محمد توکلی
گروه سياسي: از جمله موارد آزار دهنده در هر جامعهای استاندارد دوگانه است. به این معنا که در موضوعاتی واحد شاهد واکنش هایی متناقض باشیم. جماعتی که نام خود را دلواپس نهادهاند مصداق بارز همین رفتارهای مبتنی بر استاندارد دوگانه هستند.
دلواپسی برای آیندهی کشور امر مبارکی است و آن طور که این حضرات مدعیاند علت دلواپسی هایشان هم همین است اما آنچه در صحنهی عمل مشاهده میکنیم چیزی غیر از این را نشان میدهد. اگر این دلواپسی به واقع برای آیندهی کشور بود پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که پس چرا در گذشته دلواپس نشده بودند؟
بد نیست کمی با مختصات این گذشته که از آن سخن میگوییم آشنا شویم و ببینیم آیا در آن دوران نیازی به دلواپسی نبود؟ در روزگاری، ایران بعنوان کشوری در جهان معرفی شده بود که بالاترین نرخ تورم در بین تمام کشورهای دنیا را داشت. معنای دیگر این سخن این است که در آن زمان سرعت افزایش قیمتها که مسئلهای بسیار مهم در معیشت مردم است در همه جای جهان کمتر از ایران بود. آیا چنین وضعیتی خجالت آور و علتی برای دلواپسی نبود؟
یا در همان سالها همزمان با آن نرخ تورم فوق العاده بالا شاهد نرخ رشدهای منفی (تا منفی 7 درصد) بوده ایم. معنای چنین نرخ رشدی تعطیلی کارخانجات و صنایع است. پرسش این جاست که چگونه در آن زمان سخنی از ورشکستگی و تعطیلی کارخانجات گفته نمیشد اما امروز با وجود آنکه صنعت تکانی خورده است و نرخ رشد بالای پنج درصد را تجربه میکنیم همهیتریبون داران سیاسی از تعطیلی کارخانجات دلواپسانه سخن میگویند؟
در همان زمانها که وقت زیادی هم از آن نمیگذرد بود که جوانکی که به سختی یک دهه از عمر فعالیت اقتصادیاش میگذشت باجانماز آب کشیدن های متداول آن دوران اعتماد دولتمردان وقت را جلب کرد و به بهانهی فروش نفت و دور زدن تحریمها ده هزار میلیارد تومان پول مملکت را غارت نمود.
جالب آنکه به گفتهی مقامات قضایی برای این کار تاییدیه چهار مقام ارشد آن دولت را هم در دست داشت. آیا این حجم از فساد اقتصادی جای نگرانی نداشت؟ یا نقش مسئولان ارشد دولت سابق در پروندهی فساد بانکی سه هزار میلیارد تومانی دلواپسی آور نبود؟
آیا تهمت زدن آن محبوب قلوب این جماعت به بزرگان نظام در مناظرات 88 جای دلواپسی و برائت جستن از او نداشت؟ و... از گذشته فاصله بگیریم و به امروز برگردیم؛ واکنش آنها که خود را دلواپس مینامند در برابر ظلمی که در چند هفتهی اخیر به دانش آموزان بیگناه شد و مورد تنبیههای ناجوانمردانهای قرار گرفتند چه بود؟
در برابر سخن آن فرد که گفت مرحوم امام با فشار عدهای حرام خدا را حلال کرده است چه کردند؟ فحاشیهای نشریهای که پشت نقاب ارزشها پنهان شده جای دلواپسی نداشت؟ و در نمونهی آخر که دل هر انسان آزادهای را فارغ از اینکه به چه مرام و مسلکی باور دارد خواهد آزرد یعنی تهمت ناشایست آن آقای به اصطلاح پیشکسوت مداحی به حضرت امام حسین (ع) و انتساب فحاش بودن خود به کردار آن مرد بزرگ. در برابر این موضوع دلواپسان چه کردند؟
نتیجهی چنین دلواپسیهای انتخاباتی بیش از همه به ضرر همین حضرات خواهد شد، زیرا اگر روزی برای موضوعی که واقعا جای دلواپسی بود دلواپس شدند آنگاه دیگر کسی به این جماعت و نگرانی هایشان توجهی نخواهد کرد. قصه، قصهی همان چوپان دروغگوست که وقتی دفعهی سوم واقعا دچار مشکل شده بود هم کسی باورش نکرد.