محمد توکلي - روزنامه بهار
جریان مخالف دولت حسن روحانی در ادامهترفندهای نخ نما و عوامفریبانهاش در انتخابات96 این بار بازی تازهای را به راه انداخته است و به بهانه شفافیت، پیشنهاد اعلام اموال نامزدهای انتخابات96 به مردم را ارائه کرده است. ظاهر قضیه آن است که آنان که چنین پیشنهادی را مطرح کردهاند به دنبال شفافیت بیشتر و در میان گذاشتن همه امور به مردم هستند اما آیا واقعیت هم به همین سادگی و شیرینی است؟
با نگاهی به عملکرد دو نامزد جریان اصولگرا در طول سال هایی که مشغول فعالیت بودهاند شاهد آن هستیم که هر دو در نهادهایی فعالیت داشتهاند که کمترین میزان شفافیت را درباره آنها شاهد بوده ایم. درباره یکی از این نهادها که معمولا سخنی نمیتوان گفت و باید منتظر ماند تا فردی در سطح رئیس جمهور نقدی را مطرح کند. در نتیجه در چنین وضعیتی شفافیت که در سایه نقد و نظارت عمومی به وجود میآید شکل نخواهد گرفت.
در خصوص کاندیدای دیگر نیز با بررسی اجمالی دوازده سال حضور مداوم او در شهرداری تهران به خوبی میتوان متوجه شد که آیا ایشان اهل شفافیت هستند و یا اتفاقا از آن گریزانند. چرا راه دور برویم، مواجهه شهردار تهران با همین پرونده اخیر که به «املاک نجومی» شهرت یافت که به گفته نهادهای ذیربط «تخلف قطعی از مقررات قانونی» در آن رخ داده بود چه نسبتی با کمک به شفافیت برقرار میکرد؟
برخورد سخت با افشاگر این پرونده که تنها نامه رسمی سازمان بازرسی کل کشور در این باره را منتشر کرده بود از جنس کمک به شفافیت است؟ لابی سنگین و کم سابقه یاران شهردار برای جلوگیری از بررسی عملکرد شهرداری تهران در این باره و چند موضوع دیگر در مجلس چطور؟ آیا مانع شدن از تحقیق و تفحص مجلس با روشهای گوناگون مصداق شفافیت است؟ آقای شهردار چگونه از شفافیت دم میزند در حالی که برای عدم تصویب تحقیق و تفحص از عملکردش نامه تشکرآمیز نوشته است؟
به نظر میرسد بازی اعلام اموال به مردم بیشتر پوششی است برای منحرف کردن افکار عمومی مردم حاضر در متن جامعه از کارنامه ناموفق نامزدهای جریان مخالف روحانی چه در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی و چه در عملکردهای دیگرشان. به عنوان مثال میتوان با هوچی گری اذهان را از این موضوع که فساد اقتصادی اخیر رخ داده در آستان قدس از سوی فردی انجام گرفته است که جناب رئیسی او را به عنوان مشاور عمرانی خود منصوب کرده بود منحرف کرد. یا میتوان با چنین پیشنهادهای بی فایده و بیسرانجامی اذهان عمومی را از سمت پرونده املاک نجومی به سمت موضوع دیگری هدایت کرد.
هنوز سالهای زیادی از دورانی نگذشته است که فردی با اتومبیل و منزلی ساده و با پوششی معمولی و به قول خودش «حقوق معلمی» دولت را در دست گرفت و پس از هشت سال مشخص شد که بزرگترین غارتگریهای چند دهه اخیر در همان دولت انجام شد. آیا ساده زیستی ادعایی رئیس آن دولت مانع مفاسد اقتصادی شد؟ آیا اعلام عمومی اموال رئیس جمهور آن دوران باعث افزایش شفافیت در آن سالها شد؟
آقایان، مردم را چگونه دیده اند؟ آیا تصور میکنند مردم باز هم فریب این بازیهای عوام فریبانه را خواهند خورد؟ آیا چنین تصور میکنند در شرایطی که یک بار اعتماد کردن به چنین نمایش هایی را تجربه کردهایم باز هم به این رفتارها آری خواهیم گفت؟ یک هفته دیگر باید صبر کرد و دید مردم چه خواهند کرد. انتخاب با ماست؛ عوام فریبی برای لاپوشانی مفاسد اقتصادی و یا عمل به مرّ قانون و بی توجهی به نمایشهای عوام فریبان؟