به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۵:۱۳
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۳ ساعت ۱۱:۲۲
کد مطلب : ۱۲۳۴۰۱

سه‌شنبه میلیونی

سه‌شنبه میلیونی
روزنامه بهار
مهدی نورمحمدزاده

1- روزارتحال امام به تبع فضای خانواده غرق در حزن و گریه بودیم و نگران آینده که چه خواهد شد؟ ! با رفقای محله در عالم کودکی بحث می‌کردیم که رهبر آینده کیست؟ ! رای همه بچه‌های محله «لوطی ابراهیم» تبریز، روی دو نفر بود: آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی!

2- روزهای نوجوانی بود که «ندای دانشجوی بسیجی» را منتشر می‌شد و اولین نقدهای جدی و گاه هیجانی را به دولت سازندگی مطرح می‌نمود. می خواندیم و شور برمان می‌داشت که: «عجب اوضاعی شده! چرا کسی این همه نابسامانی و خطا و خیانت را به گوش رهبر نمی‌رساند؟ !» . حتی یک شماره تیتر زده بودند: «در پارک چیتگر تهران چه می‌گذرد؟ !» و اوضاع ناجور فرهنگی تهران و پارک هایش را با چند عکس سیاه سفید از دختران تنگ پوش و روسری آویزان چاپ کرده بودند که چند نفر از بچه‌های مسجد همان صفحات را پیش مرحوم «حاج رجب خانلی» ، (پدر سه شهید) بردند که برساند به دست رهبر تا شاید مشکل حجاب و اختلاط پارکهای تهران حل شود! نمی‌دانم روزنامه را رساند یا نه؟ !

3- سال‌های آخر دولت سازندگی بود و ایام مبارزه با احتکار و گرانفروشی. تلویزیون انبار محتکری را نشان می‌داد که پر بود از روغن نباتی و برنج خارجی. من نوجوان آتشی و پدر بزرگ سرد و گرم چشیده ام، هم نظر بودیم که اگر چند نفری از این طایفه محتکر را اعدام کنند، همه مشکلات اقتصادی کشور حل می‌شود. یادم هست در آن بگیر و ببندهای اقتصادی دهه هفتاد چندتایی محکوم و محبوس شدند، حتی بودند مختلس‌هایی که اعدام شدند، اما مشکلات اقتصادی ما باز هم حل نشد! هاشمی رفت و دولت‌های دیگر آمدند، اما با گذشت سالها، فقط ارقام اختلاس بزرگ و بزرگتر شدند و بازهم مشکلات اقتصادی ما حل نشد!

4- هاشمی قواعد بازی سیاست را بلد بود و اهل جواب‌های حساب شده به خبرنگاران خارجی. سیاستمداری و همین جوابهای کوتاه و جالبش در روزگاری که صحنه تقابل و ارتباط رسمی ما با آمریکا و هم پیمانانش صرفا همین مصاحبه با رسانه‌های بیگانه بود، شهرت و محبوبیتی برای هاشمی به هم زده بود. یادم هست در جواب خبرنگار CNN یا BBC که پرسید: «وضعیت شما در قبال آمریکا از دو حالت خارج نیست. . . یا باید تسلیم سیاست‌های آمریکا شوید و یا با آنها بجنگید! شما به عنوان رییس جمهور کدام را انتخاب می‌کنید؟ !» . هاشمی لبخندی زد و با بی خیالی جواب داد: «حالت سومی هم هست. . . همین چیزی که الان وجود دارد!» .

5- دادگاه‌های کرباسچی آغاز نقدهای جدی و رسمیت یافتن گفتمان‌های منتقد هاشمی و سیاست هایش بود. یواش یواش سیاست‌های هاشمی در دولت سازندگی به شکلی سطحی و هیجانی به نقد کشیده شد. ولخرجی‌های مدیریتی، فرزندان حاشیه دار، طرح تجمل و رفاه در جامعه و. . . مهمترین نقدها به هاشمی و عملکردش بود. شکی نیست که هاشمی مثل هر سیاستمدار و مسئول دیگر قابل نقد بوده و هست و اصلا باید باشد. اما نکته عجیب، ادعای مضحک برخی منتقدان در سالهای بعد بود که او را تا حد فراماسونر، طراح فتنه، عامل نوشاندن زهر به امام، دشمن رهبری و. . . سقوط دادند و مثل همیشه در تفسیر و تاویل تاییدات رهبری (علی رغم برخی اختلاف نظرها) از ایشان، دلایلی مضحکتر‌تراشیدند! حتما این فلاسفه دلواپس این روزها در حال تاویلاتی عجیب و غریب هستند تا بتوانند پیام دقیق و تمجید واقع گرایانه رهبر از شخصیت هاشمی را با توجیهاتی من درآوردی برای شاگردان، مریدان و مخاطبانشان تفسیر کنند!

6-به تعبیر رهبری، آقای هاشمی در مسائل کلان سیاسی، اجتماعی وفرهنگی اجتهاد هایی برای خودش داشت. همین نکته، کلیدی مهم در فهم شخصیت هاشمی است! هاشمی نظرهایی در خصوص سیاست، اقتصاد، فرهنگ و آینده انقلاب داشت که شاید به مذاق برخی خوش نمی‌آمد. اما به هرحال بخشی از جامعه همراه و هم نظر با این افکار و عقاید بوده و هست. توفیق بزرگ هاشمی این بود که در چند دوره خودش و نظراتش را به قضاوت آرای مردم گذاشت و از بازی دموکراسی و شکست در میدان صندوق رای نهراسید!

7-برای تحلیل و قضاوت هاشمی باید همه زندگی او را یک جا دید و فهمید. با قضاوتهای گزینشی و سطحی که آفت این روزهای ماست، آقای هاشمی همچنان در دایره تنگ حب و بغض‌های جناحی و گروهی محبوس خواهد شد. قرائت درست و منصفانه تاریخ، تصویر هاشمی سالهای بعد را شکل خواهد داد. به گواهی تاریخ، او مرد بزرگی بود و یاد و نامش نادیده گرفتنی نیست. به قول امام: «بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است»