سیدچمران موسوی
صنعت گردشگری در بسیاری از کشورها محور توسعه شده است و به نظر میرسد با توجه به پتانسیلهای موجود این صنعت باید در اولویت برنامهها و همچنین سند چشم انداز توسعه استان(اگر سندی ترسیم شده باشد) قرار گیرد. همانگونه که میدانیم واژه توسعه دارای چندین وجه میباشد؛ که شامل توسعه اجتماعی،توسعه فرهنگی،توسعه انسانی، توسعه اقتصادی و در نهایت توسعه همگون یا پایدار در نظام جهانی میباشد.که تمام این موارد صنعت گردشگری را در هم در برمیگیرد. شما نمیتوانید توسعه اجتماعی یا زیست محیطی یا کشاورزی یا زیر ساختی نداشته باشید چگونه مدعی توسعه گردشگری شویم. وقتی هنوز سند مادر یا طرح جامع یا طرح تفصیلی برای توسعه گردشگری استان براساس شرایط واقعی موجود وجود ندارد و اگر هم مطالعاتی است بر اساس فرضیات و آمار کتابخانهای و پژوهشی شکل گرفته. هنوز در مبحث استفاده از ظرفیت کشورهای همجوار، گردشگری سلامت و … برنامه خاصی نداریم و بیشتر تصمیماتمان خلق الساعه گرفته میشود تا آنجا که هرچقدر سفارش کننده یا پیگیر کار یک سرمایه گذار مقامدارتر باشد کارها به روال و شکل بهتری به پیش میرود.
وضعیتمان میشود اینکه در سالهای اخیر ما در عمل توصیه گردشگری را داریم. هنگامی که پروژهای نسبت به پروژه دیگر، سرمایهگذاری نسبت به سرمایه گذار دیگر و پرونده به دست کدام کارشناس برسد نسبت به کارشناس دیگر میتواند ایجاد عواقب و نتایج مختلفی در یک فرآیند داشته باشد، دیگر نباید درباره توسعه پایدار صحبت کنیم چون توسعه نیاز به فرهنگ، قوانین اصلاح شده، زیرساخت مناسب و روساخت مساعد دارد. متاسفانه دستگاههایی که میتوانند به این فرآیندها کمک کنند به گردشگری نگاه حاشیهای دارند که اگر مشکلی است به متقاضی بر میگردد و به آنها مربوط نیست، گویا که توسعه گردشگری به اشتغال و گردش مالی این استان کمک نمیکند. هنوز گردشگری را به عنوان یک صنعت فانتزی یا مینیاتوری میبینند که سرمایهگذار از روی تفریح یا پرکردن وقت وارد این ماجرا شده است که باید اذیتش کرد یا مانعی گذاشت که طرف از رویش بپرد یا به طرقی آن مانع را بردارد! اگر فرد سرمایه گذار هم در این بخش ورود کرد، ما نقشه راهی که براساس یک طرح کلان و بلند مدت باشد برای او نداریم، از میان صدها مدل گردشگری در جهان که خیلی از آنها نیاز به ساخت و ساز هم ندارد، طرحهای استان فقط شامل ساخت و ساز غذاخوری و تالارهای عروسی و اقامتی و جدیداً چند واحد تجاری هم کنارش میشود که اگر هم سرمایهگذار مشاور میگیرد و طرح ویژهای دارد، باید کفش فولادی بپوشد تا اول کارشناسان را مجاب کند و طی مراحل دریافت مجوز و اخذ استعلامات که بعضاً چندین سال هم به طول میکشد و شامل صرف هزینههاست گام برای اجرا بردارد و مراحل کارگروه و بانک که داستان خود را دارد.
جالب آنکه تمامی این موانع توسط دستگاههای دولتی و اجرایی و بانکهایی ایجاد میشوند که قاعدتاً فلسفه وجودی و وجوبی شکل گیری آنها،تسریع گری درروند توسعه و سرمایهگذاری استان میباشند. البته مبحث گردشگری یک ساختار میان بخشی است که فقط به مسائل مالی و عمرانی و حریمها بر نمیگردد بنابر این تنها یک متولی سلف نمیتواند تمامی مشکلات این بخش را حل و فصل نماید، بگذریم از آنکه علیرغم بیش از ۱۰ سال از ادغام سه سازمان میراث فرهنگی، ایرانگردی و جهانگردی، صنایع دستی و هنرهای سنتی با هم و تشکیل چندین معاونت در این سازمان، هنوز ساختار و تصمیمات در حوزههای مختلف آن سازمان از سطح ملی تا استانی، دارای نگاه بخشی و موضوعی و جدا از سایر معاونتهاست. کافیست نگاهی به تعداد دهها پروژه نیمه تمام گردشگری استان داشته باشیم،خواهیم دید از شروع درخواست ایجاد و عملیات اجرایی واحداث اکثریت این مجتمعها بالغ بر ۵ سال و بیشتر از آن گذشته است، که اگر دقیق شویم خواهیم دید هر کدام هم داستان خود را دارند و اگر به صورت اتفاقی پروژهای هم به اتمام رسیده، لطف پروردگار بوده و اگر دقیق ریز شویم خواهیم دید، دارای رمز و رموز و فوت کوزه گری خاص خودش میباشد.
حال چرا با وجود دستگاه متولی و تخصصی، ستاد حمایت از سرمایه گذاری استان، اداره کل سرمایه گذاری استانداری و چندین و چند دستگاه در حمایت از پروژههای گردشگری هنوز این سکتهها باز در روند توسعه گردشگری وجود دارد، خود جای سؤال است. همانگونه که میدانیم استان به دلیل تراکم جمعیت زیاد، نزدیکی دسترسی آسان جادهای به استانهای همجوار بهخصوص در مقاطع تعطیلات، محیط زیست بسیار حساسی دارد وجود جنگل و آبهای سطحی، اراضی مستعد کشاورزی و در معرض خطر تغییر کاربری به این شکنندگی افزوده است و بیشتر منتقدین این تخریبها را ناشی از گردشگری بدون برنامه ریزی یا انبوه میدانند. بنابر این توسعه همگون گردشگری به بسیاری از موارد جمله ؛ منظر جنگ زده ورودی شهرهایمان، چگونگی تعامل و تعادل با منابع طبیعی و حفاظت زیست محیطی از آلودگیهای آب و رودخانهها و سواحل دریا، نحوه مدیریت زباله و پسماند استان، ساخت و سازهای ناهمگون و بی ریشه شهری و روستاییمان، کیفیت جادهها و نحوه دسترسیها، نظارت بر بازار و خدمات و سایر صنوف و نحوه برخورد کارمندان و کارکنان ادارات دولتی و انتظامی و خصوصی و مردم عادی منطقه و نحوه تعامل با میهمانان و سایر عوامل متکی و وابسته است، این عوامل در توسعه همگون و پایدار گردشگری یا تخریب منطقه میتواند موثر باشند، که بی شک این اثر گذاری دوسویه است.
بهعنوان مثال وقتی بدون برنامه و هدفگذاری خاص منطقهای را به عنوان روستای هدف گردشگری یا منطقه نمونه انتخاب میکنیم به یکباره، با هجوم گردشگران نیازهای اقامتی و پذیرایی افزایش یافته و منجر به ساخت و سازهای بی رویه، افزایش تقاضای برای تغییر کاربری زمین و دلال بازی و تجاوز به مراتع وجنگلها و حریمها را خواهیم داشت که علاوه بر افزایش آلودگیها و به هم خوردن چشم انداز و منظر ساختار بومی و فرهنگی را متاثر کرده، باافزایش قیمتها و هزینه زندگی مشکلات عدیدهای را برای مردمان محلی ایجاد مینماییم. نیاز است برای رسیدن به توسعه گردشگری ابتدا شرایط موجود احصاء گردد، در مرحله نخست طرحهای نیمه تمام موجود تعیین و تکلیف کردند، سپس پروژههای ناموفق فعال براساس معیارهای کارشناسی آسیب شناسی گردند و در ادامه با همپوشانی موزاییکی طرحهایهادی روستایی، طرحهایهادی شهری، طرحهای تفضیلی شهری و طرحهای بالادست منطقهای و ملی، برای استان یک طرح جامع توسعه گردشگری با کارگروه گردشگری استان تهیه گردد و از صدور مجوزها در اراضی غیر توریستی، بخصوص از تغییر کاربریهای غیر ضروری جلوگیری بهعمل آید، آنگاه میتوان از واژه توسعه گردشگری بهجای توصیه کردن به گردشگری استفاده نماییم.