به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ ساعت ۱۵:۴۶
کد مطلب : ۱۲۶۶۶۲

مصائب اصلاح‌گری

محمد توکلي
با مروری بر فعالیت‌های جریانات اصلاحی درون نظام در این دو دهه اخیر به نتیجه‌ای تلخ می‌رسیم و آن اینکه اصلاح‌گران به شکل همزمان همواره از دو جهت تحت فشارهایی بی پایان قرار می‌گیرند. فشارهایی که باعث آن می‌شود که آن‌ها نه به اهدافی که برای فعالیت‌های خود تعیین کرده‌اند برسند و نه اصلاح و تغییر آن چنانی در ساختارهای غلط رخ دهد. این نوع فشارها معمولا از درون نظام و بیرون نظام به شکل همزمان به جریانات اصلاحی وارد می‌آید. فشارهای درون نظام به برخی تفکرات تندرو باز می‌گردد که در برخی نهادهای تصمیم گیر نفوذ کرده و خلاف مشی توصیه شده از سوی بزرگان نظام مبنی بر جذب حداکثری و از آن مهمتر در نقطه مقابل اصول مطرح شده در قانون اساسی برخوردهای ناصوابی با چهره‌های اصلاحات را در دستور کار خود قرار می‌دهند. حذف بسیاری از چهره‌های مطرح این جریان سیاسی‌- اندیشه‌ای از گردونه رقابت در دوره‌های مختلف انتخابات که از سال‌ها پیش در دستور کار برخی قرار گرفته است و پس از وقایع تلخ88 کار را به جایی رسانده که فی‌المثل در انتخابات92 یا انتخابات مجلس در زمستان 94 جریان اصلاح طلب به چهره هایی تمایل نشان داده است که نه خود داعیه اصلاح طلب بودن دارند نه جامعه از آن‌ها سابقه فعالیت هایی ذیل گفتمان اصلاحی را چندان به خاطر می‌آورد یا برخی محدودیت‌های سخت گیرانه برای بزرگان اصلاحات در سال‌های اخیر دیگر نشانه از فشارهایی است بر اصلاح طلبان وارد می‌آید. محدودیت‌های رسانه‌ای، رفتار انحصاری صدا وسیما، سخت گیری‌های بلاوجه و غیر قانونی برای برگزاری تجمعات و. . . از دیگر موضوعاتی است که جریانات اصلاحی را تحت فشار شدید قرار می‌دهد و باعث آن شده است که قدم‌های محسوسی برای اصلاح برخی روندهای غلط و کژی‌ها مشاهده نشود.

 اما از سوی دیگر فشارهایی هم از مجموعه هایی خارج از نظام بر اصلاح طلبان وارد می‌آید.
برخی افراد که اساسا معتقد به تغییر نظام هستند و بر این باورند که بنیان‌های نظام سیاسی مستقر دچار اشکالات جدی است و می‌بایست از پایه همه چیز تغییر کند که در ادبیات رسمی «برانداز» نامیده می‌شوند با قرار دادن خود در بین جریانات اصلاحی مرتکب تندروی هایی می‌شوند که هزینه‌های بسیاری را برای اصلاح طلبان ایجاد می‌کند و هنگامی که بزرگان اصلاحات با چنین افراطی گری‌های بی سرانجامی همراهی نمی‌کنند یا سخنی در رد آن به میان می‌آورند «ترسو» هایی خطاب می‌شوند که در وقت خطر جا می‌زنند! شاید بتوان علت العلل بروز این مشکل را عدم فهم دقیق هر دو سوی فشارآورنده بر جریان اصلاحات از مفهوم اصلاح طلبی دانست.

تندروهای درون نظام تصورشان از اصلاح طلبی همان توطئه خارجی و براندازی است و تندروهایی که خارج از نظام تعریف می‌شوند نیز از مفهوم اصلاح طلبی مقابله با جمهوری اسلامی را مراد می‌کنند! واقعیت آن است که بزرگان جریانات اصلاحی به معنای واقعی کلمه به دنبال «حفظ نظام» هستند و همانطور که بارها گفته‌اند حتی در روزهای پر التهاب پس از انتخابات88 هدفی را جز «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» دنبال نمی‌کنند.در نتیجه بهتر است افراد درون نظام عینک بدبینی به مقوله‌های سیاسی را از چشمان خود بردارند و افراطیون خارج از نظام که در توهم براندازی هستند خود را به جریان‌های اصیل اصلاح طلب نچسبانند.