محمد توکلی
گروه اقتصادی: برای آن که عملکرد اقتصادی دولتها را بسنجیم پیش از هر کاری باید به مبنایی مشترک برسیم. اینکه برای فردی ملاک این سنجش "جیب مردم" باشد، برای آن دیگری جیب خودش و اطرافیانش و برای نفر سومی آمارهای رسمی راه را برای بررسی علمی عملکردها خواهد بست. فکر می کنم منطقی ترین و علمی ترین مبنا برای چنین سنجشی آمارهای رسمی باشد. در حوزه ی اقتصاد سه شاخص تورم، نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری میتواند نشانگرها خوبی برای بررسی عملکرد یک دولت در این حوزه باشد. نرخ تورم در آغاز به کار این دولت حدود 40 درصد را نشان می داد و حالا با گذشت سه سال به حدود 10 درصد رسیده است. در شاخص نرخ رشد در سال 91 نرخ رشد اقتصادی به حدود منفی 7 رسیده بود و این عدد در سال 94 به مثبت یک رسیده است و در بدبینانه ترین پیش بینی ها هم نرخ رشد برای سال 95 حداقل 4 درصد خواهد بود. نرخ بیکاری هم در شرایط فعلی در قیاس با آغاز به کار دولت تغییر چندانی نکرده است و همچنان وضع، بحرانی است.
نکتهی بسیار مهمی که در بررسی کارنامهی اقتصادی دولت باید همواره مورد توجه آقای رییسجمهور و همراهانشان باشد - که معمولا هم از آن غفلت شده- بیان صریح این موضوع به مردم است که: نرخ تورم 10 درصدی و نرخ رشد 4درصدی وضعیت بسیار بدی است. در این که چنین عملکردی در مقایسه با فاجعهای که تحویل گرفته شده یک کارنامه ی درخشان است شکی نیست اما آقای رییسجمهور باید با مردم صریح باشند و همواره این نکته را یادآوری کنند که نرخ تورم ده درصد در دنیای امروز معنایش فاجعه ی اقتصادی است یا نرخ رشد 4-5 درصد که احتمالا در زمستان 95 میخواهند برایش جشن بگیرند با توجه به ظرفیت های کشور نرخ رشد پایینی است.
اگر این صراحت در کلام روحانی باشد آنگاه برای مردم این ابهام پیش نمیید که چرا آن چه میبینند با این آمارهای شیرین فاصله دارد اما دربارهی نرخ بیکاری اوضاع پیچیده تر از این حرفهاست. قبل از هر کاری باید به این فکر کنیم که چه شد که به این بحران رسیدیم تا از تکرارش در آینده جلوگیری کنیم. آن هنگام که دانشگاه ها مثل قارچ روی زمین میروییدند و به جای آموزشِ مهارت به فکر فروش مدرک و دانشجوی پولی بودند (حقیر، خود از دانشجویان همین جور دانشگاه ها هستم بنابراین خدای ناکرده قصد بیاحترامی ندارم) و احمدینژاد و هاشمی برای کم کردن روی طرف مقابل، مشغول تکثیر بی حساب و کتاب دانشگاه پیام نور و آزاد بودند حضرات تصمیمگیر باید امروز را میدیدند که حالا کشور مانده است و لشکر میلیونی مدرک بهدستهای بیکار. برای علاج این درد چارهای جز رسیدن به نرخ رشد هشت درصد و استمرار آن نداریم و برای رسیدن به چنین نرخ رشد مستمری چارهای جز سرمایه گذاریهای چند صدمیلیون دلاری در هر سال نیست. طبیعتا این حجم از سرمایه همه اش در داخل تامین نمیشود و بخشی از آن باید از طریق سرمایه گذاری خارجی تامین گردد.
چنین درمانی زمانی طولانی را میطلبد و خوب است آقای رییسجمهور با مردم صریح باشند و بگویند که نه تنها در این دولت که حتی هیچ معجزه گر دیگری تا دو دولت آینده هم نمی تواند کشور را از این بحران نجات دهد و همه باید به یاد داشته باشیم که برای حل این معضل در صورت انتخاب مسیر درست هم مسیری بسیار طولانی در پیش داریم.