صداهای ناهنجار یک موقعیت کافکایی
1 اسفند 1395 ساعت 16:03
اشکان عزیزی- روزنامه بهار: نمایش مامایرما، برگرفته از یرما اثر لورکا، به کارگردانی فرزین نوبرانی است که در سالن استاد انتظامی اجرا میشود. نمایشنامه اصلی با نام یرما، به معنی بایر و نازا، اثر لورکا شاعر و نویسنده اسپانیایی است. خود لورکا نمایش را «شعری تراژیک» نامیده بود. نمایشی سورئال که چالشهای اخلاقی یک زن کاتولیک در جامعه مذهبی اسپانیا را به نمایش میگذارد. اما برداشتی که از نمایش تحت عنوان مامایرما انجام شده تفاوت فاحشی با اصل متن دارد. متن اصلی روایت یرما و خوان است، زنی نازا و شوهری ضعیف.
در کنار این دو ویکتور وجود دارد، کسی که یرما مخفیانه به او علاقمند است، در بخشی از نمایش وقتی یرما دلیل نازاییش را از پیر زنی میپرسد، او دلیل را عدم وجود علاقه بین آنها میداند، یرما علاقه خاصی به خوان ندارد و بیشتر به ویکتور تمایل دارد. کل نمایش چالش درونی زنی با اصول اخلاقی و علاقهاش است، که او البته به عنوان یک کاتولیک سعی میکند پرهیزکاری را انتخاب کند. موقعیت یرما به مرور کافکایی میشود، و این جنون تا جایی پیش میرود که اون خوان را خفه میکند، اما حتی پس از مرگ او میخواهد وفادار بماند.
مامایرما اما از آغاز با یک موقعیت کافکایی برای یرما به استقبال مخاطب میآید، در این نمایش ویکتور به کلی حذف شده است و هیچ اثری از تمایل خیانتآمیز یرما وجود ندارد، و بعضی صحنهها حتی بر عکس اتفاق میافتند، مثلا اینجا خوان تا مرز خفهکردن یرما پیش میرود. در مجموع یرما اینجا زنی مظلومتر و منفعلتر به نظر میرسد، و خوان هم کمی ماتتر.
نمایش مدام بین رعب و فضای بازیهای کودکانه نوسان میکند، که این تاثیرگذاری هر دو فضا را بیشتر میکند. نمایش اصلی پر است از سمبولیزم لورکا، این سمبلیزم معمولا در لفافه و چند لایه است، اما در مامایرما این سمبلیزم ظهور بیرونی پیدا میکند، مثل زمان در کابوسهای یرما یا گلدانی که سقوط میکند، یا بزرگترشدن نردبان بین یرما و خوان با گذشت زمان. یکی از المان هایی که در مامایرما خوب مورد استفاده قرار گرفته پنجره است، پنجره به عنوان دریچهای به دنیای خارج، جایی خارج از کابوس یرما. اما همین پنجره مدام برای او خارج از دسترس است. جز در یک صحنه، و همان صحنه هم از معدود لحظاتی ست که یرما لبخند میزند.
بازیهای این نمایش عمدتا فیزیکی هستند، بازیگران در حد قابل قبولی از پس آنها بر میآیند، هر چند که این نوع بازی، به خصوص در تئاتر همیشه راه رفتن روی لبه چاقو به حساب میآید. به بازی فیزیکی اضافه کنید صداهای ناهنجار و گاهی آزار دهنده را، صدای کشیده شدن چنگال روی نردبان فلزی، یا جیغهای پی در پی. حالا به این موقعیت موسیقی هم اضافه کنید. این صداهایی است که در مامایرما میشنوید. چیزی که در این نمایش جلب توجه میکند همین استفاده مداوم از صدا و موسیقی است، تقریبا صحنه در کمتر لحظهای در سکوت فرو میرود.
فضای کلی نمایش وهم آلود و سورئال طراحی شده است، با استفاده مینیمال از اکسسوری و پراپ ها، حتی فضای خانه، که تنها فضای نمایش است، به صورت مینیمال در دو لاستیک و یک نردبان خلاصه میشود، اما چیزی که قابل توجه است استفاده پی در پی و متفاوت از همین وسایل است. نردبان به تنهایی در حکم میز نهار خوری، پنجره، چوبه دار و حتی فاصله مورد استفاده قرار میگیرد و این استفاده حداکثری از حداقل اشیا، میتواند بزرگترین هنر یک کارگردان باشد. در کنار این، دو کاراکتری که به صورت سورئال بخشی از فضای خانه را تشکیل میدهند در صحنههای مختلف با زن و مرد تعامل مناسبی برقرار میکنند، در عین حال شاید بار ایجاد فضای تشویش و ناامیدی بر روی دوش آنهاست.
در جاهای دیگر نمایش به صورت متواتر شاهد نوآوریهای کارگردان در طراحی هستیم، مثل صحنه صحبت دونفره بین یرما و ماریا، که در آن از دو کاراکتر اضافی استفاده شده که به صورت دو نفره با هم صحبت میکنند، به شکلی که مخاطب صورت هر دو کاراکتر را هنگام حرف زدن بتواند ببیند، یا صدای عکس گرفتن هنگام قطار بازی با نردبان. به صورت کلی کارگردان در ایجاد فضای وحشتآور کافکایی برای یرما موفق است، اما در مقابل بازی همسر یرما، خوان، بسیار مینیمال است و کمک زیادی به درک انگیزههای او و دلیل بی میلیاش به بچه دارشدن نمیکند. اما سردی رابطه این زوج مرتب با حرکات مختلف نشان داده میشود، و اوج آن را میتوان صحنهای دانست که ظاهرا خوان اصلا قادر به شنیدن یرما نیست.
چیزی که شاید از کاستیهای کار باشد بلا استفادهبودن بخش عظیمی از صحنه در بیشتر جاهای نمایش است، این مشکل معمولا وقتی پیش میآید که صحنه تمرین کوچکتر از صحنه اجراست، نتیجه آن عدم درک فضای درست از سمت بازیگرها و نبود طراحی کافی برای فضا است.در کل میتوان به کار نمره قابل قبول داد، شاید بهترین نکته کار را بتوان استفاده خوب از صدا و موسیقی دانست و ضعف آنرا برداشتی که از نمایشنامه اصلی شده، چون هم پیرنگ نمایش و هم خود کاراکترها در این برداشت مبهم به نظر میرسند.
کد مطلب: 125796