت رفتم. من خودم بیمار دارم و احوال خانوادههایی که کودک سرطانی دارند را درک میکنم. به خاطر آن قلبهای کوچک و خنده و شادی آنها و اینکه اعلام کرده بودند دوست دارند من را از نزدیک ببینند، به سالن رفتم. همه وجودم را برای شادی آنها روی صحنه گذاشتم و تا زمانی که لبخند آنها را ندیدم، از صحنه پایین نیامدم. تِم موسیقی در اواسط برنامه، تِم کُردی بود و برای آن بچههای سرطانی پایکوبی کردم و به همان خدا قسم که به خودم قول داده بودم که تا لبخند آنها را نبینم، حرکاتم را ادامه خواهم داد و همین موضوع هم اتفاق افتاد. آقایان دلواپس! گناه من چیست؟ لبخند آن کودکان برای من دنیایی بود و کمال احترام را هم مردم آن منطقه به من گذاشتند.»
افتخاری این قبیل رفتارهای رسانههای تندرو را نشأت گرفته از بازیهای سیاسی میداند و توضیح میدهد: «چند سال پیش بود که در برنامهای به مناسبت بزرگداشت شهدای خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت که آقای «ایکس» هم در این برنامه حضور دارند! اگر تاریخ به عقب برگردد، من غلط بکنم بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم. من امروز با بانگ بلند این حرف را میزنم و هیچ واهمهای هم ندارم که اگر زمان به عقب برگردد، حتی سمت آقای احمدینژاد هم نمیروم.»
خواننده «یاد استاد» به فشار خردکننده افکار عمومی در آن زمان اشاره کرد و ادامه داد: «آن هجمهها در همه این سالها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدینژاد در این مدت حتی یکبار پیگیر احوال من نشدند. با صدای بلند به ایشان میگویم در مورد من بسیار انسان قدرنشناسی بودند. با صدای بلند این جملات را بر زبان میآورم و امیدوارم به گوششان برسد. شما را به جان مادرتان قسم میدهم که به من کمک کنید تا این حرفها به گوش همه برسد. امروز به آگاهی و درک سیاسی درستی از این بازیها رسیدهام و امیدوارم این موضوع به خوبی در رسانهها انعکاس پیدا کند.»