فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده بود و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشت.بیژن ترقی از سال 25 شروع به سرودن غزل و مثنوی میکند. در سال 1336 با زندهیاد پرویز یاحقی، آهنگساز و استاد ویلن آشنا میشود و سرودن ترانههایی بر وزن آهنگهای او همچون «میزده»، «برگ خزان» و «اسیر» را آغاز میکند.او در سال 50 نخستین مجموعه شعر خود با نام «سرود برگریزان» را منتشر میکند و در اواخر این سال دیوان «حزین لاهیجی» را پس از سالها پژوهش برای اولینبار در ایران چاپ میکند. همچنین به ترانهسرایی برای برنامههایی چون گلها میپردازد و با رادیو همکاری میکند.
بیژن ترقی مهرماه سال 84 سرود «ایران جوان» را برای ارکستری با رهبری و تنظیم پیمان سلطانی نوشت که بعد با رهبری فرهاد فخرالدینی و صدای سالار عقیلی اجرا شد. این شاعر در مقدمه این سرود چنین نوشته بود: «آرزو داشتم شعری و سرودی در عظمت و بزرگی وطنم بسازم. از خداوند بزرگ سپاسگزارم که در اواخر عمر به این آرزوی خود رسیدم.»
این ترانهسرای پیشکسوت که در تابستان سال ۱۳۸۷ سکته قلبی کرد و بیماریاش تشدید شد، زمانی گفته بود: «با اینکه مردم هنوز ترانههای مرا زمزمه میکنند، از یادها رفتهام. از وقتی مریض شدم، کسی احوالی از من نمیپرسد.»پیکر بیژن ترقی هفتم اردیبهشتماه سال 1388 از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) در کنار همکاران قدیمیاش علی تجویدی و پرویز یاحقی به خاک سپرده شد.کتاب خاطرات خودنوشت بیژن ترقی به نام «از پشت دیوارهای خاطره» (پنجاه سال خاطره در زمینه شعر و موسیقی) که چاپ اول آن به سال 85 برمیگردد، بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب با بخشهایی همچون: سالشمار زندگی، نقش شاعر از دیدگاه شاعران و هنرمندان معاصر، در رهگذر شاعران، با طلیعهداران هنر موسیقی، خاطرات ایام سفر، مصاحبهها، مقالات ادبی و خاطرات پراکنده همراه است.
رحیم معینی کرمانشاهی - شاعر و ترانهسرای فقید - در تجلیل از دوست ترانهسرایش گفته بود: هنگامی که بیژن ترانهای را میساخت و برایم میخواند، میدیدم که چه فکر نوی دارد و نمیدیدم که در قالب قدیم حرکت کند. فکرش خیلی باز بود و بزرگترین امتیازی که نسبت به سایر ترانهسراها داشت، شناخت موسیقی بود.همایون خرم - آهنگساز فقید - از ترقی بهعنوان ترانهسرایی بینظیر و بااحساس یاد و اظهار کرده بود: او شوق ترانهسرایی داشت. اگر کسی عاشق نباشد، باید راه دیگری انتخاب کند. عاشق جز طلب معشوق چیز دیگری نمیخواهد و معشوق بیژن ترقی، ترانهسرایی بود. میبینیم شاعرانی هستند که خوب غزل و قصیده میگویند؛ اما ترانههایشان آنچنان که ترانههای بیژن ترقی دلنشین است، به دل نمینشیند.
سیدعلیرضا میرعلینقی - تاریخنگار موسیقی – میگوید: بیژن ترقی از جمله چهار ترانهسرای بزرگ دوران برنامه گلها و چند دهه اخیر ماست. ترقی از پیشتازان تغزل لطیف شاعرانه در ارتباط با انسان و نیز طبیعت بود و طبیعت در آثارش جلوه زیادی داشت. ترانههای او از ماندگارترینها هستند. احترام زیادی هم برای شخصیت هنری او که از توصیف بینیاز است و هم برای شخصیت انسانیاش که از لحاظ پاکیزگی روحی و خلوص نیت یک نمونه تک بود، قائلام. نجابت، حیا و انصافی که در او مشاهده شد، شاید اگر بینظیر نبود، کمنظیر بود و متأسفم که بگویم نه تنها یک شاعر و ترانهسرا بلکه یک انسان حقیقی و نیک را از دست دادهایم.همچنین محمدعلی بهمنی – شاعر و ترانهسرا - بیان میکند: بسیاری از ترانهسرایان به شکلی وامدار بیژن ترقی هستند. من لحظات ماندگاری با بیژن ترقی داشتم؛ هم با دقایق ترانهای او و هم با دقایق شعری او خاطرات ماندگاری در حافظه دارم.
عبدالجبار کاکایی - شاعر و ترانهسرا - نیز در پی درگذشت بیژن ترقی میگوید: بیژن ترقی بهوجودآورنده خاطرات شیرین و زیبایی در دنیای ما بود. برای قدردانی از این ابداع و خلق نمیدانم چه کار باید کرد؛ اما میشود گفت به عدد همه لحظاتی که با دلنوشتههای او زندگی کردم و لذت بردم، او را دوست دارم. اگر او نبود، من بی ترنم ترانه «آتشی ز کاروان» و «اشک من هویدا شد»، حتما محرومتر بودم؛ پس ساعتهای صادقانهای که با این کلمات گذشت، بهرههای من بود از وجود او.
متن «ایران جوان» سروده بیژن ترقی:
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که همآواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
بشنو سوز سخنم
که نواگر این چمنم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمهزنان
ز صلابت ایران جوان