امید پورعزیز
روزنامه بهار
این روزها دیوار حاشا و رفع مسئولیت آنقدر بلند شده که همه آنهایی که احتمال میدهند ممکن است زیر سؤال بروند پشت آن پناه میگیرند و طوری وانمود میکنند که گویا از ازل از عصمت محض برخوردار بوده و نعوذبالله مبری از هرگونه خطا و اشتباهی میباشند. لذا هرگونه زمینهی نقد و یا دلایل مبنی بر قصور خویش را در نطفه خفه میکنند، و جالبتر اینکه این روند با ژست پرطمطراق نقدپذیری نیز همراه میشود! از طرفی متأسفانه این فرهنگ غلط در بین بسیاری از مسئولین ما جا افتاده است که حفظ نظم موجود و ساز و کارهای هرچند غلط مهمترین رسالت آنها میباشد و حتی الا مکان میکوشند از اقدامات اساسی و بنیادی فاصله گرفته و موقعیت خویش را به مخاطره نیندازند. در واقع جنس رقابتهای سیاسی و جبهه گیریها بهگونه ای است که چنانچه مسئولی مبادرت به تصمیمات متهورانه و البته اصولی و منطقی اساسی هم نماید چنان تحت فشار و انتقاد قرار میگیرد که به ناچارا اغلب شانترجیح میدهند صرفا به مسکنهای مقطعی اکتفا کرده و محافظه کارانه رفتار کنند. بهطور مثال در مقابل رویهی غلط و فرسودهی تمرکز بدقوارهی بازار تهران، تقریبا هیچ مسئولی جرأت برچیدن و نوسازی آن را ندارد. چرا که نهادهای ذینفوذ بازار چنان در عالم سیاست ریشه دواندهاند که کسی را یارای ایستادن در مقابل آنها نیست. لذا مسئولین امر به جهت رودربایستیهای سنتی و بده بستانهای ثروت و قدرت توان برهم زدن این ساختارهای ناموزون را ندارند. البته این مسئله راجع به برخی از اقشار ذینفوذ دیگر جامعه نیز صدق میکند. لذا اغلب مسؤلین مربوطه، علی الخصوص مسئولین غیر انتخابی در مواقع حساس به سرعت از خویش رفع تکلیف کرده و توپ را به زمین دیگری میاندازند. همچنین در مورد مسائل و معضلات جاری و روزمره نیز این به یک رویه عادی تبدیل شده است، ولی چون در مواقع بحرانی معمولا این شانه خالی کردن از مسئولیت بهصورت شتاب زدهتری رخ میدهد، که بیشتر هم به چشم میآید. مسلما در جوامعی که دموکراسی نهادینه نشده است، پایش و پاسخگویی مدیران و مسئولین مربوطه نیز در هاله ای از ابهام قرار میگیرد و اغلب پاسخگویی بهصورت سلیقه ای اعمال میشود. از طرفی چون سیستمهای مدیریتی اغلب بهروز نشده اند، معمولا مدیریتها بهصورت محفلی و گروهی اعمال میشود. لذا وقتی فردی هم دچار قصور میشود، عملا نه صرفا با آن شخص بلکه با دارودسته حامی اش طرف خواهیم بود، و مقاومتهای سرسختانه ای در قبال پذیرش مسئولیت بروز مییابد. در چنین مواقعی عموما قانون و اخلاق به حاشیه رانده شده و منافع شخصی و گروهی بر رویههای درست ارجحیت مییابد و عوامل دیگری به ابزار توجیه و تطهیر اشتباهات مکرر بدل میشود. حتی در چنین سیستم هایی وقتی بندرت چهرههایی نیز همچون مسئول راه آهن، برخلاف نظم موجود عمل میکنند مورد نقد و نکوهش قرار میگیرند، چرا که یک عمل درست بسیاری از اعمال دیگر را نیز زیر سؤال میبرد. از طرفی معمولا در چنین جوامعی تلاش مضاعفی برای مهندسی اطلاع رسانی و شکل گیری ذهنیت جامعه صورت میگیرد و به پکیجهای خاص خبری و تحلیلی اجازه مطرح شدن داده میشود. ولی در شرایط بحرانی و زمانهای کوتاه میزان این هماهنگیها کاهش یافته و اختلال و تعارض هایی مشاهده میشود. اما در درازمدت همان مهندسی خبری و فکری با جدیت و هماهنگی بیشتری اعمال میشود ولی اینکه چرا چنین شیوههای غلطی شایع شده و عینیت مییابد، به نوع جهان بینی و درون مایهی سیستمهای حاکمیتی و اجتماعی باز میگردد. سیستمهایی که براساس اصالت حقوق انسانها و حق تعیین سرنوشت شان شکل میگیرد معمولا شفافتر، قانونمندتر و مسئولیت پذیرتر ظاهر میشوند. ولی سیستمهای سنتی اغلب حریم و خطوط قرمزهای بستهتری دارند و مدام درصدد توجیه امور برمیآیند و این مسئله احتمال تخطی از قانون و گریز از پاسخگویی را نیز افزایش میدهد. لذا به نظر میرسد ریشهی بسیاری از کاستیها جوامع در حال توسعه و غیردموکراتیک اصلاح باورها و همخوانی بیشتر با اصول مسلم جهانی همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر و حفظ حقوق اکثریت و اقلیت در کنار یکدیگر در این جوامع میباشد. با گام گذاشتن در این مسیر آزموده شده بشری بهمرور عوارض اجتماعی کاهش یافته و جوامع شکل و ماهیت دموکراتیکتر و موزونتری با دنیای مدرن پیدا میکنند و لزوم بهره گیری از میانبرها و گریزگاهها نیز کاهش مییابد.