رضا صادقیان
مخالفان امروز دولت روحانی نه بیسواد و نه کمدانش هستند. برخلاف شماری از تحلیلگران و همراهان دولت، مخالفان امروز دولت کارشان را خوب بلدند. منتقدان امروز دولت ادبیاتی دقیقتر در مقایسه با سالهای قبل در حوزه نقد و پرسشگری دارند. ایام بعد از دوم خرداد و هر نه روز یک بحران به پایان رسید، دیگر نیازی نیست شماری از جوانان خودجوش را راهی سالنهای سخنرانی کنند، برهمزدنهایی که سود مستقیم آن به جیب مخالفان رفتارهای پرخاشگرایانه سرازیر میشد. رویکرد اصلی مخالفان دولت ستاندن بهانه از دستان دولتمردان است.
کمتر فضایی برای مظلومنمایی به دولت داده میشود، برهمزدن نظم سخنرانی نوبخت در ایام تعطیل نوروز 95 و یکی از مسئولان وزارت کشور در یزد آنقدر کمتعداد است که به احتمال بسیار زیاد از یادها رفته است. مخالفان امروز روحانی حداقل چند سر و گردن از مخالفان دولت اصلاحات بالاتر ایستادند و در اکثر مواقع مقایسه آن رویکردها با روشهای امروز اشتباه است. طی سالهای گذشته و به گفته یکی از فعالان سیاسی همه با هم تغییر کردیم، به گمانم این تغییر در جریان اصولگرایی بیشتر هم بوده است.
جلسه استیضاح عطاالله مهاجرانی در مجلس پنجم بخش ناچیزی از این مخالفتها با دولت وقت را نشان میدهد، توانایی طرح پرسش از سوی نمایندگان، قدرت به چالش کشیدن وزیر وقت و مهمتر ناهماهنگی بسیار واضح در میان مخالفان اصلی دولت اصلاحات را میتوان در همان جلسه استیضاح دید، نمایندگانی که چندان به تفاوت نام سیمین دانشور و سیمین بهبهانی دقت نکرده بودند، به بهانه اشعار خانم بهبهانی از کتابهای دانشور پرسیده بودند، افرادی که حتی به یکی از مهمترین آثار خانم دانشور به نام «از پرندههای مهاجر بپرس»، داستانی که با محوریت ارزشمند جایگاه شهید و شهادت نوشته شده بود، حتی نیمنگاهی چند دقیقهای نینداخته بودند. در همان جلسه گمان کردن مچ وزیر ارشاد را یکبار برای همیشه گرفتهاند، گفتند که وزارت ارشاد برخلاف تعالیم دینی و ارزشهای انقلابی به کتابهای ضد دین مجوز نشر داده است!
بعد که وزیر مربوطه بیشتر توضیح داد شنودگان جلسه استیضاح متوجه شدند اشاره نمایندگان استیضاح کننده به کتاب فروشیهای دست دوم و یا زیراکسی بوده است که هیچ ربطی هم به نهادهای وابسته به دولت و وزارت ارشاد ندارد. بنا به گفته یکی از سردبیران روزنامههای بعد از شکلگیری دولت اصلاحات، اولین روزهایی که نشریهای غیر دولتی روی دکه مطبوعات رفت اکثر نیروهای اصولگرا نمیدانستند چگونه واکنشی نشان دهند. برایشان انتشار یک روزنامه با رویکرد انتقادی و بازگو کننده مطالبات مردم ناملموس بود.
بعد از گذشت مدتی تازه از خواب گران بیدار شدند و مخالفتهای خود را نشان دادند. به عبارتی؛ روزنامهنگاران، روزنامهها و نشریات فعال وابسته به جریان اصولگرایی-محافظهکار در نیمه دوم دهه هفتاد آنقدر از فضای پیرامونی و شکلگرفتن روشهای نوین و مطالبات متراکم شده شهروندان دور افتاده بودند که توانایی واکنش مطلوب در مقابل رسانههای جدید را نداشتند. تجربه سالهای بعد نشان داد آنان فضای رسانهای، افکار عمومی و بازگو کننده نیازهای شهروندان را بسیار دیر هنگام درک کرده بودند.
واگذار کردن سه انتخابات، انتخابات ریاست جمهوری، مجلس ششم و شورای شهر اول را میتوان به این مسئله مربوط دانست اما آن دوران به پایان رسیده و شرایطی دیگر رقم خورده است. چنانچه مخالفان دولت از جنس اصولگرایان نیمه دوم دهه هفتاد باشند، میتوان دست آنها را خواند، آنان را در زمینه ندانستن معنای دقیق مفاهیم علومانسانی به چالش کشید و از همه مهمتر انتقادهای نمایندگان مجلس پنجم از وزارت ارشاد را به رویشان آورد، اما مخالفان امروز دولت یازدهم رسانهمحور شدند.
افکار عمومی و به تبع آن حساسیتهای مردم را طی سالهای اخیر بهتر درک کردند. کمتر دلخوش تحلیلهای فضایی میشوند، برای اینکه صدایشان بهتر شنیده شود نیمنگاهی به آمارها و اعداد دارند. بهخوبی میدانند مقایسه ارقام فیشهای نجومی و املاک نجومی اساسا راه به جایی نمیبرد، ولی با شگردهای روزنامهنگاری همچنان دغدغه نخست مردم را پیگیری فیشهای نجومی مطرح میکنند و هر زمان انتقادها به اصولگرایان بالا میگیرد مسئله فیشها را هماهنگ میکنند، اینکه همچنان برخی از فعالان سیاسی از روی اجبار تلاش میکنند پاسخی به مسئله فیشها بدهند نشان از تحرکات رسانههای نزدیک به جریان اصولگرایی دارد.
براساس خاطرات سردبیر روزنامه اطلاعات در روزهای پرآشوب ایران و ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، روز رفتن شاه و روز آمدن امام خمینی (ره) به میهن موفق شده بود تیتر دو کلمهای برای روزنامه انتخاب کند. تیترهایی که در تاریخ روزنامهنگاری کشور ماندگار شدند. روزنامههای اصولگرا طی سالهای گذشته آنقدر استخواندار شدند که برای به چالش کشیدن دولت یازده بار بخش زیادی ازترکیب نیروهای سیاسی در مجلس دهم بر روی دوش رسانههای وابسته به جریان اصولگرایان بود،تریبونهایی که در حد توان توانستند در راستای کسب کرسی ریاست کمیسیونها قدم بردارند. مهمتر آنکه جریانی که نشریات سرگرم کننده و زرد را نمیپسندید، حال با برخی شمارههای هفتگی روزنامهها دیویدی و فیلم هدیه میدهد و از عکس بازیگران و خبرسازان جوان در صفحه اول استفاده میکند. رویکردهای آنان تغییر کرده است.
دولت یازدهم میبایست روابط عمومی خود را با این دادهها و کنشهای جدید هماهنگ و گام فراتر از آنان بردارد. چنانچه روابط عمومی دولت نتواند پاسخی مناسب به شیوه نقدهای جدید داشته باشد، کار دولت روحانی برای مرحله دوم ریاست جمهوری دشوارتر از هر زمان خواهد شد. رسانههای اصولگرا و نقدهای آنان را نباید و نمیتوان نادیده انگاشت، نقدهایی که در بسیاری از مواقع باعث موضعگیریهای پرهزینه، چالشزا و گل به خودی از سوی دولتمردان شده است، سخنان وزرا و معاون رئیسجمهور علیه یکدیگر حاصل دستپخت و زمینهسازی همین رسانههاست. میتوان بخشی از این خطاها را به دلیل دست بالا داشتن این رسانهها عنوان کرد، جریانی که کوشش میکند همزمان لابیهایی درون قدرت را انجام دهد و از سویی دیگر به سمت تحریک افکار عمومی و همسوسازی آن به سوی خود اقدام کند.