روزنامه بهار: در این قریب به چهار سالی که از عمر دولت اعتدال میگذرد از جمله مواردی که به شکل مکرّر از سوی جریان مخالف دولت تبلیغ میشود عدم مدارای روحانی و تیم همراهش نسبت به منتقدان است. آنها برای اثبات سخنشان مثال هایی از برخی کلمات استفاده شده از سوی رئیسجمهور نیز میآورند. پیش از بررسی آن مصداقها خوب است ابتدا معنای مدارا با منتقد را با هم مرور کنیم. آیا ایجاد فضایی باز برای نقد دولت چه در رسانهها و چه گاهی اوقات در تجمعات خیابانی نشانهای از مدارا نیست؟
همین موضوع در دولت پیشین که محبوب همین جریان مخالف دولت فعلی بوده است در چه وضعی بود؟ آیا دستوراتی صریح مبنی بر عدم هر گونه نقدی به مذاکرات هستهای را فراموش کرده ایم؟ ممکن است برداشت برخی از مدارا این باشد که دولت میبایست حرف منتقدان را بپذیرد و به آن عمل کند. به نظر میرسد این انتظار بیهودهای است و دولتها تنها میبایست فضا را برای بیان آزادانه نقدها و اعتراضات باز کنند نه این که گوش به فرمان افردی باشند که بارها با رای منفی اکثریت روبهرو شده اند. حالا با هم چند مصداقی که از نگاه مخالفان دولت توهین رئیسجمهور به منتقدانش بوده است را بررسی کنیم.
-1اقلیت خطاب کردن منتقدان؛ جریان مخالف دولت معتقد است که روحانی آنها را در برخی سخنرانی هایش «اقلیت» خطاب میکند. در پاسخ باید گفت که مگر «اقلیت» بودن توهین است؟ از آن مهمتر برای توصیف افرادی که کمتر از نیمی از آرا را کسب کردهاند در همه جای دنیا از همین تعبیر استفاده میکنند و دقیقا مشخص نیست که این افراد «اقلیت» را چه معنا کردهاند که از آن توهین برداشت میکنند.
-2 افراطی و تندرو خطاب کردن منتقدان؛ تندروی و میانه روی جزو مفاهیمی است که در دین و مذهب ما آمده است و روایات متعددی در نفی یکی و تایید دیگری وجود دارد. در نتیجه چنین خطاب کردنی سابقهای به درازای تاریخ دارد و ارتباطی به سالهای اخیر ندارد. نکته دیگر آنکه برای برخی رفتارها و گفتارها که هزینههای بسیاری را بر نظام تحمیل کرده است چه واژهای باید به کار برد؟ آیا تلاش روحانی برای جدا کردن افراطیون از جریانهای اصیل منتقد دولت توهین به منتقدان است؟ به نظر میرسد که اتفاقا منتقدان دولت میبایست قدردان رئیسجمهور باشند که همواره منتقدان دولتش را از تندروها تفکیک کرده است.
-3 عقب مانده خطاب کردن منتقدان؛ جملهای که مد نظر مخالفان دولت است را با هم بخوانیم: «بعضی افراد حرفهای قشنگی میزنند که برای یک قرن و نیم قرن پیش است، یک مقدار از تاریخ عقب هستند» مشخص نیست جریان مخالف دولت از کدام بخش این جمله واژه «عقب مانده» را کشف کرده است؟ ! این که نگاه برخی افراد به موضوعاتی در حوزه هایی عقبتر از مقتضیات زمان است موضوعی است که بسیار بعید است که جریان منتقد دولت نیز آن را انکار کند. بنابراین آنچه روحانی گفته است اولا چنان واژهای در آن نیست، ثانیا بیان مطلبی بدیهی بوده است که در هر زمانی میتوان آن را به عینه در برخی مشاهده کرد.
-4 منتقدان به جهنم بروند؛ این تعبیر از آن دست مواردی است که در این دو، سه سال بسیار تکرار شده است و برخی چنین تصور میکنند که با تکرار دروغ میتوانند آن را حقیقت جلوه دهند. خوشبختانه این بخش از صحبتهای روحانی در بخشهای مختلف خبری صداوسیما در همان زمان منعکس شد و همه به عینه آن چه گفته بود را دیده اند. روحانی گفته است: «هر وقت میخواهد مذاکره شود عدهای میگویند ما داریم میلرزیم، به جهنم. بروید یک جای گرم برای خودتان پیدا کنید» همان طور که مشخص است روحانی هیچگاه نگفته است «به جهنم بروید» . ممکن است در پاسخ گفته شود که چنین ادبیاتی در شان رئیسجمهور نیست. نقد قابل قبولی است و آقای رئیسجمهور میبایست با همه فشارهایی که در آن برهه زمانی از سوی برخی افراد که میبایست یار دولت اکثریت باشند وارد میآمد نباید از چنین لفظی استفاده میکرد اما بین دو جمله «به جهنم که فلان نظر را دارید» با «چون فلان نظر را دارید به جهنم بروید» تفاوتهای آشکاری وجود دارد که عدهای نمیخواهند آن را بفهمند.
-5 عصر حجری خواندن منتقدان؛ این مورد از آن دست مواردی است که جریان مخالف دولت مستقر دارد خودزنی میکند. برای توضیح بیشتر آنچه روحانی گفته است را بخوانیم: «مگر قرار است کسی فرهنگ را در کپسولی کند و در نسخهای بنویسد تا آن را از داروخانهای خریداری کنیم؟ گویی عدهای هنوز در دوران حجر میاندیشند» پرسش قابل طرح از آنان که این جمله روحانی را توهین به منتقدان میخوانند این است که مگر منتقدان در خصوص فرهنگ چنین نگاهی دارند؟ فرض کنیم محبوبان همین جریان مخالف دولت فعلی بر سر کار باشند اگر عدهای درباره فرهنگ چنین تصوری داشته باشند درباره شان چه خواهند گفت؟ آیا چنین نگاهی به مقوله فرهنگ اندیشیدن در عصر حجر نیست؟ نکته دیگر این است که آیا بین آن چه روحانی گفته است با این جمله که «منتقدان من عصر حجری اند» تفاوتی نیست؟ !
-6 بیشناسنامه دانستن منتقدان؛ این جمله روحانی نیز از آن دست مطالبی است که در این دو، سه سال بسیار گفته شده است و حتی کار به تفاسیر عجیب و غریبی هم از آن کشیده شده است که آدمی از شنیدن برخی از آنها حیرت میکند. اما روحانی چه گفته است: «از همه میخواهیم با شناسنامه حرف بزنند، بگویند از کجا هستند، وابسته به کدام جناح هستند و با نام جناح خود سخن بگویند نه از جانب ملت ایران» . آن چه رئیسجمهور به آن اشاره میکند یک مرض همه گیر است که اصلاح طلب و اصولگرا هم نمیشناسد و تقریبا همه فعالان عرصه سیاست دچار آن هستند؛ صحبت از جانب مردم. این بیماری آنگاه مضحک میشود که به عنوان مثال افرادی که بارها روشن شده است که هیچ جایگاهی در بین اکثریت ندارند با استفاده ازتریبونهای عمومی و رسانه هایی که محل درآمدشان همواره محل سوال بوده است در کمال وقاحت از جانب مردم سخن میگویند، این که در برابر چنین افرادی گفته شود به جای سخن از جانب مردم از طرف جریان خود و با شناسنامه جناح خود سخن بگویید توهین است یا اصلاح یک روند غلط؟ به نظر میرسد اگر قرار باشد کسی از جانب مردم سخن بگوید معقولتر آن باشد که منتخب اکثریت چنین کند.
-7کم سواد دانستن منتقدان؛ آیا جریان مخالف دولت روحانی معتقد است که تمام منتقدان دولت در بالاترین درجه از سواد قرار دارند و افراد کم سواد در بین شان نیست؟ آیا چنین ادعایی پذیرفتنی است؟ جریان مخالف دولت و از آنها بیشتر منتقدان اصیل دولت خود به خوبی آگاهند که این افرادِ کم سواد اما پر سر وصدا در بسیاری از مواقع باعث شدهاند که نقدهای جدی جریانات منتقد دولت نیز زیر سایه مطالب کم مایه و خلاف واقع مطرح شده از سوی آنان قرار بگیرد. تفکیک کم سوادهای پر سر وصدا از منتقدان بیش از همه به سود جریانات منتقد و مخالف دولت خواهد بود.
سخن آخر آنکه با کنار هم قرار دادن این موارد و دیگر موضوعات مشابه میتوان به این نتیجه رسید که جریان مخالف دولت با بزرگنمایی و وارونه نمایی؛ که تا انتخابات96 قرار است ادامه پیدا کند، مشغول «آب در هاون کوبیدن» است، زیرا در دنیای امروز هر فردی به سادگی میتواند آن چه که این حضرات توهین روحانی، به منتقدان و محدود کردن آزادی برای منتقدان دولت میخوانند را با جستجویی ساده پیدا کند و چنین طراحی هایی کودکانه و بیسرانجام خواهد بود.