به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۴:۰۹
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۷ ساعت ۱۱:۴۹
کد مطلب : ۱۳۰۹۱۲
ارزیابی فیاض زاهد از طرح «دولت در سایه»

تیری که به سنگ می‌خورد

تیری که به سنگ می‌خورد
روزنامه بهار: پس از مدت‌ها کارزار پیدا و پنهان انتخاباتی، نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و اکنون اطرافیان جبهه مقابل که با وجود اختلاف بیش از 7 میلیون رای کاندیدای اول و دوم، به آرای 16 میلیونی ابراهیم رئیسی تاکید زیادی می‌کنند و قصد دارند رئیسی را به تشکیل دولت در سایه با هدف فشار بر روحانی اما با شعار پیگیری مطالبات مردم‌ترغیب کنند. درباره این موضوع با فیاض زاهد فعال سیاسی و استاد دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب معتقد است دولت در سایه مورد نظر شکست خوردگان انتخابات 29اردیبهشت با توجه به نحوه فعالیتشان در انتخابات و وعده‌های پوپولیستی به جای ارائه برنامه عملی نخواهد شد.
***

در حالی که حسن روحانی با آرای قاطع ملت رئیس‌جمهور است، به نظر می‌رسد رقیبش رئیسی قصد ندارد واقعیت را بپذیرد و میدان را‌ترک کند. او در نظر دارد با پیشنهاداتی که از طرف اطرافیانش از جمله سعید جلیلی و عزت‌اللـه ضرغامی به او شده، کابینه‌ای تحت عنوان دولت در سایه تشکیل دهد. شما این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟
از نفس این اقدام باید استقبال کرد. همیشه کابینه در سایه یک پتانسیل بالقوه را جلوی پای سیاستمداران و سیاست عمومی کشورها قرار می‌دهد تا با یک روش نقادانه، یک نظارت دائمی بر عملکرد دولت مستقر انجام دهند و با تدوین و تهیه و گستره مانیفست خود، به افکار عمومی و مخاطبان خود راهکارهای مناسب ارائه دهند. وقتی دولتی مثلا در حوزه بهداشت، سیاست‌های خارجی، نفتی یا تعلیم و‌تربیت یک برنامه ارائه می‌کند، دولت سایه انتقاداتش را در پارلمان مطرح می‌کند، یا آن حزب منتقد پیشنهاد مناسب‌تری به عنوان پیشنهاد جایگزین ارائه می‌دهد تحت این عنوان که اگر دولت مستقر بود از این روش‌ها استفاده می‌کرد. این موضوع اتفاقا خودش کمک می‌کند به دولت مستقر و همچینن تنویر افکار عمومی و هم سطح مطالبات را افرایش می‌دهد و دولت مستقر احساس آرامش و راحتی نخواهد کرد و با دقت و کارشناسی و تخصص بیشتری نسبت به ارائه برنامه‌هایش پیش‌قدم خواهد شد. این البته منوط به این است که احزاب و جریانات سیاسی متولی چنین امری شوند نه به عنوان جریانات جبهه‌ای یا فراکسیونی یا افراد شاخص زیرا با چنین روش‌هایی معمولا جواب نمی‌دهد. از آنجایی که ما نظام حزبی کامل و جامع و کارآمدی نداریم طبیعتا کابینه در سایه هم بیشتر کاریکاتوری است از آنچه که معمولا در کشورهای توسعه‌یافته با فعالیت‌های بسیار عمیق حزبی صورت گرفته و در اینجا معمولا برای اینکه جلوی سرخوردگی نیروهای طرفدار را بگیرند و بگویند ما متلاشی نشدیم و همچنان حضور داریم، می‌گویند دولت در سایه تشکیل می‌دهیم، شما هم می‌توانید با ما در ارتباط باشید و برای انتخابات بعدی امیدوار باشید.

درباره شخص آقای رئیسی چطور؟ ایشان می‌توانند ایده دولت در سایه را شکل دهند؟
من برای شخص آقای رئیسی خیلی شانسی در این حوزه قائل نیستم، زیرا اساسا آقای رئیسی و جریانش را جریان اصیل سیاسی نمی‌دانم. آقای رئیسی در چند ماه گذشته وارد کارزارهای انتخاباتی شده، با دوپینگ‌ها و حمایت‌هایی که معمولا جریان‌های سیاسی افراطی به دنبالش بودند. حالا هم با بحران مشروعیت و اثرگذاری روبه‌رو خواهد شد. روش‌هایی که آقای رئیسی در پیش گرفته چه در مناظره‌ها و چه در کنش‌ها و کمپین‌های انتخاباتی خودش به شدت نیروهای ارتشی و اصیل اصولگرا را با پرسش‌های عدیده‌ای روبه‌رو کرده است. نهایتا فکر می‌کنم آقای رئیسی چندان در عرصه سیاسی باقی نخواهد ماند و پس از مدتی بسیار کمرنگ خواهد شد و ما خبر و نامی از او در حوزه سیاسی نخواهیم شنید.

حتی با وجود آرای حدودا 16 میلیونی رئیسی که چه خود ایشان و چه طرفدارانشان معتقدند این آرا، آرای قابل توجهی است؟
آرای آقای رئیسی آرای کاملا ژلاتینی است، به این معنا که بخشی از آنها برمی‌گردد به نارضایتی‌هایی که بخش‌های حاشیه‌ای از نوع عملکرد دولت روحانی داشتند، بخش دیگری هم برمی‌گردد به سازماندهی بسیار قدرتمندی که آن سازماندهی در اختیار یک جریان سیاسی و حزبی خاص نیست. معمولا نهادهای شبه‌پادگانی این مجموعه‌ را سامان دادند، با هزینه‌های بسیار سنگین و استفاده از بیت‌المال و روش‌های پوپولیستی. البته این روش‌های پوپولیستی تا زمانی که شما از الگو و شعارهای روز استفاده می‌کنید تا حدی جواب می‌دهد اما بعد از چند ماه فراموش می‌شود، زیرا این نیروی ژلاتینی در حال تغییر، مطالبات جدیدی را طلب می‌کند که اگر دولت مستقر بتواند آنجا را هدف بگیرد، عملا آن نیروی اجتماعی منتقد آقای رئیسی هم اساسا رنگ خواهد باخت. در نهایت من ضمن اینکه با کلیت دولت در سایه موافق هستم اما فکر می‌کنم آقای رئیسی و جلیلی توان انجام چنین کاری را ندارند و بیشتر کاریکاتوری را‌ترسیم می‌کنند که آن نیروهای رای‌داده به ایشان را دچار ناامیدی نکند و تفرقه بینشان ایجاد نشود و بتوانند از عهده این ابهامات و پرسش‌های ایدئولوژیک بربیایند.

بنابراین فکر می‌کنید این آرای 16 میلیونی، آرای اصولگرایان هستند که همواره به کاندیدای خود رای می‌دهند و ربط زیادی به شخص آقای رئیسی ندارد؟
معتقدم این آرا حتی آرای جریان اصولگرایی هم نیست، جریان اصولگرایی سابقه‌دار در ایران بیش از شش تا هفت میلیون رای ندارد. بخشی از این رای برمی‌گردد به لجستیک و سازماندهی گسترده‌ای که در یکی دو سال گذشته و خصوصا در ماه‌های اخیر صورت دادند، بخشی هم به نارضایتی‌هایی در حوزه اقتصادی برمی‌گردد، به دلیل اینکه انتظاراتی از برجام وجود داشت و برجام هم آثارش را عملا در یک سال گذشته نشان داد. در چهار سال آینده که اوضاع اقتصادی ثبات بیشتری پیدا خواهد کرد، از آن نیروهای رای‌دهنده به آقای رئیسی هم به شدت کاسته خواهد شد.
از طرف دیگر آقای قالیباف است که بعد از مشخص شدن آرا، در بیانیه‌ای که ضمن تبریک به آقای روحانی نوشت، همچنان به 4 و 96 درصد خود تاکید داشته و به این نکته هم اشاره کرده که قصد دارد مطالبات مردم را از دولت مستقر پیگیری کند. ایده دولت در سایه نمی‌تواند از جانب قالیباف دنبال شود؟
اطمینان دارم میان نحوه جهان‌بینی آقای قالیباف و تیم رئیسی تفاوت‌های فاحش و آشکاری وجود دارد. علی‌رغم اینکه به قالیباف توصیه و گفته شد که به نفع رئیسی از کمپین کناره‌گیری کند، اختلافات میان این دو شخص و دو جریان عمیق است. همان‌طور که دیدیم کناره‌گیری قالیباف به جای اینکه به رئیسی کمک کند، آواری را بر کمپین رئیسی فرود آورد. در نهایت فکر می‌کنم عمر سیاسی قالیباف به طور کامل تمام شده و او در صحنه سیاسی ایران در حال حاضر هیچ چشم‌اندازی نخواهد داشت و نباید اظهارت او را جدی گرفت. اگر قالیباف واقعا برای اخلاق  انتخاباتی خود ارزش قائل بود و اعتقاد داشت این چهار و 96 درصدی که مطرح می‌کند دارای اصالت است، اساسا نباید از صحنه کنار می‌رفت.

بنابراین فکر می‌کنید ایده دولت سایه‌ای که مطرح شده است، نهایتا در این دولت به بار نمی‌نشیند؟
شما در سه ماه آینده حتی اسمی هم از دولت سایه نخواهید شنید.

نمونه مشابه موفق دولت سایه وجود دارد؟
بله، در کشور بریتانیا سال‌ها است که دولت سایه وجود دارد، در فرانسه و سوئد و سایر کشورهای توسعه‌یافته هم همچنین، زیرا فعالیت‌های آنها، فعالیت‌های ریشه‌دار حزبی است. آنها در چارچوب حزب مانیفست و برنامه‌های مشخص در حوزه‌های مختلف ارائه می‌کنند، برنامه‌شان هم بسیار دقیق و جزئی و مشخص است. هیچ‌وقت کلی‌گویی نمی‌کنند و یا مثلا بگویند رشد 26 درصد ایجاد می‌کنیم که تا کنون اتفاق نیفتاده است. معلوم است که این آقایان در دوره انتخابات می‌خواستند حرف‌هایی بزنند و آرایی جذب کنند اما تیرشان به سنگ خورد.

 پیشنهاد دولت در سایه همیشه از طرف جبهه مقابل داده می‌شود؟
معمولا دولت و حزبی که رای نمی‌آورد، دولت در سایه تشکیل می‌دهد.

بنابراین با ریاست جمهوری روحانی، حتی با وجود اظهارات طرف مقابل، در ما‌‌ه‌های آینده خبری از دولت در سایه نخواهد بود؟
همین‌طور است. جون جریان اصولگرایی در این رقابت‌ها نشان داد که هیچ ایده و برنامه مشخصی برای اداره کشور ندارد، در ماه‌های آینده هم معجزه صورت نخواهد گرفت.

کمکی که می‌توان به دولت روحانی  کرد تا کاستی‌هایی که وجود دارد جبران شود، از طرف خود اصلاح‌طلبان و یا اصولگرایان معتدل چیست؟
روحانی اگر روی وعده‌هایی که داده است تمرکز کند بزرگترین خدمت را به خودش و دولت بعدی اصلاح‌طلب کرده است.

در مورد کابینه دولت دوازدهم چطور؟
کابینه باید همان‌طور که آقای روحانی وعده داده است جوانتر، نسبت به مطالبات مردم جدی‌تر و همچنین نسبت به برنامه‌ریزی روحانی مومن‌تر باشد.