رضا صادقیان
روزنامه بهار
شماری از حامیان احمدینژاد، ترامپ را «نفی کننده» نظم حاکم بر مدیریت آمریکا ارزیابی میکنند. فردی که قرار نیست محدودیتهای ساختاری نظام سیاسی ایالات متحده را بهرسمیت بشناسد و راه خاص خود را خواهد رفت، حتی زمانی کهترامپ با پروتکلهای امنیتی کاخ سفید بعد از انتخابات و کسب آرای مردم مخالفت کرد، مخالفت وی را در راستای تحلیل خود فهم کردند. این تحلیل تا اینجای کار ایرادی ندارد، ولی هنگامی که گفتارها و رفتارهای چند روزه حکمرانی رئیس جمهور جدید آمریکا و خواستههای او را با سیاستهای احمدینژاد در یک راستا قرار میدهند مسئله متفاوت خواهد شد. بخشی از دوستداران رئیس جمهور سابق در تحلیلهای خود درباره آمدن احمدینژاد و نقش او در سپهرسیاسی ایران در سال 1384، ایشان را به عنوان فردی معرفی میکنند که در پی گرفتن قدرت از حاکمان و سپردن آن قدرت به دست مردم بوده است.
از همین رو مخالفتهای وی با مسئولان اجرایی جمهوری اسلامی، سخن گفتن از «خویشاوندسالاری»، «ویژهخواری» و «نالایقها» را در همین راستا ارزیابی میکنند، براساس چنین تحلیلی رئیس جمهور سابق با کوششی بیوقفه در پی سهمدهی بیش از همیشه به مردم معرفی میشود، فردی که سهام عدالت، مسکن مهر، پرداخت وامهای بیبازگشت، گشودن فضای اقتصادی و سیاستهای دیگر را فقط در مسیری انجام داد که در انتها به قدرتبخشی و توانمندسازی مردم ختم گردد. براساس این ارزیابی و تحلیل همه تکههای پازل را در کنار هم چیده و از شخصیت و رویکرد احمدینژاد در هشت سال ریاست جمهوری به عنوان «جمهور مردم» نام میبرند.
تیتر یک سایت حامی احمدینژاد، بخشی از سخنرانیترامپ در هنگام مراسم تحلیف و سوگند ریاست جمهوری را اینگونه انتخاب میکند: ترامپ: «قدرت را از واشنگتن دیسی به مردم منتقل میکنیم.» در ادامه همین تیتر و خبر از زبان رئیس جمهور آمریکا میخوانیم: این مراسم یک معنای خاص دارد؛ زیرا تنها قدرت را از یک دولت به دولتی دیگر یا از حزبی به حزبی دیگر منتقل نمیکنیم. بلکه قدرت را از واشنگتن دیسی به شما مردم منتقل میکنیم. اینکه چنین جملهای تا چه میزان میتواند خطای محاسباتی شخصترامپ باشد مسئلهای دیگر است و جای بررسیاش در این نوشتار نیست، ولی نمیتوان حس اینهمانی و شبیهسازی را در گردانندگان سایت و حامیان رئیس جمهور سابق نادیده انگاشت، انتخاب چنین تیتری در میان تمام سخنانترامپ واگویه نگاه خاص حامیان ایشان است.
اگر انتخاب ترامپ را از زاویه نگرش دوستداران احمدینژاد ببینیم چنین روایتی به دست میآید، همانگونه که شخص احمدینژاد کوشش میکرد قدرت را از دست عدهای انگشتشمار بگیرد (بالاترین این افراد را میتوان مرحوم هاشمی رفسنجانی نام برد)، ترامپ نیز قرار است قدرت را از دست حاکمان و سیستم بسته سیاسی بگیرد و به مردم تقدیم کند. علیاکبر جوانفکر در نقد سخنان معاون کنسولی وزارت امورخارجه مینویسد: ترامپ نماینده نسل ناسیونالیستهای آمریکا نیست بلکه او نماینده یک جریان سیاسی و حزبی شناخته شده است که قصد دارد با رویکردی به ظاهر متفاوت از پیشینیان خویش، کشورش را اداره کند.
در تحلیل وی، همچنان به «رویکرد متفاوت» تاکید میشود، سیاستی که در نهایت به مردم و قدرت بخشیدن به شهروندان آمریکا فهم میگردد. اینکه چنین ادعایی باتوجه به سیستم ایالات متحده و با وجود مجلس سنا و نمایندگان مردم قابل پذیرش باشد و یا خیر را میتوان در جایی دیگر بررسی کرد، ولی تکرار این عبارتها از زبان و قلم حامیان رئیس دولت های نهم و دهم جای تعجب دارد. از سویی دیگر، کمترین میزان مخالفت و نقدهای منتشر شده بعد از ممنوع کردن مسافرت شهروندان هفت کشور مسلمان از سویترامپ، متعلق به حامیان رئیس جمهور سابق است.
در چنین وانفسایی یکی از حامیان احمدینژاد به دفاع از عملکرد ترامپ پرداخته و حتی از اخراج سرپرست وزارت دادگستری دولتترامپ طرفداری کرده است. اخراج سرپرست وزارت دادگستری در آمریکا، مخالفترامپ با ورود شهروندان کشورهای دیگر، سخن گفتن از سیستم فاسد و محکوم کردن سیاستمداران پرسابقه در سیاست آمریکا و متهمساختن رسانههای آمریکا به دروغگویی و شیادی و. . . از نگاه حامیان رییس دولت نهم و دهم ایران در جهت ستیزترامپ با «ساختار بسته» و «خویشاوندسالاری» معنا میدهد.
برداشت متفاوت و غیر همسو از رویدادهای سیاسی، ساختار قدرت و گردش نخبگان سیاسی همیشه وجود داشته و دارد تا مادامی که مسئلهی به نام «قدرت» در دنیا وجود داشته باشد، میتوان شاهد این تحلیلها و فهمهای متفاوت بود، ولی اقدام به سادهسازی وقایع و نادیده گرفتن بخش زیادی از تغییرات مدیریتی در دولتهای نهم و دهم و نحوه چیدمان مدیران و حضور شماری از اصلیترین تکنوکراتهای باسابقه راهی به تحلیل جدید نمیگشاید. نمیتوان همزمان در نظم موجود از بالاترین قدرت اجرایی در کشور بهره برد و در همان جایگاه علیه نظم موجود و روابطی که از دل آن به قدرت رسید شورش کرد. بریدن شاخه درختی که خود روی آن نشستهایم غیرعقلانی مینماید.
مهمتر اینکه میزان پذیرش نقدها، برخوردهای لحظهای و بر نتابیدن مخالفتها در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد نه تنها بنیان چنین تحلیلهایی را استوار نمیسازد بلکه نشانههای بارزی از کجبینی تحلیل سیاسی را بازمیتابد. بحث وارد ساختن اتهام و یا مچگیری نیست، اصل کلام نشان دادن حس اینهمانی، پندار خطا و ناقص دیدن رویدادها توسط شماری از کسانیست که همچنان سودای ریاستجمهوری و گرفتن اهرمهای قدرت را در سر میپرورانند. اهرمهایی که قرار است علیه آن اقدام کنند!