محمد توکلي
روزنامه بهار: در این سه هفتهای که از فاجعه پلاسکو میگذرد شاهد آن هستیم که اکثریت قابل اعتنایی از مردم حاضر در متن جامعه، کسر قابل توجهی از رسانهها و حداقل نیمی از نمایندگان مردم در شورای شهر تهران خواهان عذرخواهی شهردار تهران و دیگر مسئولان مرتبط با آنچه در ساختمان پلاسکو رخ داد بودند. این اصرار بر عذرخواهی که با بی اعتنایی از سوی دیگر ماجرا روبهرو شده است آهسته آهسته دارد تبدیل به نوعی التماس میشود.
مدیران شهری اگر ذرهای با مدیریت حرفهای آشنا بودند قطعا در همان ساعات اولیه وقوع آن فاجعه هولناک عذرخواهی کرده و با ارائه اطلاعات صحیح، دقیق و به موقع در خصوص اصل واقعه و حواشی و بحران پس از آن از گسترش ابهامات و پرسشها جلوگیری میکردند. نتیجه «التماس عذرخواهی» که با وجود رنگ و لعاب صراحت نوعی انفعال در آن موج میزند چنین شده است که سردار دیروز و شهردار امروز در صحن شورا به بهانه عذرخواهی «نمایش عذرخواهی» راه بیندازد.
نمایشی که در آن نه به واسطه بیتدبیریها و اهمالکاریهای منجر به فاجعه پلاسکو بلکه از آن جا که جانش را در راه مردم نداده است عذرخواهی میکند و پس از این جملات احساسی و بی ارتباط به موضوع جلسه نوبت به تهدید منتقدان از موضع بالا میرسد و منتقدان مطابق معمول افرادی ضد انقلاب معرفی میشوند که نیت و قصدی جز تخریب نظام ندارند.
خلاصه آنکه در این ماجرا هم مثل اغلب موارد این چنینی جای طلبکار و بدهکار عوض شده است. اگر اعضای شورای شهر و دیگر تصمیم گیران در نهادهای دیگر و رسانهها به جای «التماس عذرخواهی» از اهرمهای در اختیارشان برای پاسخگو کردن شهردار استفاده کرده بودند کار به اینجا نمیرسید که آقای شهردار به جای پاسخگویی به ابهامات فراوان اطراف فاجعه پلاسکو از قهرمانی هایش در مهار بحران سخن بگوید و منتقدانش را تخریبگران نظام معرفی کند.
علاوه بر این مسائل در حاشیه مطالب مطرح شده از سوی قالیباف در شورای شهر تهران یک بیماری مدیریتی فراگیر در کشور را هم شاهد بودیم. به این معنا که مدیران از مدیر یک باشگاه ورزشی گرفته تا مسئولان دیگر به جای پذیرش مسئولیت، عذرخواهی و ارائه توضیحات شفاف برای رفع ابهامات، خود را برابر با نظام سیاسی معرفی میکنند و منتقدان را مخالفان نظام میخوانند. باید برای این بیماری مدیریتی که لزوما فقط در این مورد خاص نبوده است و اختصاص به یک جریان فکری - سیاسی هم ندارد و شوربختانه به شدت فراگیر شده است نیز تا دیرتر از این نشده فکری اساسی کرد.