محمد معینی
روزنامه بهار
اگر مبنا، شناسنامه و مختصات شفاف شده سالهای اخیر از «اصولگرایی» (به عنوان یک جناح سیاسی) باشد، اصولگرایان کمتر از اصلاحطلبان برنده انتخابات ریاستجمهوری بودهاند و در بهترین حالت، به واسطه احاطه بر سایر منابع قدرت، توانستهاند از برنده انتخابات، امتیاز بگیرند. از همین رو عقلانی است که هر نوع اعلام انصراف افراد منسوب به این جریان سیاسی از کاندیداتوری در انتخابات سال آینده را، عموما یک پیام درون جناحی (و نه پیامی برای آرای ملی) تلقی کرد. این پیام میتواند ابلاغ پیام «تواضع» به کاندیداهای پرشمار بالقوه اصولگرایان برای خلوت کردن صحنه و آراستن آن با کاندیدایی یگانه وترجیحا تازهنفس باشد.
اصولگرایان به هر روی ناگزیرند انتخابات سال آینده را جدی بگیرند؛ نتیجه انتخابات سال آینده، با وجود «قالب» مجلس خبرگان و در غیاب مرحوم هاشمی رفسنجانی، انتخاباتی است مهم و جریانساز برای آینده کشور که اصولگرایان حتی روی کاهش آرای روحانی در آن، نیاز به سردادن آوای شادمانی و تلاش برای خوشهچینی خواهند داشت. در مطالعه منصفانه توزیع فراوانی قدرت، خود اصولگرایان نیز، میزان نسبتا بالای حضور خود را در قوه انتخابی دیگر (مقننه) در ادوار مختلف طی سه دهه گذشته، بیتردید مدیون قرابت سیاسی خود و اعضای نهاد ناظر بر انتخابات (شورای نگهبان) میدانند. مضاف بر اینها، حتی در صورت عدم توفیق در انتخابات ملی و منطقهای، اصولگرایان هیچگاه برای تدبیر امور مملکت دستانشان خالی از ابزار پرتعداد و موثر «اعمال قدرت» نبوده است.
نتیجهگیری ساده از این آرایش سیاسی، پذیرش این قاعده را که بین «وزن اجتماعی» اصولگرایان و قدرتی که در اختیار دارند، رابطهای مستقیم و خطی وجود ندارد، آسان میکند. در توجه به این نتیجه، این مهم رخ نشان میدهد که اصلاحطلبان و اعتدالیون (به معنی حامیان حسن روحانی) چه باید کنند تا همزمان با کسب قدرت از مجاری قانونی، افکار عمومی را با شعاع واقعی اختیارات خود آشنا سازند؛ بیآنکه این تلاش، منجر به توقف در ارتقای سطح کارآمدی نهادهای قدرتِ در اختیار، یا افزایش نزاع و تنش بلاوجه بین جناحهای سیاسی شود؟ این مسئله وقتی اهمیتی فزونتر مییابد که هنوز فلوچارت قدرت در کشور، شفاف نیست . اصولگرایان امّا – به خطا – گمان میبرند این نارضایتیها، آتشی است که بین خشک وتر، تفکیک قائل میشود!