به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۱۷:۴۲
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۴ ساعت ۱۰:۴۹
کد مطلب : ۱۳۰۰۶۹

برادرکشی به ‌خاطر یک پیراهن

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شرق نوشت: پسر جوانی که متهم است در یک نزاع خانوادگی برادرش را به قتل رسانده، از سوی مادرش بخشیده و به‌لحاظ جنبه عمومی جرم محاكمه شد. این مرد جوان که رامین نام دارد، متهم است در ٢٨ خردادماه سال ٩٤ در یک نزاع خانوادگی برادر کوچکش، امیر را به قتل رسانده است. مادر رامین به مأموران گفت: با پسرم، احمد و عروس‌هایم در خانه نشسته بودیم. امیر ساعت ١٢ ظهر از خواب بیدار شد و بعد از چنددقیقه هنگامی که می‌خواست از خانه خارج شود، دادوبیداد کرد و گفت: چه کسی به لباس‌های من دست زده. سعی کردم او را آرام کنم و گفتم چرا خودت را عصبانی می‌کنی، اتفاق مهمی نیفتاده، اما او به من فحش داد و لیوانی را که در دست داشت به سمت من پرت کرد و صورتم زخمی شد.
 
احمد خیلی عصبانی شده بود، می‌خواست با امیر دعوا کند که جلویش را گرفتم. وقتی رامین به خانه برگشت، امیر باز هم دادوبیداد كرد و برادرانش را از خانه بیرون کرد و خودش هم پشت‌سر آنها از خانه بیرون رفت. کمی بعد خبر دادند رامین با چاقو امیر را زده و او در بیمارستان جان خود را از دست داده است.رامین که در همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، به مأموران گفت: روز حادثه هنگامی که از محل کارم به خانه پدری‌ام رفتم، دیدم امیر با مادرم در حال دعواکردن است و با پرت‌کردن لیوان صورت او را زخمی کرده. به امیر گفتم ما در این محل آبرو داریم، این‌قدر دادوفریاد نکن که من و همسرم را از خانه بیرون کرد و گفت اگر از این خانه بیرون نروید، شما را می‌کشم. دست همسرم را گرفتم و به طرف خانه خودمان حرکت کردم. بعد از چنددقیقه امیر درِ خانه ما را زد. در را برایش باز کردم و وارد خانه شد. چاقو در دستش بود، ترسیدم به من و همسرم آسیب برساند، برای همین به طرف آشپزخانه رفتم و یک کارد میوه‌خوری برداشتم.
 
می‌خواستم او را بترسانم تا به ما آسیبی نرساند. چاقو را به طرفش پرت کردم، نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که به پهلویش اصابت کرد. او را به بیمارستان رساندیم، اما امیر زنده نماند. به‌این‌ترتیب با توجه به مدارک موجود و گفته‌های رامین، کیفرخواستی علیه او صادر و به شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی عبداللهی ارسال شد تا او از جنبه عمومی محاکمه شود. ابتدا جلسه کیفرخواست علیه رامین قرائت شد.سپس رامین درحالی‌که گریه امانش نمی‌داد، در جایگاه حاضر شد و گفت: قصد کشتن برادرم را نداشتم. از آن شب تابه‌حال یک شب آرام نخوابیده‌ام. من یک کارگر ساده هستم، از خودم دفاعی ندارم، فقط می‌خواهم به زن و بچه‌ام رحم و از زندان آزادم کنید تا بتوانم هزینه زندگی‌شان را بدهم.سپس مادر رامین در برابر قضات ایستاد و گفت: یکی از پسرانم را از دست دادم، طاقت ازدست‌دادن فرزند دیگرم را ندارم. از شما خواهش می‌کنم به رامین کمک کنید. در پایان، قضات برای تصمیم‌گیری درباره این پرونده وارد شور شدند.