آینده «نواصولگرایان»
روزنامه بهار , 20 مرداد 1396 ساعت 10:32
رضا صادقیان
نشریات و سایتهای خبری نزدیک به قالیباف همچنان از لزوم پرداختن به نواصولگرایی میگویند و میکوشند از دل همان نامه برخی از مولفههای نواصولگرایی و رابطه آن با اصولگرایی و تغییرات جامعه طی سالهای اخیر را مطرح کنند. بیشک بعد از خروج شهردار تهران از شهرداری زمان بیشتری در اختیار وی و نزدیکان رسانهای قالیباف خواهد بود و با فراغ بال به این مهم بپردازند. به عبارتی، آنها میکوشند از دل این واژه به یکباره خلق شده در فضای سیاست گفتمانی نوین و در عین حال جذاب به جامعه با هدف قرار دادن طبقه متوسط ارایه کنند، گفتمانی که دال مرکزی آن از هم اکنون مشخص و مدلولهای آن را بهترتیبی بازتعریف نمایند که شامل حال دغدغههای جدید و مطالبات شهروندان نیز باشد.
منادیان نواصولگرایی به دلیل استفاده مکرر از برخی ابزارهای جدید در حوزه اطلاعرسانی و رسانهها، بیش از آنکه دقتی در عناصر شکل دهنده گفتمان نواصولگرایی داشته باشند، میکوشند با بهرهجویی از ابزار رسانه خواستههای خویش را به صورت جدلی پیش ببرند و چندان در قید و بند بحثهای تئوریک نیستند. دقت در یادداشتهای تولید شده منسوبین شهردار تهران گویای این برداشت است، ایضا شهردار تهران نیز قبل از هر امری نیروی انقلابی را کسی میداند که صرفا کار و کار، از چنین منظری عمل در مقام بالاتری قرار میگیرد. گویا بحثهای تئوریک را چندان مهم نمیدانند و یا آنقدر دغدغه حضور و واکنش به موضعگیریهای سیاسی را دارند که کمتر جایی برای پرداختن به آن مباحث دست میدهد.
نزدیکان سردار بیش از آنکه نیروهای فکری باشند و در بزنگاه مهم به صحنه بیایند و با ارایه مطالب کارشناسی از گفتههای وی دفاع و یا منابع معتبر مدعای او را نشان دهند، دلبسته رسانه و حضور پیوسته در فضای سیاسی و اجتماعی هستند. به عنوان نمونه؛ هنوز چند ساعت از نشر سخنان میرسلیم در اراک نگذشته بود که برخی از چهرههای نزدیک به شهردار تهران میرسلیم را یکی از «پیر مردهای فقه خوانده» خطاب کرد، همزمان دهها یادداشت کوتاه در دفاع از نامه قالیباف در فضای مجازی منتشر شد، مطالبی که سخنی تازه در برنداشت و صرفا حکایت یک موضعگیری رسانهای را بازتاب میداد.
به اینترتیب حضور پیوسته در کارهای خبری و موضعگیریهای سیاسی نه تنها این نیروها را به مطالبات مردم نزدیک نمیکند بلکه سبب میشود با درک سطحی، همانند شعار 96 درصدیها در مقابل 4 درصدیها از جامعه به سوی کسب رای گام بردارند و در نهایت ناکامتر از همیشه میدان راترک گویند. دغدغه قالیباف در همان نامه و یادداشتهای منتشر شده نواصولگرایی قبل از هر مسئلهای اضطراب از دست دادن قدرت را تکرار میکند. در صورتی هم که به رای طبقه متوسط و خواستههای آن نیم نگاهی میشود تنها از منظر کسب رای است، در واقع شاکله این بازخوانی و رفتن به سوی نواصولگرایی نه پاسخدادن به مطالبات جدید شهروندان که شکست در انتخابات است. بیم آن میرود که نواصولگرایی صرفا و در هنگامی که نیاز به رای مردم داشته باشد، سخن از مطالبات آنان به میان آورد و در هنگامی که در پستهای غیر انتخابی قرار میگیرد کلیت خواستههای شهروندان را بر زمین بگذارد و ملاحظات قدرت را در برابر مطالبات مردم ارجحتر بداند و به سادگی یکی را به نفع دیگری نادیده بگیرد.
نواصولگرایان آیندهای روشن در فضای سیاسی نخواهد داشت، آنگونه که محسن رضایی خواهان بلند کردن پرچم «جریان سوم» بود که توفیقی در این راه نداشت، در زمان حال نزدیکان شهردار پایتخت بنیان خویش را بر شخص بنا گذاشتند و نه گفتمان. آنان سر جریان خود را معرفی ولی از ارایه خرده گفتمانی جدید تا این لحظه ناکام ماندهاند. جریانی که بر محوریت یک فرد با سابقه غیرپاسخگو بودن در برابر افکار عمومی و انتقادها شکل بگیرد و از طرفی دیگر نیروهای باسابقه در طیف اصولگرا ان قلتهای فراوانی در کارنامه اجرایی شهردار بیان میکنند، بعید به نظر میآید فرجامی در عرصه سیاسی داشته باشد. غیرمحتمل نیست نطفه نواصولگرایی قبل از آنکه در فضای سیاست ایران منعقد شود، از طرف اصولگرایان باسابقه سقط گردد.
کد مطلب: 134919