به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۴:۱۹
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ ساعت ۱۱:۰۷
کد مطلب : ۱۲۷۱۳۴
گفتگوی «بهار» با یک ایران‌گرد نیکوکار

خانه‌به‌خانه می‌گردیم تا هیچ فقیری نماند

نگار قاسمی- روزنامه بهار: در هزارتوی شهر شلوغ، دل‌های مهربانی هست که برای نوع‌دوستی می‌تپند. در زیر سقف این شهر، آدم‌های بی‌چیزی هستند که به چشم نمی‌آیند ولی افرادی نیز هستند که با درد هم‌نوع خود به درد می‌آیند و با شادی آن‌ها شاد می‌شوند و با اندوه آن‌ها اندوهگین. فرصتی پیش آمد تا با یکی از این انسان‌های نوع‌دوست آشنا شوم؛ آیدا پوریانسب دانشجوی دکترای مدیریت تکنولوژی و فعال مدنی. من او را در میان انسان‌های فعال در صفحات مجازی یافتم. گپ‌ و گفت‌وگویی با وی داشتم که حاصل آن از نظر خوانندگان می‌گذرد.
خودتان را در چند جمله معرفی کنید.
من آیدا پوریا نسب دانشجوی دکترای مدیریت تکنولوژی هستم و همسرم آزاد مطهری در کار موسیقی و آهنگ‌سازی و خوانندگی است. در واقع ما ایران‌گردی می‌کردیم و رؤیای گشتن کل شهرها و روستاهای ایران را داشتیم؛ البته ما به آرزوی خود رسیدیم و روستاهای زیادی را دیدیم که طبیعت بکر و دست‌نخورده‌ای داشتند، هرچند به جز طبیعت زیبا ما چیزهایی را دیدیم که فکرش را نمی‌کردیم و این آغاز ماجرا بود.

بله آغاز ماجرای کمک به کودکان فقیر‌. سوال اینجاست، از نظر مالی برای کمک به بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست در مضیقه قرار ندارید؟
ما به صورت مستقل به این بچه‌ها کمک نمی‌کنیم. از روستائیان و بچه‌های فقیر و افراد کم‌بضاعت عکس می‌گیریم و در صفحات مجازی به اشتراک می‌گذاریم. این باعث می‌شود افراد خیرخواهی پیدا شوند و به آن‌ها کمک کنند. می‌توان گفت که این مردم هستند که پیش‌قدم می‌شوند برای کمک به هموطن خود. ما با اشتراک گذاشتن رنج‌ها باعث می‌شدیم مردم کمک کنند و فقر را در روستاها کمرنگ می‌کردیم. مردم باعث می‌شدند بچه‌های روستایی لبخند بزنند چون به‌جای دمپایی لاانگشتی می‌توانستند کفش بپوشند. همین برگشتن بچه‌ها به مدرسه باعث می‌شد ما با شدت و قدرت بیشتری به کارمان ادامه دهیم. بیماری‌هایی که علاج می‌‌شوند و مردمی که کمک می‌کنند و منتظر سفرهای بعدی ما هستند، این‌ چیزی است که ما را تشویق می‌کند.

 شما فرد پرمشغله‌ای هستید و به جاهای مختلف سفر می‌کنید. این تأثیر منفی در کار شما داشته؟
بله. من و همسرم آدم‌های پرمشغله‌ای هستیم. هم درس می‌خوانیم هم کسب‌وکار شخصی خودمان را داریم. ما سعی کردیم هم وقت برای کارهایمان بگذاریم و هم به سفرهایمان برسیم و هم این‌که از کسب‌وکار آنلاین استفاده کردیم. رستوران کوچکی که داشتیم را به یک کترینگ بزرگ توسعه دادیم و اسمش را آیزا فود گذاشتیم که ترکیب اسم من و همسرم یعنی آیدا و آزاد است. به این ترتیب در طول سفر نیز می‌توانیم سفارشات کیک و کوکی و غذا را به صورت آنلاین بگیریم. تیمی که برای ما کار می‌کنند زنان سرپرست خانوار هستند. ما سفارش می‌گیریم و آن‌ها آن را تهیه نموده و تحویل مشتری می‌دهند. به لطف فناوری ما می‌توانیم با اقواممان در ارتباط باشیم و همراه سفرمان به کسب‌وکار بپردازیم و به مدد فنآوری چیزهای جدید یاد بگیریم.

فضای مجازی چقدر کمک حال شما در رسیدن به اهداف خیرخواهانه‌  شما بوده؟
ما مدیون فضای مجازی هستیم. به خاطر همین فضای مجازی هست که مشکلات در دنیای واقعی حل می‌شود.

کمک‌های مالی مردم در چه حد است؟
کمک‌های مالی که به ما می‌شود از هزار تومن هست تا چند میلیون. کمک می‌تواند یک قرص نان باشد تا یک بچه مدرسه‌ای را سیر کند و یا شاید هم کمک‌های میلیونی باشد برای خرید ماشین یا خرید خانه یا احداث سوپرمارکت برای افرادی که توان کار نداشتند و شرمنده‌  اهل و عیال خود بودند. برای نمونه مردی که پا نداشت و فقط می‌توانست در سوپرمارکت نشسته و کار کند. یا هلیای ما که عمل نخاع داشت و هزینه  3 میلیونی عملش را یک خیر تقبل کرد. هم‌چنین یک زندانی را آزاد کردیم و خانه‌ای ساختیم برای موسی که سقف خانه‌اش می‌ریخت نزدیک به 40 میلیون به او کمک کردیم. ما کمک‌های هزار تومانی نیز داریم. حتی گل‌سر نیز هدیه می‌دهند. کتاب، لباس‌های دست دوم و نو و یا ارزاق عمومی مثل ماکارونی و رب گوجه برایمان می‌فرستند. هر کس در حد وسع خودش کمک می‌کند و همه‌ی آن‌ها ارزشمند و گره‌گشا هستند.

بیش‌ترین استان‌هایی که سفر کردید کدام بوده است؟
ما به بیش از 17 استان سفر کردیم. خیلی از شهرها و روستاها را گشتیم، به بیش از 500 روستا رفتیم. به سیستان ‌و ‌بلوچستان محروم رفتیم، کهگیلویه‌ و ‌بویراحمد، گیلان، مازندران، گلستان، قم، مرکزی، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، همدان، هرمزگان، فارس، خوزستان، خراسان رضوی، شمالی و جنوبی و خیلی جاهای دیگر و خانواده‌هایی را نیز تحت پوشش قرار دادیم. ما دوست داریم تمام ایران را بگردیم. مهم نیست چقدر مشکل حل شده مهم این است چقدر مشکل مانده.

شما خانم هستید. طبیعتاَ در ذات خانم‌ها حس مادری وجود دارد. آیا این حس شما را به این کار خیرخواهانه هدایت کرده است؟
جالب این است که بدانید حسی که به بچه‌ها می‌توان داشت هم حس مادرانه است هم پدرانه. وقتی من بچه‌ای را می‌بینم و بغض می‌کنم، همسرم هم آشفته می‌شود. همان قدر که من تلاش می‌کنم برای درمان یک کودک، آزاد نیز برای بهبودی او تلاش می‌کند. همان‌گونه که گریه کردن بچه‌ها دل مرا می‌لرزاند، آزاد نیز به هم می‌ریزد. ما به هر جایی سفر کردیم احساس کردیم بچه‌های خودمان را می‌بینیم. بچه‌ها خیلی شکننده‌اند. وقتی آسیب می‌بینند دل ما هم با آن‌ها آسیب می‌بیند. بچه‌ها دل سنگ را آب می‌کنند، چه برسد به دل نازک ما. بچه‌ها موجودات بی‌گناهی هستند که بی‌خبر به این دنیا آمده‌اند. حق آن‌ها این نیست که درد و فقر را تجربه کنند. حقشان نیست که با شکم گرسنه به خواب بروند. این چیزی که ما را اذیت می‌کرد و دردمان را دو چندان، باعث می‌شد با قدرت‌تر و با سرعت بیش‌تری ادامه دهیم. صد در صد این است که احساس مادرانه و پدرانه تأثیر داشته و ما بعضی وقت‌ها که با هم صحبت می‌کنیم ناخودآگاه از کلمه‌ پسرمان، دخترمان استفاده می‌کنیم. شاید آن بچه‌ها ندانند که ما پدر و مادرشان هستیم ولی ما می‌دانیم که بیش از صد بچه در همه‌ استان‌ها، دختران و پسران ما هستند.

این کار شما عشق است یا فلسفه؟
کار ما فلسفه‌ عشق است. فلسفه‌ عشق یعنی مهربان بودن. یعنی گذشت کردن. فلسفه عشق یعنی از خودم می‌گذرم تا تو بیش‌تر و بهتر زندگی کنی. ما از خودمون نگذشتیم ما داریم زندگی می‌کنیم، لذت می‌بریم.  به کمک مردم داریم کاری می‌کنیم که بقیه‌ هم از زندگی خود بتوانند لذت ببرند.

برای آینده برنامه  خاصی در نظر دارید یا اینکه بخواهید کار خود را گسترش دهید؟
برای آینده برنامه‌ ما این است که سعی کنیم هیچ روستایی را از قلم نیندازیم و اینکه به تمام روستاهای محروم و دورافتاده سفر کنیم. خانه به خانه بگردیم تا هیچ فقیری نماند. این برنامه‌ ماست.

نهاد‌های دولتی تا به حال از شما تقدیر و تشکر و یا کمک مالی کرده‌اند؟
بله. چندین سازمان خیریه بودند که به ما مواردی را معرفی کردند که خودشان نمی‌توانستند هزینه‌‌های آن‌ها را تأمین کنند. ما از آن خیریه‌ها تقدیرنامه‌هایی داریم. یا به بهزیستی سر زدیم یا به خانه‌  سالمندان کهریزک رفتیم. این‌ها از ما دعوت می‌کنند بازدید داشته باشیم و ما با موسیقی، با حرف زدن و با عکس گرفتن آن آدم‌ها را خوشحال می‌کنیم. در واقع می‌توان گفت که آن‌ها به ما کمک کردند و ما از آن‌ها کمک گرفتیم و واقعیت این است که مگر چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که یک مشکل حل شود. مهم نیست چه کسی به چه کسی کمک می‌کند.

Kiana
Turkey
۱۳۹۵/۱۲/۲۶ ۱۷:۲۲
اين زوج واقعا انسانن!تو اين شرايطي كه خيليا حتي خانواده خودشون ول ميكنن و فكر منافع خودشونن اين خيلي از خودگذشتگي و عشق ميخواد..دمتون گرم و اميدوارم با قدرت بيشتري ادامه بدين دعاي خير ما پشتتونه (350123)