به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۰:۵۴
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۰۱ ساعت ۱۴:۲۱
کد مطلب : ۱۰۵۵۱۱
سخن سعدی هیچگاه کهنه نمی شود

مشاهیر دنیا در مورد سعدی چه می‌گویند

گروه فرهنگی: اصغر دادبه، استاد ادبیات و سعدی شناس کشورمان درباره این موضوع که سعدی با چه تفکری وارد ادبیات شد، گفت: معمولا عادت بر این جاری است که تفکر یا جهان بینی بزرگانی چون سعدی و حافظ را تفکر اشعری یا جهان بینی اشعری می دانند. این سخن با نگاهی درست و با نگاهی نادرست است.
مشاهیر دنیا در مورد سعدی چه می‌گویند
وی افزود: درست است از این جهت که پس از شکست خردگرایی معتزلی ، جهان بینی اشعری در بخش گسترده ای از جهان اسلام از جمله ایران اسلامی چیره شد. عوامل سیاسی - اجتماعی هم به این چیرگی مدد رساند .

استاد سعدی شناسی کشورمان تصریح کرد: نادرست یا حداقل نارساست به دو سبب و با دو نگاه : نخست ، آنکه آیین یا کلام و یا به تعبیر امروزی ها ایدئولوژی اشعری تحت تآثیر اوضاع و احوال سیاسی - اجتماعی و حتی تحت تآثیر خردگرایی شکست خورده معتزلی ، به تدریج متحول شد و در روزگار سعدی و سپس در عصر حافظ ، نسبت به زمان ظهورآن سخت متفاوت شد . فی المثل دست از مخالفت با تآویل - که اساس سنت گرایی اشعری بود - برداشت و تآویل گرا شد ، چنانکه فخرالدین رازی در تفسیر کبیر اعلام کرد : هرآنچه با خرد ناسازگار است باید تآویل شود.

وی افزود: دوم ، آنکه جهان بینی اشعری رفته رفته حال و هوای عرفانی یافت ، به عنوان مثال مسآله ، رؤیت خدا،که در آغاز اصرار می شد با چشم سر(= چشم ظاهر) میسر است ، جای خودرا به دیدار با چشم باطن یا چشم دل داد که از آن در جهان بینی عرفانی به شهود یا لقا (= لقاالله) تعبیر می شود . تحول پدیدآمده در جهان بینی اشعری را در دو بیت ، که یکی از نظامی است و دیگری از حافظ و موضوع هردو ،رؤیت خدا است ،می توان دید .

استاد سعدی شناسی تصیح کرد: نظامی : دید پیمبر نه به چشمی دگر - بل به همین چشم سر این چشم سر / حافظ : این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست - روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم . بیت نخست ، کاملا کلامی و ظاهرگرایانه است و بیت دوم ، یکسره باطن گرایانه و عرفانی و هردو درباب رؤیت خدا است .

وی افزود: سعدی در قرن هفتم زاده شد و در قرن هفتم زیست ؛ قرنی که طی آن جهان بینی عرفانی بر جهان بینی کلامی چیره میشد و در شعر ، بویژه در غزل حضور می یافت . درست است که سعدی در نظامیه درس خواند ، مدرسه ای که دیدگاه های کلامی یا به تعبیر امروزی ها فضایی برآمده از ایدئولوژی برآن حاکم بود ، اما فراموش نکنیم که سعدی پیش از هرچیز و بیش از هرچیز شاعر بود و شعر ، در معنای واقعی کلمه با قشری گری اشعری مآبانه نسبتی ندارد و با آزادفکری های برآمده از فلسفه و عرفان نه فقط مرتبط است که درآن تنفس میکند و با آن زنده است .

دادبه بیان کرد: آخر به گفته حافظ ، چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را . سعدی که استاد غزل است و پیشوای حافظ ، پیشرو و بنیانگذار مکتبی است که با حافظ به کمال رسید و به نام رندی مشتهر شد ؛ رندی که من درجایی دیگر گفته ام به زبان امروز نظامی، روشنفکرانه است با حال و هوای فلسفی که این گونه نگرش و این جهان بینی ، اساسا بنیادی آریایی - ایرانی دارد ؛ جهان بینی الهی - اشراقی که بزرگان حکمت و ادب ایران زمین سخنگوی آنند .

وی افزود: با مسآله مورد اختلاف که غزل های سعدی عرفانی است یا عاشقانه ، کاری ندارم ، اما برآنم که گوینده این سخن که ، عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است ، یعنی سعدی ، چه عاشقانه بسراید ، چه عارفانه ، نتیجه یکی است که هردو سخن ، سخن عشق پاک است؛عشقی که عاشق را به سوی محبوب می برد و اعلام می کند که : از خدا جز خدا نمی خواهد

خلاف طریقت بود کاولیا / تمنا کنند از خدا جز خدا یا : وگر بهشت مصور کنند عارف را / به غیر دوست نشاید که دیده بردارد ، و این بنیادی ترین مسآله جهان بینی اشراقی - عرفانی است که سعدی جای جای از آن سخن می گوید از جمله در غزلی به مطلع : در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم - بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم / وبا ابیاتی چون : به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم / به گفت و گوی تو خیزم ، به جست و جوی تو باشم / به مجمعی که درآیند شاهدان دوعالم ، نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم / حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم ، جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم / می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوات ، مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم.

اصغر دادبه در خصوص شکوفایی شعر سعدی در ایران و جهان گفت: بحثی است هم نو ، هم کهن که در هنر شعر ، اصل ، لفظ است - به تعبیر قدما - یعنی چگونه گفتن - به تعبیر امروزی ها - یا معنا (= چه گفتن ) ، کدام ؟ پیداست که جمعی بر لفظ یا بر چگونه گفتن تآکید ورزیده اند و جمعی بر معنا(= چه گفتن) .

وی افزود: هدف از طرح این بحث آنست که بگویم از هر سو که بنگریم و هریک از دو موضوع - لفظ یا معنا - را که اصل بدانیم سخن سعدی را در اوج می یابیم . سخن منظوم و منثور سعدی را با صفت، سهل ممتنع،توصیف کرده اند یعنی سخنی که به ظاهر سهل و ساده به نظر می رسد اما اگر بخواهیم مثل آنرا بسراییم یا بنویسیم ممکن نیست ! بنگرید : متکلم را تا کسی عیب نگیرد ( یعنی نقد نکند ) سخنش صلاح نپذیرد / یا : همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزتد خود به جمال / و یا : وسنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرومانند سلسله خصومت بجنبانند ( گلستان سعدی ) ...نیز بنگرید به : از هرجه میرود سخن دوست خوشتراست ، پیغام آشنا نفس روح پرور است / هرگز وجود حاضرغایب شنیده ای ؟ ، من در میان جمع و دلم جای دیگر است / ابنای روزگار به صحرا روند و باغ ، صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است.

استاد ادبیات کشورمان افزود: اگر کسی به دیده تحقیق و به چشم انصاف در لفظ و معنای سخن سعدی بنگرد درمیابد که به از آن نمیتوان گفت . سعدی با تکیه بر میراث شکوهمند نظم و نثر خراسان ، اثری منثور چون گلستان پدید آورد ( بنگرید به مقاله نگارنده ذیل ،گلستان،در جلد پنجم دانشنامه ادب فارسی ، چاپ فرهنگستان زبان و ادب ) و آثاری منظوم چون،بوستان و قصاید و غزلیات ( بنگرید به مقاله ،، بوستان ،، نوشته نگارنده ، در دلیره المعارف بزرگ اسلامی ) پدید آورد،آثاری که قرن ها مونس مردم فارسی زبان در سراسر جهان بود .

دادبه تصریح کرد: اگر بدین نکته توجه کنیم که این دستگاه های تبلیغاتی نبودند که قرن ها گلستان و بوستان را مونس عام و خاص ساختند بلکه این صورت و معنای سخن سعدی بود که آنرا ،مطلوب و محبوب خاص و عام می ساخت و با نگاهی و به میزانی هنوز هم مطلوب و محبوب می سازد ، آن وقت به ارزش سخن سعدی و جایگاه و پایگاه آن ، نه فقط در ایران که در جهان پی می بریم و به یاد سخن بلند او می افتیم که : مشک آنست که خود ببوید ، نه آنکه عطار بگوید.

وی درباره شهرت جهانی سعدی گفت:گفتیم که اگر از دو دیدگاه اصل بودن لفظ (= چگونه گفتن ) یا اصل بودن معنا (= چه گفتن) دیدگاهی تلفیقی بسازیم و به یاد آوریم که سعدی قهرمان لفظ و معناست ، بدین نتیجه میرسیم که مردم فارسی زبان عظمت سعدی را هم در لفظ می بینند ، هم در معنا ، اما آنان که به زبانی جز فارسی سخن می گویند ، حداقل ، مجذوب معانی بلند سخن سعدی می گردند .

دادبه خاطر نشان کرد:ادوین آرنلد ( سده 19 میلادی ) شاعر انگلیسی می گوید : سعدی، متعلق به جهان قدیم و جدید است ، یعنی که سخن او هیچگاه کهنه نمی شود / همپتن ، مترجم منتخباتی از گلستان ، در سده 20 میلادی ، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما می داند واعلام می کند که هیچکس در پیروی از سعدی شرمسار یا بیمناک نخواهد شد / این سخن را هم همه شنیده ایم که سخن بلند و انسانی سعدی زینت بخش دیواری از دیوارهای سازمان ملل متحد است : بنی آدم اعضای یک پیکرند ، که در آفرینش زیک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار / تو کز محنت دیگران بی غمی ، نشاید که نامت نهند آدمی.
مرجع : میزان