غلامرضا انصاری-عضو شورای شهر تهران
روزنامه بهار
در شهری که سر تا پا سیاسی اداره میشود، نباید از مردماش خواست یک رویداد اجتماعی را در چارچوبهای صرفاً اجتماعی و شهری ببینند. اگر این موضوع صرفاً اجتماعی بود حضور این تعداد مقام سیاسی در غائله و سرکشی آنها در محل چه بود؟ یا اگر این اتفاق در شهرستانهای دور افتاده رخ میداد بازهم این حجم توجه سیاسیون را به خود جلب میکرد؟
دهها شهروند مصدوم شدند، شماری جان باختند، هزاران نفر بیکار شدند و هستی و نیستی خود را کف دادند. ریزش ساختمان کمتر از یک دقیقه طول کشید، اما آثار آن نه چند روز و چند ماه، بلکه برای خیلیها که درگیر بودند تاپایان عمر مسئلهساز خواهد ماند.نمیتوان این حادثه را فقط با عینک اجتماعی و شهری دید. تلاش آتشنشانان برای خاموشکردن حریقی که سوختن پارچهها و لباسها آن را بیرحمتر میکند، اجتماعی است، اما آیا کمبود امکانات و تجهیزات نیز با نگاه از پشت عینکهای اجتماعی قابل توجیه است؟ اما ساختمانی که نیم قرن از عمر آن گذشته بود و کمترین نظارتی بر آن نبود و یارای تحمل این حجم از سوختگی و ذوب شدن اسکلت فرسودهاش را نداشت و بر سر بیش از 70 نفر آوار شد.
گرچه گفتن از بعضی مسائل پس از وقوع یک اتفاق بیفایده است، اما شاید تجریهای برای آیندگان شود. پرسش اینجاست آیا سرگروه نیروهای آتشنشانی پیشبینی نکرده بود که اسکلت این ساختمان قدیمی است و ذوبشدن آن ممکن است به فروریختن بنا منجر شود؟ این مغازهداران هرساله عوارض و مالیات شهرداری را پرداخت میکردند، چطور امکاناتی به آنها ارائه نشده است؟
این که در مواقع آسیب و بحران از ظرفیت تمام نیروها استفاده شود امری مثبت است، اما آیا امکان استفاده از دانشجویان دوره ندیده دانشگاه افسری ارتش به محل حادثه برای امداد تصمیم درستی بود؟
از طرفی بیمسئولیتهایی از جانب خود کسبه و فروشندگان وجود داشته است. شنیده شده اکثر مغازهداران بیمه نبودند و دارایی و هستی خود را باختهاند. ابعاد این حادثه زمانی میتوانست بالاتر باشد که در ساعات نیمروزی اتفاق میافتاد.
اینها مسائلی اجتماعی و فرهنگی است، اما وقتی پشت حوزههای فرهنگی ما لشکری سیاستمدار ایستاده و اتفاقا آنها هستند که بدون داشتند تخصص پست و مسئولیت گرفتند و بانی این ضعفها هستند، چطور میتوان به ماجرا سیاسی نگاه نکرد؟
سردار طلایی عضو شورای شهر در توئیترش نوشته تجهیزات آتشنشانان کم است، دادستان تهران هم دستور داده کمبود تجهیزات از جمله لودر را از بخش خصوصی تهیه کنند، اما سرپرست آتشنشانی میگوید به شایعات شبکههای اجتماعی و ماهوارهای توجه نکنید تجهیزات آتشنشانی کمبود ندارد و آتشنشانی تهران اولین و تنهاترین آتشنشانی یک شهر آسیایی هست که توانسته در این سازمان جهانی عوض شود.
این حرفهای ضد و نقیض آنقدر آزاردهنده است که حتی سنایی سفیر ایران در روسیه را هم به واکنش وادار کرد و او هم در کانال تلگرامی خود به بحران در مدیریت شهری اعتراض کرد.
وقتی دانشجویان دانشگاه افسری را که نه دوره آموزش امداد دیدهاند و نه ابزار و تجهیزاتی دارند، اما برای کمک به میدان آورده شدند را میبینیم وقتی بیمه تامین اجتماعی اعلام میکند معوقات آتشنشانان را پرداخت میکنیم و در مقابل در گوشهای از خیابان زنی زار زار گریه میکند و منتظر خبری از شوهرش زیر آوار است، نمیشود ادای روشنفکری درآورد و فقط موضوع را اجتماعی دید و سیاسی نکرد. پلاسکو چه بخواهیم چه نخواهیم یک موضوع سیاسی هم هست.