به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۷:۳۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۴ ساعت ۱۲:۱۹
کد مطلب : ۱۳۵۱۵۱
داریوش قنبری در گفتگو با «بهار»:

شاهرودی جایگزین مناسب رفسنجانی

فائزه طاهری- روزنامه بهار:
در حالی که حکم قبلی مجمع تشخیص مصلحت نظام به سال ۹۰ بر می‌گردد و با توجه به مدت‌ پنج ساله احکام اعضای این مجمع و همچنین فوت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص در سال ۹۵، انتظار می‌رفت انتخاب اعضای جدید سال گذشته انجام شود، اما در نهایت مقام معظم رهبری روز گذشته رئیس مجمع و اعضای حقیقی و حقوقی آن را مشخص کردند. از جمله مهمترین زوایای این حکم انتصاب، انتخاب آیت‌الله هاشمی شاهرودی به عنوان رئیس مجمع، انتصاب آقایان رئیسی و قالیباف به عنوان اعضای جدید و همچنین ابقای محمود احمدی‌نژاد به عنوان عضو حقیقی در دور هفتم مجمع تشخیص مصلحت است.

درباره این حکم و زوایای آن با داریوش قنبری از فعالان سیاسی اصلاح طلب به گفت‌وگو نشستیم. او معتقد است آیت‌الله هاشمی شاهرودی فردی معتدل و میانه‌رو است و می‌تواند فضا را از افراط و تفریط خارج کرده و به سمت میانه‌روی هدایت کند، بنابراین بهترین گزینه برای جایگزینی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است. وی همچنین درباره ابقای احمدی‌نژاد با بیان اینکه او تجربه‌ مفیدی ندارد و نتوانسته منشا خدمات قابل قبولی در کشور باشد و سیاست‌های او آسیب‌های فراوانی را به کشور زده است، می‌گوید: «در نهایت، بخشی از افراد جامعه  ما تفکری مانند تفکر او دارند و بنابراین این نوع تفکر هم باید در مجمع تشخیص که‌ترکیب فراجناحی دارد، حضور داشته باشد.» مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
***

ارزیابی شما از جانشینی آقای هاشمی شاهرودی پس از فوت آقای هاشمی رفسنجانی چیست؟ درواقع مجمع تشخیص چه تفاوت‌هایی با دور قبل  خواهد داشت و آیا اساس آن تغییر خواهد کرد یا خیر؟
در مجموع انتصاب آقای هاشمی شاهرودی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر خوبی است. شخصیت آقای شاهرودی در مجموع یک شخصیت میانه‌رو و معتدل است و می‌تواند به نوعی جناح‌ها و جریان‌های مختلف را دور هم جمع کند. از این لحاظ هاشمی شاهرودی گزینه بسیار خوبی برای ریاست مجمع است. با توجه به اینکه وضعیت مجمع طوری است که هر دو جریان سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا در آن حضور دارند، در مجموع رئیس مجمع هم باید شخصی باشد که مورد قبول همه جریان‌ها باشد و آیت‌الله شاهرودی به عنوان فردی عادل مورد قبول همه جریان‌های سیاسی است. هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان ایشان را به عنوان شخصیتی بزرگ می‌شناسند و به صحبت‌های ایشان توجه دارند. او با توجه به شخصیت و جایگاهی که دارد می‌تواند تاثیرگذار باشد و با بودن او در مجمع، راه آقای هاشمی رفسنجانی همچنان زنده خواهد بود.

یعنی فکر می‌کنید با توجه به اعتدالی که آیت‌الله رفسنجانی داشتند، آیت‌الله شاهرودی با مقبولیتی که در دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب دارند، بهترین گزینه‌ها برای ریاست مجمع هستند؟
قطعا همین‌طور است. بهترین کسی که می‌توانست جایگزین مناسبی برای آیت‌الله هاشمی رفسنجانی باشد، آیت‌الله هاشمی شاهرودی است. زیرا آیت‌الله هاشمی شاهرودی همان ویژگی‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را دارند. ایشان فردی معتدل و میانه‌رو هستند و در مجموع شخصیتی که ایشان دارند می‌تواند فضا را از افراط و تفریط خارج کرده و به سمت میانه‌روی هدایت کند.

در انتصابات جدید، آقایان قالیباف و رئیسی هم به اشخاص حقیقی مجمع اضافه شدند. آقای رئیسی پیش از این کمتر در عرصه سیاست حضور داشتند اما به نظر می‌رسد از این پس قصد حضور پررنگ‌تری در عرصه سیاست‌ دارند. نظر شما درباره اضافه شدن این دو کاندیدای ریاست جمهوری به اعضای مجمع چیست؟
به هر حال تصمیمی که مقام معظم رهبری گرفته‌اند برای همه قابل احترام است. وقتی ایشان تصمیم گرفتند و به این نتیجه رسیدند که این افراد به مجمع بروند قطعا مصلحتی را در نظر داشتند و این مصلحت هم مورد قبول همه خواهد بود.

فکر می‌کنید عمر سیاسی آقای رئیسی ادامه‌دار باشد؟
حضور در مجمع بدین معنی نیست که در آینده باید کاندیدا باشد و به فعالیت انتخاباتی بپردازد و این حضور نشانه‌ای برای ادامه فعالیت‌های انتخاباتی باشد. افرادی که درون مجمع هستند مانند باقی اشخاص هستند و حقوق سیاسی و شهروندی برابر دارند. در مجموع اگرچه همان‌طور که دیگران می‌توانند کاندیدا شوند، آنها هم می‌توانند کاندیدا شوند اما بدین معنا نیست که هرکسی به مجمع برود قطعا کاندیدای ریاست جمهوری است. بسیاری هستند که عضو مجمع هستند اما قصد کاندیداتوری برای ریاست جمهوری ندارند.

آقای قالیباف پس از ۱۲ سال حضور در سمت شهرداری، این مقام را واگذار کردند و همچنین پس از سه دوره کاندیداتوری در ریاست جمهوری‌‌ و در نهایت کناره‌گیری، عمر سیاسی او را چطور ارزیابی می‌کنید؟
آقای قالیباف شانس چندانی برای انتخاب شدن به عنوان رئیس‌جمهور در آینده نخواهد داشت. تجربه هم در کشور ما ثابت کرده است کسی که یک بار  برای ریاست جمهوری کاندیدا شد و شانسی پیدا نکرد، اگر ۱۰ بار دیگر هم در این عرصه ظاهر شود، شانسی برایش وجود نخواهد داشت. همان‌طور که در مورد آقای قالیباف اتفاق افتاد و او دو بار خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت و نتیجه را دید و بار سوم هم با استراتژی خاصی وارد عمل شد اما نهایتا مشاهده کرد که امیدی به موفقیتش نیست و عاقلانه تصمیم به کناره‌گیری گرفت.

البته خود ایشان ادعای دیگری دارند.
اینکه او چه ادعایی دارد برای خودش قابل قبول است اما تحلیل‌‌گران عمدتا نظرشان بر این است که آقای قالیباف با ارزیابی شرایط خود که دید دیگر جایگاهی برای انتخاب شدن ندارد و امید چندانی برای موفقیتش نیست، در نهایت کنار رفت. این فرضیه هم بیشتر قریب به واقعیت است. چنانچه آقای قالیباف در آینده هم کاندیدا شود و نظرشان غیر از این باشد و ارزیابی دیگری داشته باشد، نتیجه‌ای بهتر از آن نتیجه‌ای که پیش از این داشت، کسب نخواهد کرد.

یعنی شما فکر می‌کنید ایشان به عضویت در مجمع تشخیص اکتفا کنند؟
همانطور که گفتم، انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما همیشه اینطور بوده که اگر کسی در دور اولی که کاندیدا شده شانسی برای موفقیت پیدا نکرده، در سایر دفعات نیز شانسی نخواهد داشت. حالا شاید قالیباف در آینده جایگاه‌های دیگری داشته باشد. قطعا او سوابق مدیریتی زیادی داشته و اینطور نیست که او خانه‌نشین شود. در مجموع در جایگاه‌هایی حضور خواهد داشت، اما آن جایگاه ریاست جمهوری نیست.

از موارد مورد بحث دیگر، ابقای احمدی‌نژاد است. اخیرا معاون اول ایشان دستگیر شده و روز آزادی او بحث‌هایی مطرح شد که به نظر می‌رسید قوه قضاییه یا مراجع دیگر بخواهند برخورد کنند، اما تا کنون این اتفاق نیفتاده است. ابقای او را چطور ارزیابی می‌کنید؟
با تمام حرف و حدیث‌هایی که درباره احمدی‌نژاد وجود دارد، به هر حال او دو دوره رئیس‌جمهور این کشور بوده است. بنابراین بی‌احترامی به او جایز نیست، همان‌طور که بی‌احترامی به سایر کسانی که سابقه خدمت دارند، جدا از اینکه دوره خدمتشان چه عواقب و نتایجی داشته جایز نیست. جایگاه آنها باید محفوظ بماند و از تجارب آنها استفاده شود. البته شخصا معتقدم احمدی‌نژاد تجربه‌ مفیدی ندارد و نتوانسته منشا خدمات قابل قبولی در کشور باشد و سیاست‌های او آسیب‌های فراوانی را به کشور زد. اما باید حرمت شخصیت‌ها نگه داشته شود. احمدی‌نژاد هم دارای حقوق شهروندی است و به عنوان یک شهروند ایرانی که قبلا مناصب بالایی را در کشور داشته است، جایگاه شخصی‌اش باید محفوظ بماند. با توجه به شأن مجمع که استفاده از چنین تجربه‌هایی وجود دارد، انتظار این است که افراد صاحب‌منصبی که در کشور ما بودند و صاحب تجربیاتی هستند، در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد توجه قرار گیرند. همچنین انتظار داریم شخصیت‌های اصلاح‌طلب نیز بیشتر در مجمع مورد توجه باشند و‌ترکیب فراجناحی که مجمع پیش از این داشته، همچنان باقی بماند و جایگاه فراجناحی آن تقویت شود. اگر افرادی که در گذشته صاحب تجربه بودند، با دیدگاه‌های گوناگون در مجمع قرار بگیرند، تضارب آرا و اندیشه‌ها در مجمع بیشتر خواهد شد. در مورد احمدی‌نژاد هم اگرچه او سیاست‌های اشتباهی داشته اما باید قبول کنیم که بخشی از افراد جامعه‌ی ما تفکری مانند تفکر احمدی‌نژاد دارند بنابراین این نوع تفکر هم باید در مجمع حضور داشته باشد. مجمع تشخیص جایی است که سیاست‌های کلان کشوری در آن تدوین می‌شود. اگر در اینجا تفکرات گوناگونی وجود داشته باشد و‌ترکیب هم طوری باشد که از همه جناح‌ها در آن حضور داشته باشند، یقینا با تضارب آرا نتایج خوبی حاصل خواهد شد. در نتیجه علی‌رغم حضور فردی مانند احمدی‌نژاد در مجمع، با توجه به‌ترکیب آن، خروجی مطابق با سیاست‌ها و تفکرات او نخواهد بود زیرا در مقابل تفکر احمدی‌نژاد تفکرهای دیگری هم وجود دارد و این تضارب آرا به نفع کشور است.

آقایان روحانی و علی لاریجانی در این مجمع از اعضای حقیقی به اعضای حقوقی تبدیل شدند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
روسای قوا همواره جزو شخصیت‌های حقوقی عضو مجمع بودند. شخصیت‌های حقیقی را همواره رهبر معظم ‌انقلاب انتخاب می‌کنند و شخصیت‌های حقوقی هم کسانی هستند که بر اساس اساس‌نامه در مجمع حضور دارند. اینکه این افراد از اشخاص حقیقی به حقوقی تبدیل شدند می‌تواند به این دلیل باشد که اینها در حال حاضر به عنوان اشخاص حقوقی حضور دارند و پس از اتمام مسئولیتشان دومرتبه همین جایگاه حقیقی آنها در مجمع ابقا می‌شود. به هر صورت چنین تصمیمی شاید از این جهت صورت گرفته که این آقایان به واسطه ریاست بر قوه مجریه و مقننه به عنوان اعضای حقوقی حضور دارند و لزومی به تکرار جایگاه آنها به عنوان اعضای حقیقی نیست.