به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۶:۳۸
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۷ ساعت ۰۹:۵۹
کد مطلب : ۱۲۱۴۷۸

آرزو برای گسترش «جشن نوروز» در دنیا

گروه فرهنگي: با ایجاد سازمان میراث فرهنگی در سال ١٣٦٧ و قرار گرفتن مراکز مردم‌شناسی، باستان‌شناسی و اداره کل موزه‌ها در دل این سازمان و آغاز فعالیت‌های گسترده، ثبت و ضبط آئین‌ها و سنت‌های «نوروز» یکی از مهمترین اقداماتی بود که کهن‌ترین و فراگیرترین عامل فرهنگی ایران را به سمت جهانی شدن پیش برد.
آرزو برای گسترش «جشن نوروز» در دنیا
آیین باستانی «نوروز» در هشتم مهرماه ١٣٨٨ با عضویت هفت کشور به صورت چند ملیتی در فهرست جهانی میراث ناملموس  و با مدیریت ایران به ثبت رسید. پرونده‌ای که ایده‌ی اولیه‌اش را محمد میرشکرایی و تیم مردم‌شناسان پژوهشکده مردم‌شناسی داده بودند و با همکاری کمیسیون ملی یونسکو و کشورهای «جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان» تهیه و به عنوان سومین اثر در فهرست آثار ناملموس جهانی ثبت شد.

البته در آن زمان دو کشور افغانستان و تاجیکستان نیز متقاضی همکاری در پرونده‌ی «نوروز» بودند، اما به علت آن‌که نوروز را در کشور خود به ثبت ملی نرسانده بودند، نتوانستند در این پرونده شرکت داشته باشند.

اهمیت منطقه‌ای پرونده‌ی «نوروز» باعث شد تا در سال ١٣٩٣ کشورهای «افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان نیز درخواست عضویت در این پرونده را مطرح کنند، بنابراین ایران به عنوان مدیر پرونده، جلسه‌ای را از ١١ تا ١٦ بهمن ماه ١٣٩٣ با حضور ١٢ کشور شامل کشورهای عضو و کشورهای تقاضا دهنده در هتل لاله تهران تشکیل داد و پرونده‌ای جدید تهیه و تنظیم شد و سرانجام در دهم آذر ماه امسال در فهرست میراث ناملموس جهانی به ثبت رسید. اتفاقی که با رخ‌دادنش پرونده‌ی «نوروز» در یونسکو سال و شماره ثبت جدید گرفت.

چرا «نوروز» در اولویت بود؟

دکتر محمد میرشکرایی، پیشکسوت مردم‌شناسی، ایران‌شناس و رئیس سابق پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث‌فرهنگی و گردشگری در این زمینه به ایسنا توضیح می‌دهد:‌ با ایجاد سازمان میراث فرهنگی کشور در سال ١٣٦٧ مراکز مردم‌شناسی، باستان‌شناسی و اداره کل موزه‌ها در دل این سازمان قرار گرفت و فعالیت‌هایشان در سطح گسترده‌تری ادامه پیدا کرد. که با شروع فعالیت‌های پژوهشی در سازمان میراث فرهنگی و در حوزه‌ی مردم‌شناسی برنامه‌های پژوهشی در طرح‌هایی با پوشش کشوری آغاز شدند که طرح‌های «مردم‌نگاری سرزمین» و «انسان و آب در ایران» اشاره کرد.

او یکی از عمده‌ترین اهداف و برنامه‌های پژوهشی در این طرح‌ها را، پرداختن به صورت‌های گوناگون فرهنگ معنوی مانند آیین‌های ملی، بازی‌ها و ادبیات شفاهی و چوگان می‌داند و می‌گوید: در این میان مهمترین بخش این پژوهش‌ها به ثبت و ضبط آیین‌ها و سنت‌های «نوروز» مربوط می‌شود، چون «نوروز» کهن‌ترین، فراگیرترین و موثرترین عامل فرهنگی در طول تاریخ و در گستره‌ی سرزمین‌های ایرانی بود.

وی با بیان این‌که با آغاز فعالیت‌های پژوهشی هر کدام از اداره‌های ایجاد شده، برنامه‌های جدیدی را ارائه کردند، می‌افزاید: ما نیز به سمت «میراث معنوی» که امروز یونسکو به آن «میراث ناملموس» می‌گوید، توجه نشان دادیم، چون همیشه فکر می‌کردیم که عناصر مادی و صورت‌های فرهنگی، منفک از صورت‌های معنوی و غیرمادی نیستند.

میرشکرایی با تاکید بر این‌که با دیدن یک بنای مذهبی، به این قضیه نیز توجه می‌کنیم که آن بنا فقط مهم نیست و آنچه که در پَسِ بخش مادی بنا باعث تقدس آن شده است، اهمیت بیشتری دارد، اضافه می‌کند: زمانی که یک کوه را به عنوان میراث طبیعی مورد توجه قرار می‌دهیم، چیزی در آن اهمیت دارد که به عنوان رابطه بین مردم و فرهنگِ مردم با آن کوه یا همان عنصر طبیعی برقرار شده است، چیزی که به این بحث‌ها معنا می‌دهد.

او با بیان این‌که اگر اعتقاداتِ مردم نباشد، تخت‌سلیمان نیز مانند یک چشمه‌ی معمولی دیده می‌شود، می‌افزاید: در واقع رابطه‌هایی بین فرهنگِ مردم، باورها و اعتقادات مردم در قالب میراث فرهنگی با این پدیده‌ها وجود دارد که به آن اهمیت و جایگاه ثبت منطقه‌ای یا جهانی می‌دهد، بنابراین با این شیوه‌ی تفکر فکر کردیم در برنامه‌های مردم‌شناسیِ آن زمان به مسائلی توجه کنیم که در اولویت باشند، به همین دلیل نخست به پدیده‌هایی مانند «چوگان»، «مراسم محرم» و انواع بازی‌ها پرداختیم، اتفاقاتی که دارای جان‌مایه‌ی فرهنگ هستند، اما از سوی دیگر برخی از افراد در حوزه‌های دیگر معتقد بودند که این موارد نمی‌توانند اصلِ فرهنگ باشند، در حالی که در بحث‌ها این گونه مطرح می‌شد که کدام یک از عناصرِ غیرمادی، فرهنگ هستند.

میرشکرایی در ادامه بابیان این‌که اگر از عنصرِ فرهنگ، مایه غیر مادی (معنوی) را بگیریم هیچ باقی نمی‌ماند، ادامه می‌دهد: آن‌ها فقط با مواد فرهنگی دردل خود زنده‌اند. بنابراین این موارد را معیار قرار دادیم و به این فکر کردیم که از کجا می‌توان شروع کرد. پس نخستین فکرمان به سمت «نوروز» رفت، چون نوروز کهن‌ترین، موثرترین و همه‌گیرترین عنصر فرهنگی در سراسر کشورهای حاشیه خلیج فارس - گستره‌ی نوروز از غرب چین تا شرق مدیترانه و از جنوب سیبری تا خلیج فارس است - است.

او می‌گوید: ما از حدود سال‌های ١٣٧٥ و حتی پیش از آن،  کار در زمینه نوروز را شروع کردیم. بنابراین بسیار پیشتر از تشکیل کنوانسیون ٢٠٠٣ در یونسکو با موضوع میراث معنوی، ما بررسی و پژوهش در زمینه «نوروز» را آغاز و نتایج آن پژوهش‌ها را در دو همایش بین‌المللیِ نوروز در سال‌های ٧٧ و ٧٩ در تخت جمشید و ارگ بم ارائه کرده بودیم و پس از آن نیز سه همایش دیگر با این موضوع برگزار شد که تکمیل کننده این گونه فعالیت‌ها بودند.

وی می‌افزاید: در ادامه‌ی تهیه‌ی پرونده، چند مرحله تغییرات در روند تهیه آن و پژوهش‌ها ایجاد شد، همچنین کشورهایی مانند افغانستان و تاجیکستان که پرونده ثبت ملی نداشتند به این پرونده اضافه شدند، پس از آن کشورهای دیگر داوطلب شدند تا آخرین مرحله، که تعداد این کشورهای عضو در پرونده میراث ناملموس نوروز به 12 کشور رسید.

تاریخچه پرونده هفت ساله و هفت کشوری "نوروز" به بایگانی سپرده شد!

پس از گذشت هفت سال از ثبت جهانی «نوروز» و افتخاراتی که به دنبال آن به عنوان سومین پرونده جهانی میراث ناملموس یونسکو و نخستین پرونده میراث جهانی ناملموس ایران از آن خود کرده بود؛ عنوان «مشترک» باعث شد تا «نوروز» با ثبت جدید روبه‌رو شده وامسال شماره ثبت جدیدی بگیرد، میرشکرایی در این زمینه نیز می‌گوید: ثبت دوباره نوروز در فهرست میراث جهانی به مقررات یونسکو برمی‌گردد. اما تا جائی که اطلاع دارم پرونده‌ای که سال 88 تهیه و در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید، سر جای خود می‌ماند.

او می‌گوید: از سوی دیگر اگر در اجلاس امسال 12 کشور به صورت هماهنگ وارد پرونده نوروز نمی‌شدند، این به معنای لغو ثبت جهانی نوروز نبود، بلکه فقط پنج کشور تمایل داشتند به پرونده نوروز الحاق شوند بنابراین یک مرحله جدید آغاز شد، هر چند این اتفاق تفاوت چندانی هم برای ثبت جهانی نوروز ندارد.

وی ادامه می‌دهد: ضرورت حضور همه‌ی کشورهای منطقه و کشورهای جهانِ نوروز در این پرونده یک نکته بود که اگر انجام نمی‌شد ما یک چیزِ ناقص داشتیم. به این ترتیب یک کلِ متشکل را کنار هم قرار دادیم و امیدوارم عناصرِ دیگر فرهنگی مانند نوروز در مجموعه کشورهای منطقه که دارای یک فرهنگ و تاریخ هستند، کنار یکدیگر قرار بگیرند و یک عنصر فرهنگی متشکل دیگر را شکل دهند، تا بتوانیم بار دیگر یک کلیت فرهنگی را ثبت کنیم.

بهتر نبود «نوروز» فقط با نام ایران ثبت می‌شد؟

این پیشکسوت مردم‌شناسی با اشاره به پرسشی که تا کنون چند بار با آن روبه‌رو بوده است که «بهتر نبود نوروز به تنهایی و به نام خود ایران ثبت می‌شد؟» ادامه می‌دهد: معتقدم ایرانِ ما یک ایران بزرگ فرهنگی است، نه ایرانی که با مرزهای سیاسی امروز همراه است. بنابراین ایران بزرگ فرهنگی بسی بزرگ‌تر از ایرانی با مرزهای کنونی است.

او تاکید می‌کند: زمانی که «نوروز» به عنوان یک عنصر فرهنگیِ ایرانِ بزرگ به ثبت جهانی می‌رسد، یعنی ما از یک اتحاد و اتفاق جهانی و منطقه‌ای صحبت می‌کنیم و می‌توانیم یک بلوکِ قدرتمند فرهنگی باشیم، به جای اینکه بلوک‌های سیاسی که هیچ کدام زمینه فرهنگی جان‌داری با یکدیگر ندارند، در سطح منطقه فراگیر شوند.

آرزوی میرشکرایی برای گسترش «نوروز» در دنیا

میرشکرایی در ادامه برای «نوروز» آرزوهایی دارد. او می‌گوید: آرزو دارم که نوروز روزگاری فراتر از همه‌ی این عضویت‌ها و پرونده‌ها، کلِ جهان را در بربگیرد. نقاط مختلفی در کشورهای مختلف دنیا مانند استان «سین کیانگ» در چین، کالیفرنیا در آمریکا یا سواحل شرقی آفریقا هستند که آئین باستانی نوروز را دارند، اما به عنوان یک موضوع رسمی نیستند.

این ایران‌شناس ادامه می‌دهد: ایرانی‌هایی که در دوره‌های مختلف تاریخ به نقاط مختلف دنیا رفته‌اند، «نوروز» را با خود منتقل کرده‌اند. در واقع این حکایتِ اهمیت «نوروز» است، چون فرزندان و نوادگان‌شان نیز در تداوم زندگی خود نوروز را به عنوان سنتی ملی انتخاب کرده‌اند و به همین دلیل امروز نوروز بین مردم‌شان رواج دارد.

او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که ممکن است دولتِ آن کشورها، نوروز رسمی به این معنا در تقویم خود نداشته باشند و تاکید می‌کند: تنها کشورهایی که نوروز را در تقویم رسمی خود دارد و هر سال به صورت رسمی برای آن جشن برگزار می‌کند، دو کشور ایران و افغانستان هستند، اما بقیه کشورها به دلیل شرایط تاریخی خاص خود هر چند در زمان «نوروز» جشن می‌گیرند، اما آغاز سال نو آن‌ها با تقویم مسیحی آغاز می‌شود.

 

مرجع : ايسنا