به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۰۹:۰۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱ ساعت ۱۷:۴۰
کد مطلب : ۱۳۵۴۹۱
گفتگو «بهار» با بهروز غریب پور درباره حواشی یک اظهار‌نظر

روشنگری به جای حاشیه‌سازی

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
اخیرا نوع برخورد دو تن از اساتید هنر که می‌توانست منجر به جدلی رسانه‌ای و جدی شود، با شفاف‌سازی به موقع و لحن محترمانه به نمونه‌ای مثالی تبدیل شد. نمونه‌ای از منش و شیوه برخورد صحیح و دور از حاشیه. در پی اظهارنظر حسین علیزاده در یک رونمایی آلبوم درباره «نمایش عروسکی خیام» به کارگردانی بهروز غریب پور، وی پیش از هرگونه موضع گیری غریب پور با انتشار نامه‌ای اقدام به شفاف‌سازی کرد و دیدگاه شخصی خودش را مطرح کرد و اعلام کرد که نقدی بر غریب پور ندارد. غریب‌پور هم در واکنش به این برخورد، طی نامه تشکر‌آمیزی علیزاده را به تماشای نمایش و دوری از سطحی زدگی نسبت به این هنر دعوت کرد. این نوع برخورد، هر چند که از سوی اهالی فرهنگ و هنر انتظار می‌رود اما در جامعه کم رخ می‌دهد. از این رو این نوع واکنش‌ها ستودنی بود. نقطه نظراتی که منجر به این نوع منش شده است را در گفتگو با غریب پور می‌خوانید.
***

واکنش شما و استاد علیزاده نسبت به سوءتفاهمی که بعد از اظهار نظر درباره «اپرای عروسکی خیام» شده بود و شفاف‌سازی‌هایی که اتفاق افتاد، از بروز جدلی رسانه‌ای ممانعت کرد. این نوع منش را کمتر شاهد بوده‌ایم و باید به هر دوی شما اساتید تبریک گفت. به نظرتان چطور می‌شود این منش می‌تواند در جامعه هنری و اجتماعی بسط پیدا کند؟
هر کسی شیوه‌ای در زندگی کاری اش اتخاذ می‌کند و من هم به شخصه وقتی این نگاه را دارم که عمر کوتاه است و فرصت‌ها کم، سعی می‌کنم از حاشیه فاصله بگیرم. در طی این سال‌ها با اینکه علیه من مطلب نوشتند یا کنایه زدند اما من سعی می‌کنم در مقابل روشنگری کنم و وارد حاشیه نمی‌شوم. این شیوه برخورد را سال‌ها پیش گرفته‌ام و امیدوارم که حاشیه‌ای پیش نیاید اما من همچنان با همین شیوه و منش برخورد خواهم کرد. من در نشست خبری‌ای که استاد علیزاده درباره نمایش عروسکی ما اظهار نظر کردند، نبودم و خبرنگارهای مختلفی که در آن نشست بودند آن اظهارنظر را به من منتقل کردند. معتقدم همه ما در فضای فرهنگی مشغول هستیم و لزومی ندارد رودرروی هم قرار بگیریم، آن هم برای موضوعی که محل مناقشه هم نیست. ممکن است یک جلسه دوستانه یک ساعته منجر به روشنگری بشود. به همین دلیل من صبوری کردم و واکنشی نشان ندادم. علیزاده بزرگواری کرد و نسبت به این شائبه پیش آمده شفاف‌سازی کرد و من هم از نوع برخورد ایشان تشکر کردم. چون ایشان از حاشیه پرهیز کردند و این منش قابل تقدیر است. خوشحالم که هر دوی ما توانستیم شرایطی را به وجود آوریم که به گفته شما به صورت نمادین هم شده از آن یاد شود. معتقدم در بسیاری از موارد مشابه می‌توان با ادبیات صحیح و برخورد مناسب چنین مناقشاتی را حل کرد. سال گذشته موردی مشابه در بین دو تن از اهالی موسیقی جدلی صورت گرفت که بی‌حرمتی‌های هر دو طرف نسبت به هم داشتند که شایسته فضای فرهنگی ما نبود. خوشحالم که موضع من و علیزاده انعکاس مطلوبی در پی داشت و امیدوارم این سیاق ادامه پیدا کند.

اجازه بدهید درباره اپرای عروسکی که در طی این سال‌ها کار کرده اید، بپرسم. خیلی جالب است که شما هربار به سراغ یکی از شخصیت‌های برتر ادبی ما رفته‌اید و راوی زندگی آنها شده اید. سوالم این است که چطور می‌شود از این شاخه هنری برای معرفی شخصیت‌های بزرگ ملی بهره گرفت؟
چند مولفه را از ابتدای فعالیتم در نظر گرفتم. اولین مولفه‌ای که در این مسیر درنظر گرفتم، رفع تحقیری بود که در فضای عمومی جامعه نسبت به هنر عروسکی وجود دارد. ایده ساخت این اپراها را از سال‌ها پیش پی گرفتم و اولین گام جدی که در این زمینه برداشتم، سال 1349 بود که اقدام به احیای خیمه شب بازی کردم. اعتقاد دارم که به همان زبان ساده نمایشگران سنتی می‌توان نکات اجتماعی و فرهنگی به صورت طنز و کمدی را مطرح کرد. در ادامه زمانی که مدیر دانشگاه نمایش عروسکی هنر بودم، رشته و درسی به نام خیمه شب بازی در دانشکده هنر بنیان گذاری کنم که بعد از من بسیاری از این میراث گرانقدر هم بهره‌برداری و هم حفاظت کنند. خوشبختانه این روند منجر به تشکیل جشنواره‌ای بین‌المللی در زمینه نمایش عروسکی به نام «مبارک» شد و با وجود مخالفت هایی که با آن شد، من نقش تعیین کننده‌ای در شکل‌گیری آن داشتم. بعدها موضوعاتی را برای نمایش عروسکی انتخاب کردم که موضوعات بحران آفرینی در نظام آموزشی خانواده‌ها بود مثل نمایش «کارآگاه دو» ، «شش جوجه کلاغ و یک روباه» و نظایر آن. در سال 1368 نمایشنامه‌ای که برای بازیگر نوشته بودم و تم عارفانه‌ای داشت، به صورت عروسکی اجرا کردم. این اقدام در جهت رفع نگاه تحقیر آمیز مخاطب به نمایش عروسکی و گشوده شدن زبانی در حوزه محدود تعریف بود. اولین هدف در ساخت اپرای عروسکی، شناساندن توانمندهای این زبان جاودانه بشری بود. از جانب دیگر نمایش عروسکی به دلیل قدرتش در پدید آوردن نقش‌های ویژه قابلیت دارد به طور مثال مولوی ای که من روی صحنه بردم، فقط مولوی است و هیچ بازیگری در آن نقش حضور پیدا نکرده که پیشینه‌ای هم دارد. در نتیجه مولوی تبدیل به کاراکتری ویژه می‌شود و این طبیعت نمایش عروسکی است. همین طور دیگر شخصیت‌ها و اسطوره‌ها. در اینجا بدون تحمیل بیوگرافی و پیشنیه بازیگر، نقش مورد داوری قرار می‌گیرد. مولفه دیگر نسبت به موسیقی و آواز ایرانی بی توجهی  و مواردی هم کار شده بود، بر اساس موسیقی و طراحی‌های غربی انجام شده بود. درنتیجه تلاش کردم که خواننده این نمایش در ردیف‌های آوازی ایرانی نقش را ایفا کند و موسیقی هم ایرانی باشد. قصدم این بود که تعزیه چهارصد ساله ما مختصات بی نظیری دارد و باید از آن بهره گرفت. علاوه بر این اراده کردم تا در این نوع نمایش‌ها به شعر، آواز، اسطوره‌ها و شاعران بزرگ ایرانی بپردازم. بنابراین 5 شاعر و اندیشمند ایرانی را در فهرست برنامه هایم گذاشتم و خداوند هم همیاری کرد تا به این هدف دست پیدا کنم.

واکنش‌ها نسبت به این نمایش‌های عروسکی چگونه بوده است؟
خوشبختانه استقبال تماشاگران تا به حال عالی بوده و احساس می‌کنم که حرکت ما  خلاء موجود  را پر کرده است.

شما هم به رفع نگاه تحقیرآمیزی در بین مخاطبان ایرانی نسبت به نمایش عروسکی اشاره کردید که در نوع نگاه استاد علیزاده و بسیاری از تماشاگران ایرانی مستتر است. ظاهرا این هنر در بین ما مهجور مانده است، چه راهکاری هست که این روند ادامه پیدا کند و تماشاگران جذب این نوع اجراها شوند؟
ما در تلاشیم که نمایش‌های مان را به صورت DVD منتشر کنیم و در اختیار مخاطبان قرار دهیم تا شعاع گسترده‌تری را دربر بگیرد. از طرفی برخلاف بسیاری از گروه‌های نمایشی که از تماشاگران شان درخواست می‌کنند که در حین اجرا تصویربرداری نکنند، من این مسئله را به شرطی که مزاحم دیگران و مسئله ساز نشود، آزاد گذاشته ام. در اینجا هم کار غیر‌متعارفی کرده‌ام و اعتقاد دارم که هر کسی فیلم آثار ما را گرفته و حتی آن را قاچاق کرده باشد، به نفع ما عمل کرده است. به طور مثال نمونه‌های قاچاقی از اپرای مولوی در بازار پیدا شد که اتفاقا ناشر اثر با جسارت کامل قید کرده است تکثیر و توزیع این اثر بدون رعایت حقوق ناشر تحت پیگرد قانونی خواهد بود. من در مقابل این نمونه هم سکوت اختیار کردم و منبع توزیع را هم پیگیری نکردم چون فکر کردم که در این روند مولوی، حافظ و سعدی را منتشر می‌کنند و شمه‌ای از کار ما به مخاطب شناسانده می‌شود. همچنین سعی کردیم اجراهایی در شهرستان‌ها و خارج از ایران را در برنامه خودمان بگذاریم. هدفم این بود که این هنر در دنیا و شهرهای مختلف ایران معرفی شود. جالب توجه است که ما مخاطب ویژه پیدا کرده ایم، مخاطبانی که حتی سی یا بیست بار تماشاگر نمایش بوده اند. این نوع مخاطبان همان گونه که دوست دارند، به کرات اثر را تماشا کنند، عزیزان و دوستان شان را هم به دیدن آن دعوت کرده‌اند یا DVD اثر را هدیه داده‌اند. این نوع واکنش‌ها باعث شده، ما هم امیدوارتر عمل  و به این همه شور و حمایت معنوی ادای دین کنیم.

در طی چند ماه اخیر برنامه‌های موسیقیایی نمایشی متعددی چون «سی»، «غمنومه فریدون» و همین طور به نوعی «اپرای خیام» برگزار شده‌اند که تلفیقی از هنرهای مختلف هستند. این نوع اجراها می‌توانند در جذب بیشتر تماشاگر و پیوند هنرها تاثیرگذار باشند؟
این نوع آوری‌ها خوشبختانه به تازگی آغاز شده البته این نوع رویکردها در گذشته به صورت پراکنده وجود داشته است ولی این نسل با آن آشنایی کمتری داشتند. طبیعی است که هر کدام از این هنرمندها اجراهایی را‌ترتیب می‌دهند که به هم افزایی هنرهای مختلف کمک می‌کند، کار درستی و بازخورد خوبی هم داشته است. به نظرم باید غیرمتعارف عمل کرد و فاصله از کنسرت‌ها و نمایش‌های کلیشه‌ای به نزدیکی اهالی هنرهای مختلف و در مقابل مخاطبان موثر بوده است. به نظرم این حرکت فوق العاده خوب است و امیدوارم ادامه پیدا کند.
اخیرا در پی اعتراض جنجالی رضا بهبودی به تماشاگری، کمپینی هم برای رعایت قواعد تئاتر و استفاده از گوشی خاموش راه‌اندازی شده است که برخلاف شیوه شما  با تماشاگران تان است. به نظرتان آیا باید قواعد سخت‌تری بر فضای نمایش‌ها حاکم شود یا اینکه می‌توان چون شما در مواردی دست تماشاگران را باز هم گذاشت؟
موضوع اعتراض بهبودی به تماشاگری بود که بلیط خریده بود اما به جای اینکه حواسش معطوف به نمایش باشد، حتی به بهانه اینکه هزینه بلیط را پرداخته است، تمام مدت مشغول استفاده از موبایل باشد، نشان دهنده آن است که آن فرد خاطی و مزاحم نمایش است. در برخورد با چنین موردی ما هم معترض خواهیم شد اما بحث من این است در صورتی که کسی با موبایلش از نمایش عروسکی مان تصویر بگیرد، مانع شان نمی‌شویم.

در واقع این نوع واکنش را نشانه توجه آنها به اثر می‌دانید و فکر می‌کنید آنها به نوعی معرف اثر به دیگران خواهند شد؟
دقیقا و این همان نکته‌ای است که رضا بهبودی هم در اعتراضش مطرح کرد و عنوان کرد که چند نفر تماشاگر علاقه مند بهتر از جمعی بی توجه است. به نظر من بهبودی به درستی تماشاگر را مورد خطاب قرار داد و به او گفت که اگر نمی‌خواهی تئاتر را ببینی، اجازه بده تماشاگر علاقه مند به دیدن آن بیاید. دیدن نمایش آدابی دارد و اگر کسی در حین اجرا موبایلش را جواب بدهد و حرف بزند، ما هم معترض خواهیم شد. معتقدم بایستی مخاطب پروری کنیم و مخاطب تئاتری باید عادت کند که دو ساعت یا کمتر بتواند روی صندلی بنشیند و به احترام عواملی که روی صحنه حضور دارند، سکوت و توجه کند. نکته‌ای که من گفتم این است که از تکثیر شدن بخشی از اثر نه تنها نگران که خوشحال هم می‌شویم.