روزنامه بهار: شنیدهها از عدم تمایل سه وزیر موفق کابینه اعتدال برای ادامه همراهی با دولت روحانی حکایت دارد. وزیر بهداشت در گفتگو با خبرنگاران صراحتاً به این نکته اشاره کرد که دیگر تاب و تحمل جوّسازیهای سیاسی، رسانهای از سوی «نهادهای انقلابی» و رسانههای وابسته به آنها را ندارد و برایش پذیرفتنی نیست که هم رسانههایی که معاند خوانده میشوند و هم «خودیها» در عملکرد وزارتخانه تحت امر او خلل ایجاد کنند.
حکایت بیژن زنگنه، وزیر نفت هم در این روزها شنیدنی است. اویی که به طور طبیعی میبایست به دلیل بازگرداندن کشورمان به جایگاه سابقش در بازار نفت، قراردادهای نفتی که نتیجه آن ورود سرمایه و فناوری پیشرفته خارجی موردنیاز در بخش انرژی و همچنین تلاش برای جبران عقب ماندگیها در میادین مشترک خواهد بود مورد تقدیر قرار میگرفت حال از این جلسه به آن جلسه میرود تا افرادی که تحت تاثیر اقلیتی تندرو قرار گرفتهاند را توجیه کند که قرارداد با توتال خیانت نیست!
و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان که میتوان به جرات گفت محبوبترین عضو کابینه روحانی است. نام او در تاریخ سه دهه اخیر کشورمان با توافقات بزرگ گره خورده است؛ حضور در مذاکرات منتج به قطعنامه۵۹۸ و آتش بس، حضور پررنگ در مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات که از انتقال پرونده کشورمان به شورای امنیت و آغاز فرآیند صدور قطعنامههای تحریمی در آن مقطع جلوگیری کرد و رهبری مذاکرات هستهای از تابستان۹۲ که در نهایت منجر به برجامی شد که براساس آن هم تحریمهای اثرگذار بر معیشت مردم (همچون کاهش قابل ملاحظه و ملموس درآمدهای ناشی از صادرات نفت) برطرف شد و هم خطوط قرمز اصلی نظام مانند غنیسازی در داخل خاک ایران حفظ گردید. ظاهرا ظریف هم تمایلی به ادامه حضور در دولت ندارد، درباره علت عدم تمایل محمدجوادظریف به ادامه حضور در دولت علاوه بر ناجوانمردیهایی که در چهار سال اخیر علیه او (شاید بیشتر از دیگر اعضای کابینه) شده است میتوان از دلیل دیگری نیز سخن گفت.
واقعیت آن است که مهمترین وظیفه وزیر امور خارجه در کشوری همچون ایران تلاش برای عادیسازی جایگاه کشور در صحنه بین الملل و همچنین رفع تحریمهاست. هنگامی که رییس جمهور روحانی در سفری به اصفهان در روزهای انتخابات با اشاره به توانمندیهای وزیر خارجه محبوبش از تلاش برای برداشته شدن تحریمهای باقی مانده خبر داده بود به نوعی داشت هدف اصلی تیم سیاست خارجیاش را در دور دوم دولت اعتدال به مردم عرضه میکرد. حال پس از انتخابات و رای ۲۴میلیونی مردم ایران به این نگاه، شواهد از عدم دریافت موافقت لازم برای آغاز تلاشها جهت دست یافتن به این هدف اعلامی خبر میدهد، در چنین شرایطی میتوان ظریف را درک کرد که وقتی مهمترین ماموریت محول شده به او امکان تحقق پیدا نمیکند تمایلی به ادامه فعالیت از خود نشان ندهد.
کوتاه سخن آنکه به همان میزان که دلایل بیرغبتی قاضی زاده هاشمی، نامدار زنگنه و جواد ظریف برای ادامه حضور در دولت قابل درک است، آنان که به حسن روحانی رای دادهاند به آنها حق نخواهند داد که به اصطلاح «رفیق نیمه راه» منتخبشان باشند. اگر مردم به روحانی آری گفتهاند اعلام موافقتی بوده است به مشی میانهروانه شخص او و توانمندیهای وزیرانی همچون وزیر بهداشت، وزیر نفت و وزیر امور خارجه. پاسخ منفی به دست یاری روحانی برای حضور در کابینه از سوی این سه وزیر موفق دولت اعتدال به نوعی دهن کجی به حامیان پرشمار جریان میانهرو در کشور به شمار میرود که امید است با همیاری و تدابیر رییس جمهور روحانی و دیگر مقامات ارشد کشور رخ ندهد.