به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۲ ساعت ۱۰:۴۳
کد مطلب : ۱۳۲۷۵۳
ورود به صنعت سینما سخت است

داستان این «اتاق» مخوف

گروه فرهنگي: «اتاق» سال ۲۰۱۰ در قالب رمانی تکان‌دهنده به بازار آمد. اقتباس سینمایی آن در چهار بخش نامزد و در یک بخش برنده جایزه اسکار شد. «اما دون‌اهو» نویسنده‌ای است که این کتاب پرفروش را به نگارش درآورده و این روزها روی اقتباس نمایشی آن کار می‌کند.
داستان این «اتاق» مخوف

به گزارش ایسنا، «آیریش تایمز» نوشت: داستان «جوزف فریتزل» (پدری اتریشی که ۲۴ سال دخترش را در زیرزمین زندانی کرده و از او صاحب هفت فرزند شده بود) هسته اصلی رمان «اتاق» را در ذهن «اما دون‌اهو» کاشت و باعث شد او رمانی بنویسد درباره مادر و پسری که در یک زیرزمین محبوس هستند و جهان پسرک به همین اتاق محدود می‌شود.«دون‌اهو» حالا دارد روی نمایش موزیکالی براساس رمان «اتاق» خود کار می‌کند. کارگردانیِ این اثر را «کورا بیسِت» بر عهده گرفته و اجرای آن از همین هفته در تئاتر «اَبی» شروع می‌شود. این نویسنده ایرلندی ـ کانادایی پیش‌تر چند نمایشنامه دیگر هم به نگارش درآورده و از زمان نوشتن «اتاق» بر این عقیده بوده که این کار خوبی برای صحنه خواهد شد.

وقتی «لنی آبراهامسون» به منظور ساخت فیلم «اتاق» با «دون‌اهو» تماس گرفت، اشتیاق او برای ساخت این اثر اقتباسی نویسنده را به شدت تحت تأثیر قرار داد. «آبراهامسون» در نامه‌ای برای «دون‌اهو» نوشته بود: من عاشق این کتاب هستم و احساس می‌کنم می‌دانم چطور باید آن را از کار دربیاورم. من باور دارم که مهارت و حساسیت لازم برای ادای حق مطلب در این فیلم را دارم.

«دون‌اهو» همین تجربه خوشایند را با «بیسِت» داشت. او درباره انتخاب کارگردان نمایش اقتباسی‌اش می‌گوید: با آدم‌های تئاتری زیادی صحبت کردم، اما هیچ‌کدام مناسب من نبودند. بعضی خیلی هنری بودند و بعضی زیادی حال و هوای برادوی را داشتند. یادم می‌آید یکی از آن‌ها پیشنهاد داد در طول نمایش از محلی که «جک» فرار می‌کند، می‌توان باد به داخل سالن وارد کرد تا تماشاگران عملا بلرزند. فکر کردم این بیخودترین ایده‌ای بود که به گوشم خورده بود.وقتی «بیسِت» تماس گرفت، «دون‌اهو» درگیر فیلم بود. «بیسِت» خیلی تصادفی در کتاب‌فروشی فرودگاه به این کتاب برخورده بود. او در تماس با نویسنده اثر، گفت: ‌شاید فکر کنید این دیوانگی است، اما من دوست دارم این نمایش را با شما کار کنم و فکر می‌کنم این اثر به ترانه نیاز دارد.

«دون‌اهو» سریع نام «بیسِت» را در گوگل جست‌وجو کرد و خوشحال شد از این‌که او کارنامه پروپیمانی در تئاتر تجربی دارد. او علاوه بر اجراهای تجربی، یک بخش عامه‌پسند هم در کارش دارد، از موسیقی استفاده می‌کند و اجراهایش کاملا در دسترس هستند. «دون‌اهو» دقیقا به دنبال کارگردانی قوی و همه‌جانبه مثل او می‌گشت، بنابراین با وجود تردیدی که درباره موسیقی داشت، با خود گفت: چرا که نه؟

«بیسِت» هشت ترانه‌ نمایش «اتاق» را با همراهی «کاترین ژوزف» ترانه‌سرای اسکاتلندی نوشت، اما «دون‌اهو» عقیده دارد این یک اثر کاملا موزیکال به حساب نمی‌آید چون ترانه‌ها بیشتر نقش بروز ذهنی احساسات منفی «ما» را ایفا می‌کنند و آثار موزیکال معمولا این‌طور نیستند.

اما دون‌اهو

اما موسیقی تنها بخشی از این پروژه نمایشی بود. «دون‌اهو» ادامه می‌دهد: باید مسأله بازیگر کودک را حل می‌کردیم. در سینما شما می‌توانید از یک کودک بازی بگیرید و بعد بقیه کار را با مونتاژ درست کنید، اما این‌که از یک بچه بخواهید دو ساعت بازی کند، هزاران کلمه و نحوه ادای آن‌ها را حفظ کند، خیلی کار سختی است. این مسأله با «جک» بزرگسالی که سایه «جک» کوچک بود، حل شد. «جک» بزرگسال تمام مونولوگ‌های طولانی و دیالوگ‌ها را ادا می‌کرد و «جک» کوچک معصومیت و شیطنت را نمایش می‌داد.

تمام نقش‌های این نمایش را بازیگران سیاهپوست ایفا می‌کنند، قشری که تئاتر سلطنتی لندن به آن‌ها مدیون است. «دون‌اهو» در این‌باره می‌گوید: این تصمیم «کورا» به عنوان کارگردان بود. وقتی او این کار را کرد، خیلی خوشحال شدم چون بُعد جدیدی به داستان بخشید. این مسأله تو را به یاد موقعیت‌های مختلفی همچون فقر، برده‌داری مدرن، قاچاق انسان یا تنش‌های اخیر درباره جنبش «زندگی سیاه‌پوستان اهمیت دارد» می‌اندازد. این ما را یاد چندین موقعیت دیگر انداخت که در آن افراد آزاد نیستند.

«دون‌اهو» ‌بیشتر در فضای تئاتری احساس راحتی می‌کند، تا شلوغی دیوانه‌وار هالیوود. او ساخت فیلم از کتابش را دوست دارد، اما عمومیت فضای آن را نه. این رمان‌نویس می‌گوید: دنیای پرزرق و برقی بود و من واقعا در آن احساس راحتی نمی‌کردم. میهمانی‌های متعددی با آرایش‌های مدام برگزار می‌شد. آدم‌ها به اتاق تو می‌آمدند تا پیش از حضور روی فرش قرمز، تو را آماده کنند. تئاتر کمتر با زرق و برق رابطه دارد و تو بیشتر در اتاقت تنهایی و با شلوار یوگا به پا، روی نمایش کار می‌کنی.

او درباره ترجیح دادن تئاتر به سینما با خنده می‌گوید: مدیر برنامه‌هایم چند وقت یک‌بار از من می‌پرسد: مطمئنی می‌خواهی این مسیر را بروی و نه آن یکی را که سود بیشتری در آن هست؟ و من می‌گویم: بله، کاملا.«دون‌اهو» درباره ورود به دنیای سینما می‌گوید: ورود به صنعت سینما سخت است. ناگهان در دهه پنجم زندگی‌ام با افرادی مواجه شدم که برایم فیلمنامه می‌فرستند و کتاب‌هایی برای اقتباس.اما آیا «دون‌اهو»‌ از این‌که برای سومین‌بار روی یک کتاب کار می‌کند، خسته نمی‌شود؟ جواب او به این سوال این است: به هیچ عنوان. برای من مثل یک تجربه سه‌گانه لذت‌بخش بوده است. من اصلا ناراحت نیستم که «اتاق» اثر پرفروش و موفق من شده، چون این شانس نویسنده‌هاست که یک اثرشان موفق از کار درآید.

«اتاق» برای «دون‌اهو» ‌در «احساسات دوگانه مادرانه» ریشه دارد؛ روزهایی که فکر می‌کنی داری کار درست را انجام می‌دهی و ماه بعد به خودت می‌گویی: من چه کار کردم؟ او در این‌باره می‌گوید: من همه این‌ها را با هم قاطی کردم، انعطاف‌پذیری داستان به معنای پاسخ‌های متفاوت آن به تجربیات متفاوت است. ‌خوانندگانی برای من نوشتند که این داستان به وضوح یک تمثیل سیاسی است:‌ زندگی تحت سلطه یک رژیم مستبد.

صحنه‌ای از نمایش «اتاق»

«دون‌اهو» درباره خلاقیت و لزوم آن در کارش می‌گوید: وقتی ایده «لاتاری به علاوه یک» (کتاب کودک اخیر نویسنده) در یک میهمانی شام به ذهنم رسید، تا آخر شب کاملا پی‌رنگ داستان را در ذهنم پرداخته بودم. من روزهای کم‌انرژی زیاد دارم که در آن‌ها چیزی گیرم نمی‌آید، اما موقعی که دستم به یک ایده می‌رسد، خودم را رویش پرت می‌کنم، چون اگر این کار را نکنم از چنگم فرار می‌کند. من شعله چنین خلاقیتی را در «کورا» و «لنی» هم دیدم.نمایش «اتاق» بی‌شک یک اثر موزیکال است که ترانه‌هایش مخاطب را کمی از داستان‌ جدا می‌کند. همان‌طور که «دون‌اهو» می‌گوید: ‌موسیقی راهی است برای دیدن ذهن این دو شخصیت که در مکانی کوچک، واقعیت‌هایی متفاوت را تجربه می‌کنند.

در نمایش «اتاق»، «ویتنی وایت» نقش «ما» را ایفا می‌کند و نقش «جک» بزرگسال به «فلا لوفادجو» سپرده شده است.«اما دون‌اهو» در حال حاضر روی اقتباس دو رمان اخیر خود یعنی «موسیقی قورباغه» و «شگفتی» کار می‌کند و چند کار از نویسندگان دیگر برای اقتباس تلویزیونی در دست دارد.