به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۹ - ۱۴:۰۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۰۱ ساعت ۱۲:۵۸
کد مطلب : ۱۳۲۳۰۴
«بهار» بررسی می‌کند؛ راهبری اصولگرایان در روزگار پس از شکست دوباره در انتخابات

امید به بازگشت سابقون

سجاد خداکرمي- روزنامه بهار:
روز گذشته مصاحبه یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز بهانه‌ای شد برای سرباز کردن دوباره موضوع چالش برانگیزی به نام لیدری جریان اصولگرا. غلامرضا مصباحی مقدم که از چهره‌های نه چندان تندرو جریان اصولگرا شناخته می‌شود در گفتگویی با اشاره به رای جریان مطبوعش در انتخابات اخیر و در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه از این به بعد لیدر اصولگرایان آقای رئیسی خواهد بود می‌گوید: هنوز تصور نمی‌کنم که جناب آقای رئیسی را بتوان به عنوان لیدر معرفی کرد. ایشان می‌تواند محل امید این مجموعه 16 میلیونی باشد ولی معنایش لیدری نیست. پس از این پاسخ مصباحی مقدم بود که برخی فعالان رسانه‌ای اصولگرا به اظهار نظر پرداختند و عده‌ای در رد نظر وی و عده‌ای به تایید آن مشغول شدند.موضوع راهبری جریان اصولگرا سال‌هاست که محل اختلافات عمیق در این جریان سیاسی شده و آنها را واداشته تا در انتخابات‌های گوناگون با امتحان سازوکارهای متفاوت شانس خود را برای همگرایی بسنجند. آنها که در سالیانی نه چندان دور و در دهه هشتاد با تمام ریزش‌ها کماکان حضور برخی بزرگانشان را بر سر خود می‌دیدند اما در سالیان اخیر با بحران همگرایی شدید و عدم حضور شخصیت‌های بزرگ برای همگرا ساختن آنها در مواقع لزوم روبه‌رو بوده‌اند که آخرین آن انتخابات 29اردیبهشت بود که همچون چند انتخابات پیش از آنها در رنج نداشتن همگرایی و حضور موثرشان به شکست رسیدند.

لاریجانی و ناطق ظرفیت لیدری را دارند
در همین حال آنها دریافته‌اند که باید قدمای اصولگرا را که مدت هاست به دلیل یکه تازی تندرو‌ها در این جریان سیاسی از خود رانده‌اند به آغوش کشند تا شاید بر دومینوی شکست‌های شان نقطه پایانی بیایند. در همین ارتباط یک عضو فراکسیون اصولگرایان ولایی مجلس در پاسخ به این سوال که تا چه‌اندازه در جریان اصولگرایی اراده برای جذب آقای ناطق نوری برای لیدری این جریان وجود دارد، خصوصا بعد از چند ناکامی پی در پی در جریان راست، گفت: بنده آقای ناطق را جزء جریان اصولگرایی می‌دانم، آقای ناطق نوری همان آقای ناطق سال 76 است که با آقای خاتمی رقابت کرد منتها بعضا تاکتیک‌ها و روش‌ها و دیدگاه‌ها عوض می‌شود اما هویت افراد عوض نمی‌شود، هویت واقعی آقای ناطق حفظ جریان انقلاب است.

محمدعلی پورمختار می‌افزاید: حضور آقای ناطق در مسئولیت بازرسی دفتر مقام معظم  رهبری طبیعتا محدودیت زیادی را برای حضور وی در مسائل سیاسی ایجاد می‌کرد، اما اکنون می‌تواند به راحتی به مسائل سیاسی ورود کند و یک جریانی را هدایت کند.  البته اینکه آقای ناطق لیدری این جریان را به عهده بگیرد باید به شور اصولگرایان گذاشته شود و بررسی شود که آیا آقای ناطق می‌تواند خواسته‌ها و اهداف اصولگرایان را برآورده کند یا نه؟

این نماینده اصولگرای مجلس همچنین با اشاره به نقش علی لاریجانی در جریان اصولگرایی، گفته است: آقای لاریجانی نقش اثرگذار خود را دارد و همانند آقای ناطق این ظرفیت را برای لیدری جریان اصولگرا دارد، اما در این مورد نیز نیاز به گفت و گو و روشنگری داریم.  برای اینکه ما در این موقعیت موفق شویم باید به یک تفاهم و توافق در اصلاح روش‌ها برسیم؛ چه جریان پایداری و چه جریان‌های دیگر همانند موتلفه، رهروان و بچه‌های حزب اللهی‌ها و جریان انقلاب حتما باید مسائل را با هم آسیب‌شناسی و ارزیابی کنند.صحبت‌های این عضو کمیسیون ولایی مجلس در حالی است که علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی مدت هاست نشان داده‌اند آبشان با بسیاری از جریانات تندرو اصولگرا در یک جوب نمی‌رود و معلوم نیست بر چه مبنایی در شرایط فعلی آنها را می‌توان لیدر جریان یکدستی به نام اصولگرا دانست!

پایداری کمرنگ می‌شود
عباس سلیمی نمین از چهره‌ها و روزنامه‌نگاران برجسته جریان اصولگرا نیز در ارتباط با موضوع لیدری این جریان چندی پیش سخن گفت. سلیمی نمین شاید برای نخستین بار از انتقادات جریان اصولگرا نسبت به تفکرات جبهه پایداری و رهبر معنوی آن پرده برداری کرد و گفت همان‌ها که نقش ویژه‌ای در عدم کناره‌گیری رئیسی از انتخابات داشتند و در گوش او خوانده بودند پیروز میدان است سبب شدند بازی انتخابات راببازیم. او در این باره می‌گوید: «من معتقد بودم اگر کناره گیری توسط آقای رئیسی صورت می‌گرفت، جریان جبهه پایداری در انزوا قرار می‌گرفت. یعنی نمی‌توانست نظر خودش را بر همه جریان اصولگرایی تحمیل کند و خودش منزوی می‌شد.»

او در ارتباط با طرح شدن نام رئیسی به عنوان یکی از لیدر‌های احتمالی جریان اصولگرا نیز معتقد است: آقای رئیسی می‌تواند نامزد باشد اما قطعا نمی‌تواند لیدر باشد. قطعا باید الان یک مجموعه تشکیلات باشد. در این قضیه آقای رئیسی یکسری ظرفیت‌هایی در قالب یک نامزد دارد اما در قالب اینکه ما او را لیدر قرار دهیم، به جمع‌بندی رسیده‌اند که در این قضیه شورایی باشد و اگر قرار است که او لیدر باشد، قطعا آقای موحدی کرمانی ریش سفیدتر است و شیخوخیت بیشتری دارد. اصولگرایان درواقع آمدند و از وادی شیخوخیت یک مقدار پارلمانی‌تر عمل کردند.

سلیمی نمین همچنین در ارتباط کارشکنی‌های آقایان رئیسی و جلیلی در جمنا نیز معتقد است: این فردمحوری‌ها قطعا تضعیف شد و بعد از این انتخابات هم بیشتر نسبت به آن هجمه خواهد شد. یعنی به جمع گرایش بیشتری پیدا خواهد شد. در اینجا هم باز برای همه پایگاه و توده‌های اصولگرا روشن شد که فردمحوری اطرافیان آقای رئیسی منجر به لطمه به جریان اصول‌گرایی شد. این کاملا برای اصولگرایان روشن شد.تا پیش از انتخابات اخیرریاست جمهوری وضعیت جبهه پایداری به آنجا رسیده بود که برای سایر اصولگرایان هم تعیین تکلیف می‌کرد و برای کل این جریان چه باید کرد و چه نباید کرد تعیین می‌کرد.البته این پررنگ شدن جبهه پایداری که روزی به عنوان بار اضافی در اردوگاه اصولگرایی محسوب می‌شد چند دلیل داشت. نخست اینکه چنددستگی در جریان اصولگرایی طی سالیان اخیر موجب شده تا هر گروه و تشکلی این احساس را داشته باشد که از تصمیم‌گیران اصلی جریان است و می‌تواند برای سایرین تعیین تکلیف کند. دلیل دیگر این بود که جریان اصولگرایی در انتخابات گذشته فاقد شخصیتی محوری بود و هر طیف این جریان، خود را به عنوان مسئول تعیین راه به رسمیت می‌شناخت و حاضر نبود به دیدگاه‌های طیف دیگر تمکین کند. البته این دلیل منجر به خلق جریان جدیدی در میان اصولگرایان به نام جبهه جمنا شد که البته بخشی از آن را نزدیکان پایداری تشکیل می‌دادند اما راس جریان پایداری تنش با این فرض که می‌تواند راهبری اصولگرایان را در دست گیرد در برابر آن برآورد. اگرچه که در نهایت و با اعلام همراهی جلیلی با رئیسی و کنار زدن قالیباف از صحنه رقابت‌ها توسط پایداری‌ها این تشکل جمنا را در بازی خود قرار داد.

این دوگانگی‌های رفتاری پایداری‌ها در اردوگاه اصولگرایی و به شکست کشاندن ساختار ائتلافی جدید اصولگرایان که نام جمنا را بر خود داشت در نهایت و باری دیگر منتج به شکست‌های جریان اصولگرایی ‌شد، شکستی که نمونه نو شده‌ای از محصول شکست  آنها در سال۹۲ بود و آنها را این بار بیش از گذشته به گوشه‌ای از بازی در جریان اصولگرا کشاند. به گمان بسیاری پایداری‌ها به دلیل میل بسیار خود برای تشدید شکاف‌ها در میان راس‌های سنتی اصولگرایان و پس از شکست‌های پشت هم و مطرح شدن لیدر‌های سنتی اصولگرا از سوی بسیاری از اصولگرایان برای راهبری دوباره این جریان توسط قدما، پایداری‌ها را بیش از گذشته در میان گروه‌های دیگر اصولگرا درگیر کشمکش خواهد کرد و این سرآغازی بر آن خواهد شد که دیگر نتوانند به عنوان یک بال در جبهه اصولگرایان به ایفای نقش بپردازند.