روزنامه بهار: با اعلام نتیجه انتخابات شورای مرکزی جمنا که گویا قرار است دربرگیرنده طیف اکثریت در جریان اصولگرا باشد نامی در این فهرست به چشم میخورد که ذهنها را به سمت شورای شهر تهران و انتخاب شهردار و حواشی آن میبرد. الهه راستگو عضو پیشین حزب اصلاح طلب کار که با نام و نشان اصلاح طلبی وارد شورای شهر شد، قول داد که به نامزد مورد حمایت این جریان سیاسی در انتخاب شهردار رای دهد و در هنگام رای گیری به سمت دیگری چرخید و قالیبافِ اصولگرا را ترجیح داد.
راستگو با این کار نشان داد که الفبای کار حزبی و تشکیلاتی را نیز یاد نگرفته است و حتی اخلاق را هم فراموش کرده زیرا هم مصوبه حزب متبوعش را پس از قبول اجرا نکرد و هم قولش را فراموش کرد. پس از این اتفاق و اعتراضات اصلاح طلبان به این عضو شورای شهر او روز به روز به جریان اصولگرا نزدیک و نزدیکتر شد و آن طور که منتقدانش میگویند علاوه بر بهرههای سیاسی از این قرابت به اصولگرایان منفعت هایی نیز نصیبش شده است.
راستگو همواره این مسئله که نزدیکی اش به شهردار تهران و جریان اصولگرا باعث منافعی اقتصادی برایش شده است را تکذیب کرده است اما بهره مندی سیاسی ناشی از نزدیکی به اصولگرایان موضوعی است که به شکل مشخصی روشن است؛ به علت ساختار قدرت در ایران نزدیک شدن به جریانات منتسب به اصولگرایان برابر با بهره مند شدن از مواهب و رانت هایی در حوزه سیاست خواهد بود.
حالا امروز و بعد از گذشت چند سال الهه راستگو عضو شورای مرکزی جمعیت مردمی نیروهای انقلاب «جمنا» به عنوان پر سر و صداترین تشکل اصولگرایان برای انتخابات96 شده است و قاعدتا مانند دیگر اعضای این تشکل سیاسی در آرزوی پستی در دولت دوازدهم. حضور راستگو در جمع اصولگرایان نشان از آن دارد که هنوز برخی آن طور که باید و شاید سیاست ورزی را نیاموختهاند و به همین جهت است که به سادگی فردی را که همین چندی پیش سابقهای منفی در کار تشکیلاتی را از خود به جا گذاشته است به عنوان عضو شورای مرکزی یک تشکل سیاسی مهم بر میگزینند.
مشی و روشی که راستگو مصداقی از آن است برای نهادینه شدن فرهنگ تحزب در ایران به شدت خطرناک است و بال و پر دادن به چنین افرادی تنها باعث آن خواهد شد که اهمیت و لزوم وجود «احزاب» بیش از پیش جدی گرفته نشود.در ایرانِ ما، به دلایل تاریخی و سیاسی آنچنان روی خوشی به تحزب نشان داده نمیشود و روسای جمهور کشور نیز در کمال تعجب افتخارشان این است که عضو هیچ حزبی نیستند و به اصطلاح فراجناحیاند!
این نوع مواجهه با مفهوم «حزب» باعث آن شده است که داشتن طرح و برنامه مشخص و همچنین تیمی همراه و هماهنگ برای اداره کشور به فراموشی سپرده شود. در نتیجه این امر شاهد آن هستیم که معمولا دولتها پس از برگزیده شدن تازه به فکر برنامه ریزی و همراه کردن عدهای برای اجرای آن برنامهها میافتند. اصولگرایان با در صدر نشاندن امثال الهه راستگو شاید بدون آن که خود بخواهند و بدانند تیشه به ریشه «تحزب» در ایران میزنند.