محمد محمودی شاهنشین
روزنامه بهار
در سال 94 مقرر شد که از محل دو درصد عوارض شهرداری، 140 میلیارد تومان برای ارتقاء تجهیزات آتش نشانی تخصیص یابد؛ که بر اساس آخرین گزارشها تنها 21 میلیارد تومان از این منابع به آتش نشانی پرداخت شده است. همین خط برای اینکه شهرداری، شورای شهر و دولت و نهادهای نظارتی را هم در حادثه پلاسکو مقصر بدانیم کافی است. در این چند روز مسئولان شهرداری که به طور کل در هیچ یک از مصاحبههای خود زیر بار مسئولیت و کمکاری نرفتند و حتی علنی اعلام کردند شهردای مقصر نبوده است. کسبه هم که میگویند پول دادهاند و چون اختیاری برای دست بردن در داخل ساختمان نداشتند منتظر بودند این نهاد اقدامی کند تا امنیت ساختمان بیشتر شود که نکرده است.
در شورای شهر اعضای محافظهکار که عموماً به قالیباف و تیم او نزدیکترند، یا سکوت کردهاند یا سفت و سخت همچون مجموعهی شهرداری معتقدند که هیچ مسئولیتی متوجه آنها نیست و هزار و یک دلیل هم برای خودشان عنوان میکنند. در این بین فیلم جدید منتشر شده از لحظات حادثه آتش سوزی که نشان میدهد فشار آب شیلنگ آتشنشانی و ماشین آتشنشانها قدرت آنکه آب را به طبقات فوقانی برساند و آتش را مهار کند ندارد. از طرفی عملیات آواربرداری زمانی سرعت گرفت که امکاناتی از بخشهای دیگر برای شهرداری و آتشنشانی جذب شد، همچون امکانات شرکت آب و فاضلاب و همینطور تجهیزاتی از بخش خصوصی که همگی نشان میداد کمبود تجهیزات بسیار عمیق بوده و ادعاهایی که در مورد کامل بودن تجهیزات آتشنشانی و امدادی مطرح شده رویایی و ذهنی بوده است. اما همه اینها به کنار، موضوعی تازهای مطرح شده، اینکه چرا ما مردم در شهر تهران به ورزشکاران و هنرمندان و چهرههایی رای دادیم که محبوب بودند، اما متخصص نه! روی سخن آنها با امثال جدیدی، رضازاده، ساعی و دبیر بود. اما این پاک کردن صورت مسئله است و به انحراف بردن اصل ماجرا. سوال این است که آیا مگر گزینههای دیگری هم برای رای دادن بود؟ مگر در فهرستی که میتوانستیم به آنها رای دهیم چند نفر مهندس و متخصص شهری را میشناختیم یا به آنها فرصت معرفی دادیم؟ دهها متخصص شهرسازی در فهرست شورای شهر بودند که اگر آنها در مسئولیت قرار داشتند شاید وضع بهتر بود، اماتریبونی برای معرفی خودشان به مردم نداشتند. خیلیها در مرحله گزینش رد شدند، آنهایی هم که بودند پولی برای تبلیغات نداشتند. نه اصلاحطلب بودند و نه اصولگرا که حمایت جناحی پشت سرشان باشد. نه میلیاردر و نه سرمایهدار بودند که بتوانند خرج چاپ پوستر و برگزاری میتینگ و همایش تبلیغاتی کنند. در چنین فضایی که مردم کسی را نمیشناسند، طبیعی است رای آنها به سمت کسانی رود که یا صاحب پول و مقام بودند، یا حمایت جناحی داشتند یا ورزشکار و محبوب بودند. از طرفی بسیاری از چهرههایی که امروز در شورای شهر تهران فعالند اصلاً ساکن این شهر نبودند! هنوز بسیاری از آنها برای رفتن به یک مسیر باید سوال کنند و آدرس را بپرسند، چطور میتوانند عضو شورای شهری باشند که اهل آن نیستند؟ طبق قانون شهرداری تهران وظیفه نوسازی و ایمنسازی فضاهای شهری را بر عهده دارد. دست شهرداری برای برخورد با متخلفین خیلی باز است. نمونهی ساده آن برخوردی است که ماموران شهرداری با دستفروشان میکنند. چرا شهرداری با پشتیبانی قوه قضائیه به مالکان پلاسکو برای ایمنسازی ساختمان فشار جدیتر وارد نکرد؟ آیا اخطار و ابلاغیه کفایت میکرد؟