به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۵ - ۱۹:۳۲
 
۶
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۱ ساعت ۱۶:۱۰
کد مطلب : ۱۲۵۷۹۹

برای کسانی که همیشه هستند!

روزنامه بهار- مرتضی آژند

با گذشت زمان و نیازهای روز لازم است تا افراد و چهره‌های ناکارآمد و پیشکسوت هر حوزه فعالیتی تغییر کنند تا با تزریق نیرو و تفکری خلاق متناسب با شرایط جدید که ملزومات روز را شناخته است، تحرک مدیریتی نو که حاصل شیوه آموزشی نوین است در دستگاه‌ها و سازمان‌ها حاکم شود. چند سال یا بهتر گفته باشیم چند دهه‌ای شاید باشد که عده‌ای تحت هر شرایطی هستند و فعالیت می‌کنند، به فوتبال نگاه کنید؛ مربیانی هستند که همیشه تیم دارند و به محض اخراج از یک تیم سکاندار یک تیم دیگر می‌شوند.

در این جابه‌جایی‌ها تنها چیزی که اهمیت ندارد کارنامه مربیگری شخص انتخاب شده است، چرا که اگر کارنامه ملاک عمل بود یک عده همیشه نبوده‌اند. وجود فضای انحصاری و دلال‌گونه در سطح فوتبال باعث شده است تا مدیران و مربیان جوان و آینده‌دار و دیگر کاربلدان این عرصه که در پازل دلال‌ وار و انحصاری فوتبال جایی ندارند تیم نداشته باشند، در عرصه مدیریت سایر رشته‌های ورزشی هم همین‌طور است و عده‌ای سالیان متمادی ریاست یک فدراسیون را قبضه کرده‌اند؛ روسایی که حاصل چندین سال فعالیت و کارنامه ورزشی‌شان در عرصه جهانی حتی یک سهمیه یا مدال المپیک نمی‌باشد. واکاوی پرده سینماها و شبکه نمایش خانگی نیز نشان می‌دهد که در این عرصه هم همیشه کسانی هستند که به ایفای نقش می‌پردازند، کارنامه هنری این بازیگران پر است از فیلم‌های کلیشه‌ای یکنواخت که در همه آنها یک سری رفتارها و ژست‌ها تکرار شده است، این دسته از هنرمندان که به لطف همان انحصار و فضای دلال وار، هر نوع بودنی را تجربه می‌کنند باعث خانه‌نشینی دیگر فعالان و علاقمندان این عرصه شدند. فضای مدیریتی و سیاسی کشور بغرنج‌تر از مواردی است که برای نمونه ذکر شده است، سالیان سال است که مدیرانی در عرصه میانی و کلان کشور وجود دارد و تنها مدیریتشان از یک نهاد به سازمان دیگر تغییر می‌کند.

یک مدیر که استیضاح می‌شود هنوز مراسم تودیع و معارفه‌اش به پایان نرسیده است که از سمتِ جدید آن رونمایی می‌شود، بررسی هم نمی‌شود که در چندین سال مدیریتش چه اقداماتی صورت داده است و آیا شایستگی کسب منصب جدید را دارد یا ندارد؟ عده‌ای دیگر از مدیران کلان کشور نیز به بهانه خدماتی که در اوایل انقلاب داشتند پست‌هایی کلیدی را عمری است که در اختیار گرفته‌اند و اجازه چرخش دوره‌ای قدرت را سلب کرده‌اند. کهنگی و سیستم تکراری مدیریت حاکم بر کشور باعث شده است که از همه ظرفیت‌ها و توان نیروی انسانی موجود استفاده نشود و همان طرز تفکری که قبلاً بوده است و شاید هم در زمان خاص خودش کارآیی لازم را داشته است جوابگوی شرایط موجود نباشد، شاهد کهنگی این نوع مدیریت مصائب و گرفتاری‌هایی است که جامعه امروزی ما به آن دچار شده است و همه روزه بخشی از کشور را در سوگ فرو می‌برد. بحث بر سر آن نیست که همه مدیران، مربیان، هنرمندان و... خانه نشین شوند، بحث بر سر افراد سفارشی ناکارآمدی است که در این سیستم وجود دارند یا افرادی که دیگر به پایان رسیده‌اند و دانستنی هایشان پاسخگوی نیازهای امروز نمی‌باشد بلکه می‌توانند در انتقال تجارب و امثالهم فعالیت کنند، بحث بر سر مدیران اشتباهی است که باعث شده‌اند استفاده از نیروهای جوان آموزش دیده که نگاه تازه‌ای به مدیریت دارند خانه‌نشین شوند.