به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۹:۳۹
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۸ ساعت ۱۰:۱۵
کد مطلب : ۱۲۶۷۶۳

دوئل خونین تلگرامی دو رقیب عشقی

گروه حوادث_رسانه‌ها: روزنامه ايران نوشت: افشای ماجرای دوستی تلگرامی همزمان دختر جوان با دو پسر، منجر به دوئل عشقی و قتل یکی از آنها شد.  کل کل‌ها تمامی نداشت. از یک طرف سهراب مدعی بود که دختر مورد علاقه‌اش مشکل اخلاقی ندارد و حرف‌هایی که درباره‌اش زده می‌شود تهمت است. از طرفی کامران مدعی بود ازمدت‌ها قبل با دختر جوان دوست بوده و...سرانجام مشاجرات آنها در گروه تلگرامی که کامران، سهراب و یکی از دوستانشان به نام شهروز در آن عضو بودند، بالا گرفت و درنهایت کامران از سهراب خواست تا قرار ملاقاتی تعیین کند و رو در رو باهم صحبت کنند. لحظاتی بعد زنگ تلفن همراه کامران به صدا درآمد و سهراب، نشانی محلی را در محدوده بلوار کشاورز داد. ساعت 8 شب دوشنبه 16 اسفند بود که کامران همراه یکی از دوستانش به محل مورد نظر رفت و با سهراب تماس گرفت و از او خواست تا خودش را نشان دهد.

دقایقی بعد سهراب که درهمان حوالی دکه روزنامه فروشی داشت از دکه خارج شد و به سراغ کامران رفت و در عرض چند دقیقه صحبت‌های آنها بر سر دوست مشترک‌شان- الهام- به درگیری شدیدی انجامید و سهراب با چاقو به کامران و پسر جوانی که همراهش بود حمله کرد. همان موقع کارگران رستورانی درنزدیکی محل حادثه به همراه عابران وارد معرکه شدند. اما در این میان کامران بر اثر شدت ضربات جان باخت و دوستش بشدت مجروح شد.

به دنبال این جنایت، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم تحقیق اعلام شد و با حضور آنها در محل حادثه تحقیقات آغاز شد. تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی باردیابی‌های ویژه پلیسی، سهراب را در یک عطاری شناسایی و دستگیر کردند. روز گذشته سهراب و شاگردش برای تحقیقات به دادسرای جنایی پایتخت منتقل شدند. سهراب ابتدا منکر قتل بود اما در ادامه تحقیقات درحضوربازپرس منافی آذر ازشعبه سوم دادسرای جنایی به قتل کامران اعتراف کرد: «چهار سال قبل در دکه روزنامه فروشی کارگری می‌کردم، صاحب دکه دختری به نام الهام داشت. بعد از مدتی از دکه بیرون آمدم و برای خودم دکه‌ای زدم و از صاحبکارم و دخترش الهام که تا به حال ندیده بودمش خبری نداشتم. تا اینکه چند روز قبل دریک گروه تلگرامی عضو شدم، الهام هم عضو گروه بود و بعد از مدتی در چت خصوصی برای هم پیام دادیم. روزقبل ازحادثه، یکی از دوستانم گفت که الهام با پسری به نام کامران دوست بوده و از مشکلات الهام حرف زد. اما من که به‌شدت ناراحت شده بودم منکر این حرف‌ها شدم. دوستم که اوضاع را این‌طوری دید یک گروه سه نفره که من و خودش و کامران عضوش بودیم تشکیل داد.»

او افزود: «کامران از مشکلات اخلاقی الهام می‌گفت و من با اینکه تا به حال الهام را ندیده بودم و حتی صدایش را نشنیده بودم از او دفاع می‌کردم. درنهایت به کامران زنگ زدم و قرار شد همدیگر را حضوری ببینیم و من آدرس دکه روزنامه فروشی‌ام را دادم. داخل دکه دراز کشیده بودم که کامران با من تماس گرفت، او مقابل دکه‌ام ایستاد و حتی یک دلستر هم از شاگردم خرید اما چون آدرس دقیقی از من نداشت و مرا نمی‌شناخت، از آنجا عبور کرد. به کامران آدرس اشتباهی دادم و زمانی که از آنجا دور شد به طرفش رفتم و باهم درگیر شدیم. بعد هم با چاقویی که همراهم بود به آنها حمله کردم».

باتوجه به اعتراف‌های متهم جوان، بازپرس منافی آذر دستور انتقال متهم 23 ساله به اداره آگاهی و تحقیقات بیشتردراین باره را صادر کرد. این درحالی است که دوست مقتول نیز در بیمارستان تحت درمان است.