نامزدهای «خاص» و معضل «شبه تحزب» در ایران
23 فروردين 1396 ساعت 13:46
محمدآزاد جلالیزاده
روزنامه بهار
نخستین روز ثبت نام برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ایران در حالی به اتمام رسید که با تمام احترام باید گفت چهرههای عجیب و غریب در این حضور کم نبودند؛ از آن کارگر زحمتکش فلان کارخانه تا اویی با لباس نامتعارفِ عرف جامعه، تا اویی که ادعای مقامات الهی داشت و چند نفری هم افراد حقوقی و رسمی به هر حال قطعاً در روزهای آتی با ورود افراد جدی و قَدَر، این روند تعدیل شده و رو به عقلانیت خواهد گذاشت، اما سوالی که در اینجا پیش میآید این است که چرا عدهای اینچنین به سمت کاندیداتوری سِمَتهای مختلف— از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس و شوراها— هجوم میبرند بیآنکه حداقلهای شرایط را برای این امر داشته باشند؟ پاسخهای مختلفی میتوان به این سوال پایهای داد، از پاسخهایی از نوع «سنخ روانی افراد و احیاناً آسیب روانی» تا «مشکلات و معضلات اجتماعی و آسیب اجتماعی» ، اما نظرگاهی که نگارنده سر آن دارد از آن منظر کوته بحثی در این زمینه داشته باشد آن است که «معضل شبه تحزب» در ایران منشاء مشکلات بسیاری در امور سیاسی و اجتماعی شده است.
شبه تحزب حالتی بینابین تحزب کامل و عدم تحزب است، شبه تحزب آن حالتی است که «فلسفه تحزب» به درستی نزد سیاسیون درک نشده و تجمعات شبانه و پارتیهای چند نفره عنوان حزب بهخود میگیرد. شوربختانه باید گفت ما در ایران اساساً گرفتار «شبه تحزب هستیم» ، هر دو سه نفر جمع شدهاند و تشکیلاتی به هم زدهاند و در مرکز مستقر، در پی سهم خواهی از قدرت و صندلیاند، در حالیکه یکی از اهداف تحزب، کسب قدرت است و در راس اهداف هر حزبیتربیت نیرو و کادرسازی و آشنایی افراد با چم و خم امور و نظم سیاسی و یاد دادن به آنها که جهش سیاسی مانند جهش ژنتیکی نادر است و بایستی برای پیشرفت سیاسی صبور باشند و آرام آرام طبقات مختلف را طی کنند و یک شبه نخواهند راه صد ساله بپیمایند.
اساساً برای آنکه «سیاست ورزی» در سرزمین ما آغشته به ابتذال دمِدست بودن نشود و به سیاستورزی همچون یک فن و حرفه نگاه شود نیازمندِ یادگیری علم سیاست و کاربرد آن نگریسته شود -علمی که دست یافتن به آن و عملیاتی کردنش نیازمند وقت گذاشتنها و الماسهاتراشیدنها باشد تا هر که خود را در این وادی فعال و صاحب نظر نداند- ما بایستی به سمت چند حزب محدود ولی فراگیر و کلی و «تمامْ سرزمینی» برویم، احزابی که در عین محدودیت همه نوع سلیقه سیاسی پایبندی به نظم مستقر سیاسی موجود را دربرگیرند و امر سیاست ورزی را در جامعه نشاطی دوباره دهند و در عین حال از عوام گرایی مردم فریبانه جلوگیری کنند.
اگر این وضعیت نضج گیرد و پایدار شود بعد از مدتی به صورت خودبه خودی سبب پایداری و استحکام هر چه بیشتر نظم مستقر سیاسی - اجتماعی میشود و در جهت نظم دهی به جامعه آشفته ما نقش اساسی ایفا میکند، آن وقت است که حزب، فردی را برای سمتی معرفی میکند، از او حمایت میکند و پاسخگوی اعمال وی در نزد افکار عمومی است و در صورت بروز خطا نیز همه حزب مورد نظر را میشناسند و اعتماد به آن را کمینه میکنند؛ در چنین حالتی است که کمتر شاهد جهشهای سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی و ناآرامیها در سطح جامعه خواهیم بود.
کد مطلب: 128210